سوال 45 : آيا فكر ميكنم با مقداري زمان پاكي يا شرايط متفاوت زندگي قادر به كنترل مصرف

[admin.a]

سوال 45 :  آيا فكر ميكنم با مقداري زمان پاكي يا شرايط متفاوت زندگي قادر به كنترل مصرف خواهم بود؟

[sepher1877]

خیر هیچ وقت با هرچه مقدار باکی قادر به کنترل مصرف نخواهم بود .
امروز احساسم اینه که من هیچ وقت فکر مصرف را هم نخواهم کرد و خوشحالم که
به مصرف فکر نمی کنم و از مصرف نکردن انرژی مثبت می گیرم .
نگاه مثبت . تجربه کنترل گذشته به من فهماند که کنترل قیر ممکن است .

[shapor z]

بله گاهی این فکر را دارم که من همه چیز را یاد گرفته ام و می توانم بعضی از موارد را به صورت کنترل شده در دست داشته باشم
اما پیام سوال این است که من باید بدانم که کنترل برایم سراب است و فکر کنترل کردن دست اویزی بیش نیست و این فکر که چنین و چنان شرایط خوب و یا بد فراهم شود ( وضع مالیم خوب شود – فلان سال پاکی پیدا کنم - ) می توانم موفقیت امیز از نواقصم استفاده کنم و مصرف کننده نواقص بشوم که یکی از بزرگترین دست اویزها و خطر ناک ترین انها می باشد و یادمان باشد که گاهی اوقات سن پاکی برایم درد سر ساز می شود و فکر می کنم که دیگر اشکالی ندارد که فلان رفتار معتاد گونه را کنترل کنم 

[b.d]

• به هیچ عنوان خیر.
  
  
•  نباید عجز خود را در برابر مواد و الکل فراموش کنم !
  
  
  
• مثلاً خیارشور را نمی‌شود سبز و خیار کرد.
  
• هیچ وقت پخته‌ای را نمی‌شود خام کرد.
  
  
•  اگر دنبال راهی برای کنترل کردن مصرف مواد مخدر می باشم مفهومش این است که هیچ شناختی از بیماری ندارم و لازم است دوباره روی اصول اولیه انجمن که همین قدم اول است تمرکز کنم و سلولی قدم اول را کار کنم.
  
  
•  اگر پذیرفته‌ام که عاجزم پس راه روشن و مسیر مشخص است ،و چیزی غیر از بهانه و دستاویزی بیش نیست.
  

[حـمـیـد]

مقدار و زمان پاکی فقط یک عدده و فکر کردن به اون یک توهمه . چون من قبول کردم که عاجزم و هیچگونه توانایی در برابر اعتیاد و مواد مخدر ندارم و دود اول همان بیل آخره . عاقبتی چون زندان تیمارستان و مرگ در انتظار است .. احساس متفاوت بودن برای من معتاد درد سر آفرینه متفاوت بودن در زمان چه تفاوت در مکان و چه متفاوت بودن اشخاص من باید درک کنم هیچ کنترلی در هیج زمانی بر مصرف نخواهم داشت..

[آزاد۰]

این سوال تاکید بر سوالات قبل است
کنترول امکان ندارد 
مانمیتوانیم با شرایط ویژه : 
یک  زره  ناصادقی  کنیم
یک  زره  تنبلی  کنیم
یک   زره  خشم و عصبانیت داشته باشیم
یک  زره  قول دو بازی کنیم
یک  زره  ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

یک زره یا دو  زره  نداریم  فقط پرهیز کامل تا امکان بهبودی فراهم شود
سوال میگه نجنگ تسلیم  شو وحق مصرف نقص را مثل دوران مصرف برای خودت نگه ندار ۰

[Essi.toobchi]

سوال 45 :  آيا فكر ميكنم با مقداري زمان پاكي يا شرايط متفاوت زندگي قادر به كنترل مصرف خواهم بود؟

امروزبرای پرکردن خلأ ازهردست آویزی استفاده میکنم اس ام اس میدهم,رهجوبازی میکنم,شخصیت پردازی میکنم.

وقتی تمام شرایط من درست میشود,امنیتی برای مصرف وجود ندارد.دربهترین شرایط بایداصول هم باشد جلسه ,خدمت ,راهنما,قدم

[Essi.toobchi]

من عاجزم و در هیچ تایم و شرایطی قادر به مصرف نیستم

برای من یک دود زیاد و هزار دود کافی نیست

من مثل پنبه آغشته به بنزین هستم و برای شعله ور شدن آتش اعتیاد یک دود یک قرص و یک پیک حکم همان جرقه را دارد.

من بعد از نه سال تجربه کردم نشد، نتونستم کنترل کنم.

[Essi.toobchi]

1بهانه?مثال?موجه جلوه دادن خودم ورفتارم,برداشت غلط نسبت به گفته های دیگران


2?هدف?دیگران را خراب کردن,


3?چه چیزی را بهانه کرده ام?
خدمت کردن دیگران درکلاس قدم,هم قدمیها,
اینکه بگویم طرف چیزی حالیش نیست ویامن خیلی میفهمم.
دنبال تاییدطلبی باشم

[sepher1877]

بهبودی طول وعرض ندارد فقط باید در مسیر باشی .توفف مساوی است با عقب گرد در بهبودی .

من کنترلی روی رفتار و احساسات و افکارم ندارم .اکثر رفتارهای منف من از سر اجبار است نه تصمیم خودم .لذت کنترل شده و جود ندارد و هر کاری مغایر برنامه باشد نشانه رشد بیماری ماست 

[Essi.toobchi]

پاکی من هرچقدرهم بالاترباشدمقابل هرگونه موادمخدرونواقصم ناتوانم چون بی تعادلی درمن زیاد است مثل خوردن...پول...نیازبه چیزهای زمینی که همه ازبیماری من سرچشمه یردوبایدسعی کنم به تعادل نسبی برسم اگرموادهم مصرف نکنم این فکربه سراغم می اید که بعدازیک مدت پاکی میتوانم یکسری کارهایی خلافذاصول را انجام بدهم وبرایم مشکل پیش نخواهد امد

مثل نرفتن به جلسه  باافراد منحرف رفت وامدکردن..ناصادقی کردن باراهنما...کلوپ بازی زیاد بادوستان بهبودی

برای خودم برنامه نداشتن  بی هدف بودن دودره بازی کردن..اشتبته کردن...به خودم به گویم به اندازه کافی تغییرکردم


درمرحله انکار.....بیماریذمن میگوید تومی.توانی کنترل شده مصرف کنی

[بَرمک]

با سلام....
خیر!!!!
مثل اینستکه بگویم وقتی پولدار شدم یا پاکیم بیشتر شد یا چند دوره قدم کار کنم یا خدمت کنم میتوانم تو گوش مردم بزنم یا دزدی کنم یا از چراغ قرمز رد بشم یا هر کاری دلم خواست میتوانم بکنم و هیچ مشکلی پیش نمیاید آیا میشود؟؟
بیماری اعتیاد در هیچ شرایطی قابل کنترل نیست هر چقدر هم شرایط من عالی شود بیماری من عوض نمیشود یا از بین نمیرود در مورد خودم حتی بلعکس است یعنی هر چقدر شرایطم بهتر میشود افکار مسمومم بیشتر میشوند.
پول و اعتبار و شهرت و سن پاکی بالا به تنهایی تضمین کننده یک زندگی سالم نیستند چیزیکه داشتن یک زندگی روحانی را تضمین میکند پرهیز از اولین بار مصرف است.
من تا زمانیکه ماشه اعتیادم کشیده نشده آرامش دادم وقتی ماشه مصرف ، شهوت ، طمع ، سهرت ، قدرت ، عصبانیت کشیده شود دیگر قادر به کنترل نخواهم بود تا زمانیکه رسوایی ، زندان ، بی آبرویی ، یا بلایی سرم بیاید.
اعتیاد مکان و زمان و شرایط خاص نمیشناسد.

[ssaeedg]

تنها قدمی که قطعی باید باشه قدم یک هست.
باقی قدم ها به مرور باید باشه
اما تو قدم یک اما، اگر و شاید  یه کم دو کم نداریم
2 تا توهم تو قدم یک داریم که نابودمون میکنه:
1. می تونیم یه بار بزنیم!
2.کنترل شده مصرف کنیم!

[Darush sistan]

سلام
خیر
اثلا هیچ مدت پاکی کنترل روی مواد نمی گذارد به محض شروع یک بار زیاد و هزار بار کافی نیست.من اثلا کنترل ندارم و نمی توانم مواد را کنترل کنم.فقط می توانم از ان دور باشم.

[hesam.jv60]

سوال 45 :  آيا فكر ميكنم با مقداري زمان پاكي يا شرايط متفاوت زندگي قادر به كنترل مصرف خواهم بود؟

[kakam04]

با سلام

 [b]این سوال درمورد پیچیدگی وپیچش فکر صحبت می کند واینجا قسمتی است که من باید حسابم را بامواد خدر تسویه کنم . بهانه وتوجیه یکی از زیر مجموعه های انکار است که می خواهد مرا متقاعد کند که باز می توانم به صورت کنترلی مصرف کنم در صورتی که جسم من به مواد مخدر حساسیت دارد واگر یکبار مصرف کنم به دلیل حساسیت و وابستگی من و همچنین پیشروندگی بیماری در زمانی کوتاه مصرف مواد از کنترل من خارج شده وبه دلیل افراطی بودن ماهیت بیماری با زور همان جای قبلی قرار می گیرم وشاید در شرایطی بدتر و وحشتناکتر از دوران قبلی جایی که دوران طلایی ونئشگی وجود ندارد وفقط رفع خماری وخستگی است قرار بگیرم . [/b]

[Darush sistan]

سلام

من هیچ کنترلی روی مواد مخدر ندارم.من توانایی کنترل کردن مواد مخدر ومصرف مواد مخدر را ندارم.

[Mehran270]

مقدارطولانی پاکی نمیتونه دلیل حتی یبارمصرف باشه من بیماری دارم که باپرهیزهای یک روزیک روزمیشه پاک موندوهرگاه این اصولورعایت نکنم دوباره دچارلغزش میشم

[mehdi9666]

مدت پاکی و یا هر شرایطی که باعث این فکر شود یعنی عمق بیماری 
وقتی لغزش های روحانی خودم را توجیح کنم گرایش به خود فریبی زیاد میشه 
جمله خوداری از مصرف در بار اول را باید همیشه تمرین تکرار کنم 
در اتفاق من زیاد دخیل نیستم ولی در شرایط چرا 
برای مصرف باید تاوان داد و کنترل کردن سرابی بیش نیست 

[hosseinheydari84]

من در سوالات قبلی فهمیدم بیماریم یک بیماری ناشناخته و پیشرونده است و زمانیکه فعال است ، هیچ کنترلی روی آن ندارم و یا وقتی با او زندگی میکنم هیچ تعادلی در من نیست .

با اولین بار مصرف اجبار می آید و یا وقتی با بیماری فعال زندگی میکنم و در حال مصرف عادات گذشته هستم زندگیمم غیر قابل اداره شده و هیچ اراده ای برای کنترلش نخواهم داشت .

من این را با پوست و استخوان تجربه و درک کرده ام بیماری همیشه کنارم در حرکت است و این ابلیس درون وقتی می ایستم از من جلو خواهد زد . چه مواد چه بیماری که همان نواقص من هستند مصرف یکبار زیاد و هزار بار کافی نیست را به من یاد آور میشود . با اولین با مصرف مواد به همان زمان بدبختی های مواد بر خواهم گشت و استفاده از نواقص و رفتارهای اشتباهم باعث عود اکثر نواقصم خواهد شد و زندگیم دوباره آشفتگی خواهد شد .

من بارها از نقطه انکار بیماری ، با بهانه ها و دست آویز های مختلف که اینار فرق دارد یا ایندفعه جور دیگری انجام میدهم ضربه خورده ام و این توهمی بیش نیست .

در آخر  هم بگویم این سوال می خواهد به من یادآور شود هر چه در توشه بهبودی داری از آن مراقب کن ولی فکر نکن این ذخیره میتواند همیشه از تو مراقبت کند باید روزانه عمل کنی ، بیماری اعتیاد بسیار موزی و مکار است و هر روز بدنبال راه های مختلف برای وارد شدن و ضربه و آسیب وارد کردن به من است .

ضمناً این بیماری خارج از من نیست درون فکر و ذهن من است که تنها با اصول روحانی برنامه می توانم آنرا کنترل کنم .

HH

[جعفر۲۱]

نخیر چطور می توانم چیز که ازمن قدرتمند تراست رابتوانم کنترل کنم مثل این که بخواهم جلوی ریل قطار بایستم وبگویم می توانم کنترلش کنم وجلویش را می گیرم امکان نداردولی اگراولویتهایم عوض شوند ونسبت به بهبودیم بی تفاوت شوم بله انکار میکنم همه چیزرا واحساس قدرت میکنم که می توانم وسقوطم حتمی است حق انتخاب وقدرت تازمانی دارم که مصرف یکبارها رارعایت کنم والا دوباره درچرخه وسوسه واجبار وعادات خودمحورانه وچرخه بی پایان اعتیاد گیر می افتم

[Mehran270]

خیر بیماری اعتیادربطی به مقطع ندارد و من تا زمانی که زنده ام اگر تمایل به پاکی دارم باید مصرف قرص الکل و مواد را رعایت کنم و توپ بازی یاربازی زمین بازی و اقرار درلظحه برایم ضروریست.

[آریا داریوش]

درود

من همیشه فکر می کردم می توانم کنترل داشته باشم ودلبخواهی مصرف نمایم اما متوجه شدم نمی توانم کنترلی روی مواد مخدر ومصرف داشته باشم وناتوان هستم.

[آرین،ی]

سوال 45 :  آيا فكر ميكنم با مقداري زمان پاكي يا شرايط متفاوت زندگي قادر به كنترل مصرف خواهم بود؟(قدم۱)
تا زمانی که واقعیت بیماریم را نپذیرم ، نمیتوانم بدون حضور بیماریم از شرایط جدید استقبال کنم، و هر روز برام دسیسه چینی میکنه ، من باید درک کنم بیماری من با شرایط متفاوت ناپدید نمیشه و منتظر غفلت من هست.  
ما اگر در برنامه بمانیم سن پاکی های بالا و شرایط متفاوت را قطعا تجربه خواهیم کرد،پس باید از همین الان خودمان را آماده روبرو شدن با آن شرایط بکنیم .

[Darush sistan]

 سلام
خیر
مواد مخدر کنترل ندارد و در هر مقطع باعث از بین رفتن زندگی من می شود

[Mehran270]

خیربیماری اعتیادمقطع پاکی نمیشناسه من قتبلیت مصرف وهمنشینی بامصرف کننده روازدست داده ام

[اریا،ب]

باوجودلغزشهای زیادوتجربه شخصی وهمچنین شنیدن تجربه دیگراعضاوکارکردقدم به این درک رسیده ام که مصرف یکبارزیادوهزاربارکافی نیست وچیزی بنام کنترل یامصرف موفقیت امیزبرای من وجکدندارد

[rahman28]

باسلام تو این سوال دو موضوع هست
1-مقدار زمان پاکی(این مقدار زمان پاکی ممکن است یک معتاد یک روز پاکی باشد تایک معتاد با پاکی بالا که فقط پاک ماندن تضمینی برای در برنامه بودن نیست(ما ندیدایم کسی این راه را بپیمایید وبلغزد)منظور از این راه فقط پاک شدن نیست چون در اینصورت زمینه را برای لغزش فراهم کرده ام،این راه (جلسات-راهنما-قدم-نشریات-خدمت و....)در کنار هم می باشد  و زمانی این اصول رو به صورت صحیح به کار بگیرم دیگه این آیا فکر میکنم سراغم نمیاید

وبخش دوم سوال که با شرایط  مختلف زندگی:
مثلا شرایطم یکدفعه عوض بشه به وضعیت مالی عالی برسم و رسیدن به همه چیزبرام فراهم بشه (خانواده-ماشین-کار و.....باعث میشه که این فکر کنترل سراغم بیاد
یا شرایط مختلف زندگی یک بیماری یا از دست دادن  عضوی یا از دست دادن یک عزیز و.....

نتیجه این سوال این است هر آنچه به دست آوردم و هرآنچه از دست دادم بهبودی در راس قرار گیرد،بدون این اصول ما توسط بیماری  مثل سابق خیلی راحت قانع میشویم که کنترلی میتوانیم.

[میثم حسینی]

سلام میشه یه راهنماهم بدین بع ما

---

واجبه به مولا اگه نبود که نمیگفتم

---

من الان هشت روزه این کوفته زهرمارو گذاشتم کنار متادونو ولی امروز طاقت نیاوردم سه تا قرص کدئین خوردم ولی هرروز احساس میکنم بهتر میشم چیکار کنم الان چه خاکی به سرم بریزم هفتا دونه کدئین مونده رومیز نمیخام بخورم

---

باسلام تو این سوال دو موضوع هست
1-مقدار زمان پاکی(این مقدار زمان پاکی ممکن است یک معتاد یک روز پاکی باشد تایک معتاد با پاکی بالا که فقط پاک ماندن تضمینی برای در برنامه بودن نیست(ما ندیدایم کسی این راه را بپیمایید وبلغزد)منظور از این راه فقط پاک شدن نیست چون در اینصورت زمینه را برای لغزش فراهم کرده ام،این راه (جلسات-راهنما-قدم-نشریات-خدمت و....)در کنار هم می باشد  و زمانی این اصول رو به صورت صحیح به کار بگیرم دیگه این آیا فکر میکنم سراغم نمیاید

وبخش دوم سوال که با شرایط  مختلف زندگی:
مثلا شرایطم یکدفعه عوض بشه به وضعیت مالی عالی برسم و رسیدن به همه چیزبرام فراهم بشه (خانواده-ماشین-کار و.....باعث میشه که این فکر کنترل سراغم بیاد
یا شرایط مختلف زندگی یک بیماری یا از دست دادن  عضوی یا از دست دادن یک عزیز و.....

نتیجه این سوال این است هر آنچه به دست آوردم و هرآنچه از دست دادم بهبودی در راس قرار گیرد،بدون این اصول ما توسط بیماری  مثل سابق خیلی راحت قانع میشویم که کنترلی میتوانیم.

[ره جو]

سوال 45 :  آيا فكر ميكنم با مقداري زمان پاكي يا شرايط متفاوت زندگي قادر به كنترل مصرف خواهم بود؟

سلام دوستان:با تجربه ای که در مدتها مصرف مواد وتلاش برای رهایی وبروز مشکلات وعجزهابدست آوردم ویاذآوری دفعات لغزش ودردهای بهبودی امروز میدانم برای من مبتلا به بیماری اعتیاد زمانی که از نقصهاوشاخه های بیماری مصرف واستفاده کنم چیزی به اسم تسلت و کنترل وجود ندارد و بسیار سریع کنترل تمام افکار واحساسات روح و فیزیک من را در دست گرفته وصدمه وارد میکند برای بهبودی رفتن به جلسه و مشارکت کردن سکوت کردن زمان مشارکت اعضاءودرآغوش گرفتن و عشق ورزیدن به هم درد حد ومرز وکنترلی وجود ندارد ودر هر زمان از پاکی وشرایط که با شی با کنترل اینها وتصور وتلاش برای این  احساس فقط به بیماری اجازه رشد کردن و قدرتمند شدن میدهیم

[محمدرضا مشهد]

درود بر شما ...منکه نتونستم مصرفم رو کنترل کنم و روز به روز بدتر شدم و مصرفم بیشتر شد ...ساعتشو تغییر دادم ..فرم مصرف رو تغییر دادم ..جنس مصرفی رو تغییر دادم ...کوتاه مدت و بلندمدت قطع مصرف کردم ولی فایده نداشت حتی شهرم رو عوض کردم افاقه نکرد امروز هم به این نتیجه رسیدم شاید که رفتم به جلسه که برام اجباری شده فقط نتیجه ترس من از لغزش است ..منکه قادر به کنترل حتی قهوه ام نیستم چطور میتونم مواد کنترل کنم و فقط طول مدت پاکی میتونه یک دست اویز بیماری باشد و بس

[حبیب ۶۶۶]

حبیب هستم ی معتاد 
هر وقت که به برنامه بهبودی وصل باشم می گویم نه
در مورد مصرف مواد مخدر می توانم به صراحت بگویم نه
اما در مورد دیگر قسمت های زندگی و نواقصم که در پرهیز به سر می برم گاهی آنقدر دچار خلأ و کم قدرتی میشوم که عنان زندگی از دستم خارج می‌شود 
که این ریشه در دوران پیش از مصرف مواد مخدر داشته 
ما در هیچ یک از قسمت های اعتیادی مصرف موفقیت آمیز نداریم 
و هر لحظه ممکن است دچار بحران های مختلف لغزش آنی و در نهایت مرگ شویم.

[mosafer8707]

اگر پذیرفته ام که عاجزم، پس راه روشن و مسیر مشخص است و چیزی غیر از این بهانه و دست آویزی بیش نیست [b]اگر در ذهنم دنبال راهی برای کنترل کردن موادمخدر باشم، مفهومش این است که هیچ شناختی از بیماری اعتیاد ندارم. لازم است دوباره روی اصول اوليه انجمن که همین قدم اول است تمرکز کنم.[/b]

[محمدرضا مشهد]

درود بر شما...عجب سوالی ...یک تلنگر ...اگر من پذیرفتم بیماری اعتیاد دارم عاجزم و در مورد خیلی از کارها مثل مواد مخدر کنترل ندارم یکم فک کنیم اولین بار باعث میشه ادامه بدیم مثل یک نخ سیگار ...یا غدای لذیذ

[حوریا ___Bu]

پیام سوال این است که من باید بدانم که کنترل برایم امکان پذیرنیست و فکر کنترل کردن  من رابه قهقرای بیماری ومصرف میبرد  این فکر که چنین و چنان شرایط خوب و یا بد فراهم شود  و می توانم موفقیت امیز از نواقصم استفاده کنم و مصرف کننده نواقص بشوم که یکی از بزرگترین دست اویزها و خطر ناک ترین انها می باشد و یادمان باشد که گاهی اوقات سن پاکی برایم درد سر ساز می شود و فکر می کنم که دیگر اشکالی ندارد که فلان رفتار معتاد گونه را کنترل کنم 

[Ismail]

باسلام اسماعیل هستم یک معتاد
عجب سوالی 
از نظرمن بله گاهی این فکررا دارم که من همه چیز را یادگرفتم ومیتوانم بعضی از موارد رابصورت کنترل شده دردست داشته باشم اما پیام این است که من باید بدانم کنترل برایم سراب است وفکر کنترل کردن دستاویزی بیش نیست واین فکر که چنین وچنان شرایط خوب ویا بد فراهم شود وضع مالی ام خوب شود فلان سن پاکی برسم میتوانم موفقیت آمیز از نقص هایم استفاده کنم ومصرف کننده نواقصم بشوم که یکی از بزرگترین دستاویز ها وخطرناک ترین آنها میباشد ویادمان باشد گاهی اوقات سن پاکی برایم دردسرساز میشود وفکرمیکنم دیگراشکال ندارد که فلان رفتارمعتادگونه راکنترل کنم.

[Reza.z1362]

سلام خدمت اعضاء:
 
گاهی اوقات وسوسه مصرف و یا استفاده از نواقص از ذهنم عبور میکند و لذت های آنی و زودگذر مصرف مواد مخدر به سراغم می آید
ولی در این سال‌ها که در انجمن معتادان گمنام بوده ام و لذت های عمیق پاکی رو چشیده ام نیز در ذهنم تداعی میشود و وقتی که این دو رو در کنار هم میگذارم به این نتیجه میرسم که بایستی بابت تک تک لحظات پاکی ام از خداوند سپاسگزار باشم و شکرگزار او باشم و دینم رو نیز نسبت به انجمن ادا کنم.

[Mohsen49]

قدم یک:::سوال 45)))
سوال::: آیافکر می کنم با مقداری زمان پاکی یا شرایط متفاوت زندگی قادر به کنترل مصرف خواهم بود؟؟؟



خیر،من هر شرایطی درزندگیم پیدا کنم باهر مقطع پاکی وهرجای این کره زمین باشم
اسمان همین رنگه ومن همان انسان وآدم هستم،،،
بیماری اعتیاد همیشه وهمه جا بامن هست،،،

چیزی به عنوان مصرف موفقیت امیز برای من وجود ندارد،،،
اینها هم تجربه خودم که رفتم یکبار مصرف کنم ونشد ،وهم آنهایی که لغزش کردند ومردند یا خیلی ها از آنها هنوز در عذابند نشان می دهد
مصرف موفقیت امیز وجود ندارد،،،
با اولین پک،پیک،، ،سی سی ،،،قرص..بیماریم فعال می شود ودرچرخه اجبار به مصرف می افتم،،،
من ممکن است روحم وروانم کم کم بهبود پیدا کندولی جسمم تا اخر عمر به مواد مخدر حساسیت وآلرژی دارد وبا اولین بار مصرف کنترل زندگیم از دستم خارج می می شود،،،
بازگشت  به عامل حساسیت  یعنی دیوانگی وداشتن انتظار نتیجه دلخواه،،،
با شناسایی این بهانه ودستاویز ها واقرار کردن
وکنار گذاشتنشان کم کم  برای تسلیم وپذیرش بیماری اعتیاد آماده می شوم..

---

قدم یک،،،سوال 45)))
سوال::::آیافکر میکنم با مقداری زمان پاکی یا شرایط متفاوت زندگی قادر به کنترل مصرف خواهم بود؟؟؟

زمانی می شود به این سوال جواب خیر داد که به بیماری که داریم پی ببریم   وان رابپذیریم وتسلیم باشیم،،،که یک بیماری مزمن ،،،،پیشرونده،،،،کشنده ولاعلاج است،،،
ولی درکل خیر،،،،
این بیماری ربطی به مدت زمان پاکی ندارد،،،
اصلأ مهم نیست که در بهترین شرایط مالی و
یا بدترین شرایط باشیم مثل ::((مرگ یک عزیز یا حتی زمانی که تمام انسان های از بین بروند))،،
با اگاهی از بیماری متوجه می شویم که ما قادر به حتی یکبار مصرف نیستیم ،،، جوری که با یکبار مصرف  به اواخر مصرف برمی گردیم،،،
با مصرف حتی یک قرص،،،،یک پیک ،،،،یک دود بیماری فعال شده و از ما دوباره در چرخه ی اجبار قرار می گیریم و باید به مصرف ادامه بدهیم،،،پس باید برای خود این مفهوم را ملکه ی ذهن کرد که ما قادر به یکبار مصرف نیستیم،،،
اگر همچین فکری در سرم باشد که که می توانم کنترل کنم وحتی اگر فکرش هم در سرم باشد مفهومش این است که هیچ شناختی از بیماری اعتیاد ندارم و باید دوباره به عقب برگردم و روی  اصول اولیه متمرکز بشوم  و مطمئنم که با یک بار مصرف این بیماری وگرگ دورن خود را بیدار کرده و دوباره با سرعت تمام پیشرفت می کند و به جلو می رود،،،،
  امروز بجای این که به لذت هایش فکر کنم باید به ذلت های که کشیده ام و چک و لگد هایی که از مواد خوردم را به یاد بیاورم و به اشفتگی های  آن زمان فکر کنم،،، من امروز باید بیشتر تسلیم اصول برنامه بشوم و بهانه و دست اویز هایی که باعث لغزش من و فعال شدن بیماری من می شود از سر راهم بردارم و فقط به بهبودی و ارامشی که الان دارم بیندیشم....