امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 7 : تفاوت بین اینکه کاملاً آماده باشم تا خداوند نواقص شخصیتی من را برطرف کند ،
#1
سوال 7 :  تفاوت بین اینکه کاملاً آماده باشم تا خداوند نواقص شخصیتی من را برطرف کند ، با اینکه خودم سعی در متوقف نمودن آنها بکنم چیست ؟ 
پاسخ
#2
تفاوتشان این است که اگربه طورکامل آماده باشم تاخداوند نواقصم رابرطرف کند میدانم که میتواند چون توانسته تاامروزبه من کمک کند(پاک ماندن)واگرخودم سعی کنم نتیجه اش معکوس خواهدشدچون بارها سعی کرده ام ولی نتوانسته ام(بارها با اراده خودم سعی درقطع مصرف کردم امانشد)
پاسخ
 سپاس شده توسط shapor z ، ناظر11 ، حـمـیـد ، Nazer 5 ، ssaeedg ، ناظر9 ، ناظر2
#3
وقتی خودم : سعی در متوقف نمودن ان بکنم برای مدت کوتاهی جواب می دهد و نهایتا بعد از چند روز دوباره شروع می شود وقتی خودم تلاش می کنم جنگ می کنم حالم بد می شود و در نهایت شکست می خورم
وقتی خداوند : این پروسه از قدم دوم شروع می شود و فقط خداوند از زمان ان اگاهی دارد وقتی کاملا اماده شوم دیگر جنگ نمی کنم کنترل نمی کنم نا امیدی نیست ترس ندارم باورم خراب نمی شود تمایل حقیقی و واقعی است در ان اعتماد و و ایمان به نیروی برتر است بیدار می شوم و الهامت مثبت دریافت می کنم
نکته : تا زمانی که فقط از بدی و ضررنواقص می گویم برطرف نمی شوند چون اکثر مواقع نواقص برای ما سود دارند
امادگی کامل : حالتی روحانی است که نواقص را دیده ام خسته و بیزار شده ام نمی خواهم با انها زندگی کنم و از خداوند می خواهیم انها را برطرف کند 
پاسخ
#4
تا در مورد نقايصم اعلام عجز نکنم هیچ راهی پیدا نخواهد شد.

گاهی خود را در مدار تلاش بیهوده‌ای قرار می‌دهم و تنها درد می‌کشم و نقايص سر جایشان باقی است، اما گاهی هم همین دردها تمایل مرا بیشتر خواهد كرد و آگاهی‌ام را بالا خواهد برد آن گاه است که باید دست کمک خود را به سوی خداوند دراز کنم و از او درخواست کمک کنم زيراكه من به تنهایی نخواهم توانست نقصی را در خود برطرف کنم.
پاسخ
#5
کاملا آماده یعنی ?رسیدن به حالت روحانی 
جواب در پاراگراف قدم 6 گفته شده ،وقتی خودم میخواهم به تنهایی مشکلی را برطرف کنم،ازبقیه زندگی غافل میشوم
وقتی کامل آماده باشی خداوند وارد زندگیت میشود
اصلا متوجه نمیشوی نقصت برطرف میشود و زندگیت را کرده ای
وقتی به تنهایی عمل میکنم نتیجه ی آن ,مدتی است.یعنی زور زیادی میخواهی ولی انرژیم کم است
مثال?ترک سیگار وقتی به تنهایی عمل میکنم،الویت بندی هایت بهم میخورد و تعادل را از دست میدهد
پاسخ
#6
  آمادگی کامل سخت است و برای من بوجود نمیاد . مثل قضیه سپردن و واگذاری است که با هم فرق میکند . من میتونم بسپارم ولی چون پس میگیرم نمیتونم واگذار کنم . ترسهایی که مانع از آمادگی میشود ترس از اینکه من بدون نواقص آسیب ببینم و این برایم یک باور شده . اعتماد ندارم .
    مثلا ترس از اینکه فروتن شوم و دیگر جایگاه خودم را از دست بدهم .....
       ولی برنامه با ارزشهای معنوی _ روحانیت و خدمت ها من را بزرگ میکند و به قدر لازم عزت نفسم را به من برمیگرداند
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، Nazer 5 ، ssaeedg ، ناظر9 ، ناظر2
#7
کاملا آماده یعنی ?رسیدن به حالت روحانی ?
جواب در پاراگراف قدم 6 گفته شده ،وقتی خودم میخواهم به تنهایی مشکلی را برطرف کنم،ازبقیه زندگی غافل میشوم?
وقتی کامل آماده باشی خداوند وارد زندگیت میشود?
اصلا متوجه نمیشوی نقصت برطرف میشود و زندگیت را کرده ای?
وقتی به تنهایی عمل میکنم نتیجه ی آن ,مدتی است.یعنی زور زیادی میخواهی ولی انرژیم کم است?
مثال?ترک سیگار وقتی به تنهایی عمل میکنم،الویت بندی هایت بهم میخورد و تعادل را از دست میدهد
پاسخ
#8
من متوجه شدم خودم بدون حضور خداوند در زندگی ام قادر ب انجام هیچ کاری نیستم .از اول صبح تا اخر شب همش از خداوند درخواست کمک و راهنمایی میکنم تا بتونم فقط برای امروز زندگی کنم .در قدم سوم هم نوشته که لازمه این تصمیم برای سپردن این هس که از کوته بینی و عقایدو باورهای غلط  گذشته و خودمحوری دست برداریم .یعنی من هیچ کاری بدون خدا نمیتونم بکنم بخاطر همین نواقصم رو برای کم رنگ شدن بخدا میسپارم تا دست از جنگ و کنترل و خودازاری خودم بردارم.اابته یک سری اقدام عمل هم در قدم هفت بایستی برای برطرف شدن انجام بدم ک سهم من از سپردن هست
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، Nazer 5 ، ناظر9 ، ناظر2
#9
تفاوت بین این دودراین است که درآمادگی کامل دربرطرف شدن نواقص توسط خداوندصبردارم تسلیم هستم وقت شناس هستم فروتن هستم خستگی هست ولی صلح هم هست احساس رصایت درکنی وآرامش هم دارم

قسمت دوم میل واراده شخصی خودم خستگی نیست ازروی جنگ باخودم هست عجله هست بی برنامه گی وجودداردوازروی شکم سیری است
پاسخ
 سپاس شده توسط ssaeedg ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر2
#10
سلام

هر زمان که فکر می کردم خودم میتوانم کاری را انجام دهم یا قطع مصرف بنمایم با خسارت به خودم شروع میشد.فکر من همیشه برای خودش مقدمه چینی داشت و قبول نمی کرد که امکان ندارد.برای اعتماد به نیرویی برتر نیز ترس داشتم.با شروع کارکرد قدم ها توانستم بپذیرم که اعتماد کنم و یک نیرویی را در زندگی بیاورم.این نیرو به من در شناخت اشتباهات کمک کرد و من در صدد اصلاح بر آمدم.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر2
#11
_آمادگی کامل پیداکردن یعنی،آگاهی وتمایل ومشورت وشناخت دررابطه بانواقص وخستگی ازآنهاوپذیرش اینکه من عاجزوناتوانم یعنی قرارگرفتن درحالتی روحانی که ایمان داشته باشم وبه این درک ومعرفت واعتمادبرسم که بسپارم تاتوسط خداوندبرطرف شود.آمادگی کامل یعنی انرژی پیداکردن ودرروندایمان آوری قرارگرفتن واعتمادبه خداوند که اراده اش همیشگی است.من وقتی درآمادگی کاملم یعنی درمسیرروحانی وبهبودی درحرکتی روبه جلو هستم واحساس آرامش وامنیت میکنم ومنتظراتفاقات خوب هستم تاخداونددرموردش تصمیم بگیرد تانواقصمان برطرف شود.امااگرمن بخواهم سعی کنم، داخل نقصم خواهم ماندوچون نمیتوانم برطرف کنم حال واحساسم بدشده ونتیجه عکس خواهم گرفت.سعی من مقطعی است ودردوتحقیروخودآزاری ودیگرآزاری رابدنبال دارد.وقتی خودم سعی میکنم یعنی دارم باکله خودم جلومیروم واین یعنی خودمحوری زمانیکه خودم سعی میکنم دچارجنگ وآشفتگی واشتغالات فکری میشوم چون واردبیماری و انکارمیشوم حتی خود سعی کردن هم میشودنقص من چون همان سعی کردن، خودمحوری واراده شخصی من است.
نواقص ماهمان ویژگی ها وخصیصه هاو غرایزماهستند که بواسطه بیماری اعتیاد ازشکل طبیعی وتعادل خودخارج شده اند.
استفاده از اراده شخصی برای برطرف کردن نواقص منو وارد یک جنگ فرسایشی میکند وباورهای منفی ومخرب درمن ایجادمیکند ودردزیادی راهم بایدمتحمل بشوم هرچه بیشترسعی میکنم کمترنتیجه میگیرم ویا اصلانتیجه نمیگیرم وقتی خودم سعی میکنم بدلیل نداشتن تعادل وعدم ثبات شخصیتی وناآگاهی بارفتاری نادرست واردجنگ وکنترل وسرزنش باخودم میشوم ودوباره درمعرض استفاده از نواقصم قرارمیگیرم.?
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، AMAN56 ، ناظر2
#12
سوال 7 :  تفاوت بین اینکه کاملاً آماده باشم تا خداوند نواقص شخصیتی من را برطرف کند ، با اینکه خودم سعی در متوقف نمودن آنها بکنم چیست ؟ (قدم ۳)
من درقدم های قبلی متوجه شدم که اراده خداوندبهتراز اراده خودم است.
نتیجه کنترل کردن خودم بجزشکست و نابودی و خسارت بیشتر و خرابی های بیشتر چیزی برام نداشت.
دقیقامثل سیفون فاضلاب وقتی درش رامیگیری بوی گندش ازجای دیگه بالامیاد، هرجاکه من با اراده شخصیم سعی در برطرف کردن نقصی داشتم ، آن نقص در جای دیگر و باشکلی دیگر بروز کرده و بدترازقبل زندگیم راغیرقابل اداره کرده است.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر2 ، حـمـیـد
#13
سلام

-من نتوانستم در زندگی درست عمل نمایم و خسارت به بار آوردم. حالا نیاز است تا یک نیرویی بالاتر از نواقص من به من در این زمینه کمک کند-به این نیرو باید اجازه دهم تا در زندگی من کار کند-حال اگر بخواهم خودم دوباره دست به این کار بزنم مانند سال های گذشته دوباره کاری واشتباه می نمایم.
پاسخ
 سپاس شده توسط Mehran270 ، حـمـیـد
#14
تفاوت این امردرعجزواراده مخرب شخصی من باقدرت توانایی
واراده بی انتهای خداونداست
این یک واقعیت است که من بتنهایی هرگز
نتوانستم ازشریک وسوسه مصرف مواد
ویانواقص وحتی یک رنجش ساده
رهایی پیداکنم پس چطورمیتوانم نواقصی
که ریشه دروجودباورهااعتقادات ودرکل
زندگی من دارندرابرطرف کنم
توبرنامه همچیزبه تمایل من کمک گرفتن
ازبرنامه واراده خداوندصورت گرفت
نه قدرت محدودومخرب ونصفه 
نیمه من
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر2 ، حـمـیـد ، راکی ، یثنا
#15
تمایل برای دریافت کمک ازنیروی برترعاشق ومهربانی که قدرتمندتروبزرگترازمن است بانیروی مخرب کم اندک وسرشارازنواقص شخصی حال واحوال من هنگام استفاده یابعدازاستفاده یاکنترل نقص است خداوندباتمایلدقلبی من براحتی وباحس ارامش بمن کمک میکندتانقصم رامرتفع کنم درجایی که خودم بشخصه بانهایت تلاش وکوشش نتهاان رامتوقف نمیکنم بلکه شدیدترازقبل همراه باخشم ازان استفاده میکنم
پاسخ
 سپاس شده توسط راکی ، یثنا


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان