امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 37 : آيا علائم هشدار دهنده در مورد بيماري خود يا فرزندانم را ناديده ميگيرم و فكر
#1
سوال 37 : آيا علائم هشدار دهنده در مورد بيماري خود يا فرزندانم را ناديده ميگيرم و فكر ميكنم بالاخره

يكجوري ميشود يا همه چيز درست خواهد شد؟ توضيح دهيد
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#2
در گذشته چون بیماری را منفی میدیدم میخواستم کاری بکنم و بدتر میشد ......اما امروز باورم این است که در صورتی که فرزندانم بیماری را داشته باشند زندگی بهتری در انتظارشان هست پس اجازه میدهم که آرام آرام به بلوغ رفتارهاشان برسند و یکی یکی تسلیم بشوند و در هر تسلیمی یک تولد دوباره ای را تجربه کنند و به قول خودمان حالشو ببرند
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر11 ، ناظر14
#3
بله من در این مورد خیلی بی تفاوت هستم من در هر مسئله همان لحظه اول پیام را می گیرم ولی ان را ادامه نمی دهم حاضر نیستم کاری برایش انجام بدهم و می گویم خودش درست می شود -
در مورد دیگران گاهی خوب هشدار ها را می بینم اما اکثر اوقات دیر به فکر اصلاح و یا برنامه ریزی می افتم
گاهی هم دوست دارم کاری بکنم اما غیر قابل ادره بودنم مانع انجام ان می شود
علائم و هشدا رها : به راهنما زنگ بزن
خطر مشارکت کن تراز نامه بگیر و بخوان مشارکت دیگران و الهلمات و پیام های درونی 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#4
از تجربه امروزم میگم خیر صد در صد جدی میگیرم . من دو تا بیماری دارم اول مشکل معده که تحت نظر پزشک فوق تخصص گوارشم و بیماری مهمتر من و بچه هام آسم و الرژیه که ارثی و ژنتیکه که اینو خیلی جدی گرفتم و هر سه نفرمون تحت نظر پزشک فوق تخصص اسمو ایمونولوژی هسنیم . اتفاقا با بسته شدن جلسه و شیوع کرونا من روز اول با خانواده از مشهد رفتیم شهرستان و دوروزیه که اومدم فقط برای چک کردن وضعیت بیماریمون چون علائم هشدار دهنده به خودی خود خطرناکه و خود به خود خوب نخواهد شد و نیاز به پیگیری جدی دارن و من برای هر مسئله پزشکی فقط پزشک فوق تخصص شو میرم ..
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر14
#5
دیدن و آگاه شدن ، توان من معتاد نیست،زیرا من خود خواه هستم ، بدلیل اسارت در چنگال بیماری اعتیاد، من قادر به دیدن مسائل خودم نیستم چه برسد و مسائل دیگران و خانواده .مدام در حال فکر کردن هستم و در ذهن زندگی میکنم.واقعیات را نمیبینم و به محض دیدن فرار میکنم،انکار میکنم.بی تفاوت و بی حوصله هستم.وقتی که بهبودی عمل کند،خودش آگاهی دارد،میبیند و عملکرد نشان میدهد.من عاجز و ناتوان هستم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#6
در گذشته بله ولی الان نه .

از نظر روحی روانی احساسی و عاطفی به فرزندم اجازه دهم احساساتش را بیان کند و در مورد مسائل احساسی و عاطفی او را نصیحت و ارشاد نکنم وقت بگذارم و با علاقه و جان و دل گوش فرا دهم و شرایط را برای رشد احساسی و عاطفی و فکری برای او فراهم کنم .
از نواقص شخصی‌ام فاصله بگیریم و حسن های شخصیتی‌ام راافزایش بدهم با ترس اضطراب و نگرانی دلهره را از فرزندم دور کنم.
 قسمت ۲ : زمانی که من در نقطه مقابل بهبودیم قرار می‌گیرم و افکار بحران زا و انحرافات فکری را حفظ می‌کنم ،در واقع عدم مسئولیت‌پذیری و بی توجهی و بی اعتنایی نسبت به خود و فرزندم را دارم و توان دید بیماری را ندارم و احساسات دیگران را نمی توانم درک کنم.
 علائم هشدار دهنده: خط قرمز هایی هستند که ما اکثراً در رابطه با بیماری آنها را دیده ایم که به واسطه عواملی چون سهل انگاری ،باورهای غلط و عادت‌های خودمحورانه و غیره .این علائم هشدار دهنده را نادیده می گیریم که شاهد معضل جدی شده و زندگی آشفته می گردد و قدرت مدیریت از من سلب میگردد .
این علائم را جدی می‌گیرم و ابزار کارکرد قدم استفاده می‌کنم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، mehdi9666 ، ناظر14
#7
(۱۳۹۸/۱۰/۲۲، ۱۰:۳۰ عصر)admin.a نوشته است: سوال 37 : آيا علائم هشدار دهنده در مورد بيماري خود يا فرزندانم را ناديده ميگيرم و فكر ميكنم بالاخره

يكجوري ميشود يا همه چيز درست خواهد شد؟ توضيح دهيد
هرموقعی که درتماس باواقعیت های بیماری نیستم ,علائم هشداردهنده را درنظر نمیگیرم.علائم هشداردهنده ,علائمی است که باعث فعال شدن بیماری من میشود.
علائم هشداردهنده من درزندگی چیست؟  مثال درگیری درست کردن درخانواده,سرکارنرفتن,بی نظمی,درمورد پول وزندگیم
چه موقعی درنظرنمیگیرم؟
وقتی که حالم خیلی خوب است,زمانی که خلا دردرون من فعال میشود,هروقت احساس توانایی میکنم.
واکنش هارا نسبت به علائم هشداردهنده ,وقتی درنظرنمیگیرم یاازروی ترس انجام میدهم یانمیدهم.یا آگاه سازی میشود,یا آشفتگی زندگی.
تاثیرات آن بارنجش هازندگی میکنم,سرزنش میکنم,هم خودم هم دیگران را,پنهان کردن خودم پشت خدمتم,فهم ودانشم,
تاثیرات آن درزندگی خراب کردن زندگی دیگران وخراب کردن باوردیگران
پاسخ
 سپاس شده توسط mehdi9666 ، حـمـیـد ، ناظر14
#8
من بواسطه بی تفاوتی و بی حوصلگی نسبت به انجام وظایف و مسئولیت ها علائم هشدار دهنده در مورد رفتارهای خودم و فرزندانم را نادیده میگیرم

رفتارهایی که اگه به عادت تبدیل بشوند در زندگی تولید اشکال میکنند

قهر کردن ها و عصبانیت های پی در پی
یا استفاده از الفاظ رکیک و خیابانی و ...

نا منظم بودن در انجام وظایفشون
غیبت های مکرر و فرار از درس و مشق

ارتباطاتشون با دوستان ناباب و ...

افسردگی و انزوا و باری به هرجهت زندگی کردن خودم و فرزندانم
پاسخ
 سپاس شده توسط mehdi9666 ، حـمـیـد ، ناظر14
#9
تا من تغییر نکنم هیچ جوری نخواهد شد!من فبول نمیکردم که معتادم و همیشه به معتادهای بدتر از خودم نگاه میکردم.کتابی از ترنس گورسکی که یک 12 قدمی است در مورد عوامل هشدار دهنده نوشته شده است که البته جزو نشریات رسمی و تایید شده ان ای نیست.و اما در مورد فرزندم من در پاکی ازدواج کردم و فرزندم محصول بهبودی ام میباشد و تا کنون به هیچ عنوان به خودم اجازه نداده ام که با ادمهایی که مصرف میکنند رفت و امد و معاشرت کنم
پاسخ
 سپاس شده توسط mehdi9666 ، حـمـیـد ، ناظر14
#10
از اونجاییکه من بعنوان یک معتاد بواسطه مصرف مواد و عادتهای بد
بی تعهد و بیتاوفت به امور زندگی بودم حال مصرف مواد که کنار رفته ولی عادتها سرجای خود هستند فقط شکلشان عوض شده!! این سوال میخواد منو اگاه کنه که مسئولیت پذیر و خودخواه و بی تفاوت نسبت خانواده و اطرافیان نباشم و به احساسات و عواطف و نیازمندیهای انها توجه داشته باشم و با بکارگیری اصول و رهنمودهای آن اجازه فعال بودن بیماری و اشفتگی را پیشگیری کنم که این کار روزانه و با تمرین قابل اجرا میباشد.
پاسخ
 سپاس شده توسط mehdi9666 ، حـمـیـد ، ناظر14
#11
با سلام
یکی از علائم هشدار دهنده در مورد خودم احساسات و افکار بحرانزایی است که دارم و آنها را نادیده میگیرم و فکر میکنم با گذر زمان درست میشود منظور سوال بی توجهی هایمان نسبت به مسائلی که شاید بنظرمان کوچک و ناچیز بیایند اما روی هم جمع میشوند ویک مشکل بزرگتر درست میکنند مثل بی توجهی به جسم ، پوشش ، سلامتی خود و خانواده. توجه از مفهوم مراقبت و بهبودی میاید اما من تمایل به توجه به علائم ندارم مثلا بی توجهی به وسوسه های کوتاه مدت و زودگذر  که به مرور تبدیل به یک رفتار مخرب میشوند.
وقتی به علائم و هشدارها بی توجهم در واقع دنبال مصرف موفقیت آمیز هستم (منظورم مواد نیست).
مثلا بها ندادن به خواسته ها و علائم فرزندان بعد از ۳ یا ۴ سالگی به بعد میتواند مشکلات روحی روانی در آینده بوجود بیاورد(منظور پول نیست).
نادیده گرفتن آلارم اعتیاد در خودم و فرزندانم یعنی اعتیاد در راه است.
گاهی هم بخاطر مسئولیت بعداز دیدن علائم است که از آنها فرار میکنم.
خیلی ساده:خیلی از مشکلات امروز خودم و خانواده ام حاصل نادیده گرفتنهای دیروز است پس برای فردا از همین امروز برای اعتیادمان کاری بکنیم.
پاسخ
 سپاس شده توسط mehdi9666 ، حـمـیـد ، ناظر10 ، ناظر14
#12
با سلام
 مواردی که باعث نادیده گرفتن علایم هشداردهنده می شوند : صبور نیستم ، آدم عصبانی و زودرنجی هستم ، مسئولیت پذیر نیستم ، هرچیزی که انجام آن برای من هزینه مالی وزمانی داشته باشد من از آن فرار میکنم ،دنبال راه حل های آسان برای مشکلاتم هستم ، من همیشه برای حل مشکلاتم متکی به دیگران بودم تا مشکلات مرا حل کنند . Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر12 ، mehdi9666 ، حـمـیـد ، ناظر14
#13
خوددرمانی وتوجه نکردن به علایم عودبیماری وسرسری گزشتن وبقول خودمون درمان بروفنی یاخودش خوب میشه استفاده ازهرداروبراهردردی حتی نسخه دارویی دیگران یکی ازعوارض غیرقایل اداره است دندان خراب وکرم خورده وعفونی معده دردکمردردسرماخوردگی وبی توجهی به علایم اولیه چ برای خودم چ خانواده
پاسخ
 سپاس شده توسط mehdi9666 ، حـمـیـد ، ناظر14
#14
هر گاه در ذهنم در گیر این جمله شوم که یطوری میشه یعنی در بیماری گیر هستم 

اوج بیماری یعنی عدم هماهنگی بین ذهن و رفتار 

رفتارهای غیر عادی خودم فرزندان همسر و نزدیکان هشداری برای رسیدگی به انهاست 

اگر بخواهم ببینم باید نسبت به ان حرکت کنم 

من بین درد و لذت لذت را انتخاب میکنم 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر10 ، ناظر14
#15
سلام
 -عدم مسئولیت پذیری در زمان مصرف باعث می شد که هیچ به فکر فرزندانم نباشم- اما امروزه پیگیری احساسات و رفتارهای فرزندانم هستم وبرای انها مشاوره می گیرم واز کسانی که تحصیل کرده این رفتارها هستند تجربه می گیرم ومشورت می نمایم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر10 ، ناظر14 ، ناظر20
#16
بله خیلی مواقع بخاطر بی حوصلکی وترس داشتن باواقعیت بیماریم روبه رو نمی شوم وبی تفاوت میشوم مثلن خودم یک رنجش یایک نارحتی جسمی دارم بخاطران هیچ حرکت نمیکنم ورفته رفته اوضاعم بدتر میشود درخانواده همین طور یامی خواهم همه چیز خیلی دقیق وبی خطا باشد ومشکل فرزندانم دررابطه با تربیت وتحصیل نداشته باشند وازلحاظ روحی وجسمی د سلامت کامل باشند اما دریغ ازکمی توجه به انها یا بی خیال  وبی تفاوت می شوم یامی خواهم به زور به انها تحمیل عقیده کنم فقط درذهن و خیالبافیهایم زندگی کرده ام وازاقدام وعمل واقعن اجتناب کرده ام
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر10 ، ناظر14
#17
بی خیالی عدم مسیولیت پدیری وتنبلی باعث
بی تعهدیه بله درزمان مصرف خوددرمانی استفاده خودسرانه ازداروهاتجویزبدیگران حتی کشیدن دندان چرک کرده باانبردست توسط خودم انجام شدومواردمشابه بسیاراست تجویزموادمخدربجای دکتررفتن یاالکل رابرای خودخانواده ودیگران زیادانجام داده ام
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر10 ، ناظر14
#18
سوال 37 : آيا علائم هشدار دهنده در مورد بيماري خود يا فرزندانم را ناديده ميگيرم و فكر ميكنم بالاخره همه چیزدرست خواهدشد(قدم۱)
خب غیرقابل اداره یعنی همین،من علائم هشداردهنده ظاهری و مخصوصا درونی را جدی نمیگرفتم ؛ مثلا از لحاظ جسمی اوضاع خوبی نداشتم یاخوددرمانی میکردم یا بی توجه بودم،از لحاظ درونی احساساتم خراب بود رنجش داشتم وپیگیرش نمیشدم که حلش کنم و میرفتم خودمو تو دردسر مینداختم، بایدبه ترس هام و احساسات دیگه که علائم هشداردهنده بودن رسیدگی میکردم ولی توجه نمیکردم،ازآشفتگی رنج میبردم گاهی هم واقعامیخاستم اوضاع را درست کنم اما غیرقابل اداره بودنم نمیزاشت.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#19
امیر معتاد
از اونجایی که سوال مربوط به قسمت غیر قابل اداره هستش میخاد ببینه من تا اینجای کار چقدر یاد گرفتم که به بیماری و بهبودیم اهمیت بدم.دقیقا این اتفاق زمانی برای رخ میده که یه وسوسه به سراغم میاد،یه فکر منفی،یا یه احساس راجع به یه شخص یا مکان خودم میدونم مشکلم چیه و باید یه اقدامی بکنم اما با تکیه بر نیروی انکارم همه علائم رو دست کم میگیرم،و میگم هیچی نمیشه. *اینجاس که من*
*دارم در مقابل بهبودیم قرار میگیرم و از جریان روحانی ام جدا میشم و یقینا تسلیم وسوسه خواهم شد*.تماس با راهنما،مشارکت،نوشتن ترازنامه،تجارب دیگر اعضا،در این مواقع به من کمک میکنه
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، ناظر۱۶ ، ناظر14
#20
شیوه خوددرمانی وبی تفاوتی وجدی نگرفتن مسایل مهم برای جسم وروح خودم وبچهام هم وجودداره تاقبل ورودب انجمن خودم تزریقات چی میشدم داروی خودسرانه تجویزمیکردم داروی یکیوبکس دیگه میدادم ویابی خیال بادادن یک مسکن میگفتم خودش درست میشه
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر۴ ، ناظر۱۶ ، ناظر14
#21
بی مسیولیتی بی تفاوتی خوددرمانی وکوچک کردن مسایل حساس هم ازبیماری منه عمومابرابچه هایاخودم خوددرمانی میکنم یانسخه دارویی یکی وبیکی دیگه میدم دکترنمیرم ونمیبرم وهمیشه میگم خودش خوب میشه یاچیزمهمی نیست جالبه ک قبلاباموادمخدرسعی دردرمان همه داشتم واین دیوانگیست
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، ناظر۴ ، ناظر۱۶ ، ناظر14
#22
(۱۳۹۹/۵/۴، ۰۱:۵۰ عصر)sepher1877 نوشته است: تا من تغییر نکنم هیچ جوری نخواهد شد!من فبول نمیکردم که معتادم و همیشه به معتادهای بدتر از خودم نگاه میکردم.کتابی از ترنس گورسکی که یک 12 قدمی است در مورد عوامل هشدار دهنده نوشته شده است که البته جزو نشریات رسمی و تایید شده ان ای نیست.و اما در مورد فرزندم من در پاکی ازدواج کردم و فرزندم محصول بهبودی ام میباشد و تا کنون به هیچ عنوان به خودم اجازه نداده ام که با ادمهایی که مصرف میکنند رفت و امد و معاشرت کنم
سلام دوست عزیز من مرتضی معتاد ۶ ماهه پاک هستم با راهنمایم هم در میان گذاشتم ولی ایشون تجربه ازدواج بعد از پاکی رو نداشتن والان من میخوام تصمیم بگیرم ازدواج کنم میشه تجربتونو در اختیار من بزارید
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، ناظر۴ ، ناظر14


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان