امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 18 : رنجشهای من چگونه بر روی روابطم با خود ، دیگران و نیروی برتر تأثیر گذاشته ؟
#1
سوال 18 :  رنجشهای من چگونه بر روی روابطم با خود ، دیگران و نیروی برتر تأثیر گذاشته ؟ 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#2
رنجش های من موجب می شد تا گوشه گیر و منزوی شوم و قسمتی از ذهن را به مرور عامل رنجش و قسمتی هم در فکر انتقام و مقابله به مثل کردن اختصاص دهم به همین خاطر روابطم کمرنگ می شد و از توجه و اتکا به مبدا هستی به مرور فاصله می گرفتم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، admin.a
#3
خودم : وقتی یک رنجش در من شکل میگیرد بر هر چهار جنبه وجودی من ( جسم روان روح و احساس) تاثیر می گذارد همیشه باعث پشیمانی و درد کشیدن برایم می شود خود ازاری و نفرت از شخصیت خودم گاهی حسرت خوردن به حال خودم از خودم فرار می کنم خودم را دوست ندارم و به احساساتم توجه نمی کنم ارامش وروحانتیم از هم می پاشد
دیگران : با همه جنگ دارم وقتی خودم حالم بد است همه را بد می بینم به خاطر یک رنجش سالها از یک نفر و یا اطافیانش رابطه خوبی ندارم حتی هم محله ای هایش همه را محاکمه می کنم  قضاوت می کنم  از دیگران می ترسم  بدبین می شوم و فاصله می گیرم
نیروی برتر : حال روحانی ام قطع می شود فرار می کنم دعا نمی خوانم او را مقصر می دانم و فاصله میگیرم به او فحش می دهم ازش می ترسم چوبش را می خورم و سیم ارتباطی ام با او قطع می شود 
پاسخ
 سپاس شده توسط داراب م ، حـمـیـد ، admin.a ، ssaeedg
#4
براثربوجود آمدن یک رنجش روابطمان
باخودمان دچاراشکال می شود.

مثلاخودآزاری می کنیم ، احساس گناه وبی ارزشی می کنیم ، ازخودمان
متنفرمی شویم ، دچارخودمشغولی می
شویم ، بانواقصمان زندگی می کنیم وازخود واقعی مان دورمی شویم.

بعضی اوقات دراثربوجود آمدن رنجش روابطمان رابادیگران ازدست می دهیم.

مثلا ازطرف مقابل متنفر می شویم وباانتقال پیام رنجش به دیگران روابطمان راازدست می دهیم.

ممکن است به عدالت نیروی برتر شک
کنیم یاناسپاس شویم یااینکه رابطه بانیروی برترراازدست بدهیم.
پاسخ
#5
با خود، همیشه در حال خودآزاری و خودکم بینی و خود بزرگ بینی هستم و آرامش ندارم.
با دیگران در حال کنترل و قضاوت و فضولی در کار و زندگی شان که باعث میشه از من فاصله بگیرند.
و همیشه در حال پیش داوری در کار خدا هستم و چون اوضاع طبق میلم پیش نمیره ازش فاصله می گیرم.
پاسخ
#6
بخش اول
-   رنجش های من همیشه بستری مناسب بوده است برای فرار از خودم و دیگران و همینطور دوری کردن از نیروی برتر ، در حقیقت رنجش هایم در نهایت همیشه برایم تنهایی و انزوا به بار میاورد ، بنابراین ، رنجش هایم به علت تخم  کینه وتنفری که در وجودم میکارم ، به روی ارتباطام تاثیرات منفی و مستقیم میگذارد ، در واقع منش وشخصیتم قهرآمیز و توام با سوءظن و لذا انباشته از قضاوت های بدبینانه میشود ، به عبارتی دیگر رنجش هایم باعث میشود تا بعنوان یک انسان ، حُسن خلقم مُبدلِ به کج خلقی شود و لذا در غایت رفتارهایم خشمگینانه شود . از طرفی دیگر ، رنجش هایم به روی دیگر احساساتم تاثیرات منفی میگذارد و لذا احساسات دیگرم تحت تاثیر رنجش هایم ، شفافیت و ظرافت های خود را از دست میدهند و لذا ظلال احساساتم کدر وتار میشود ،به زبانی دیگر رنجش هایم باعث میشود تا احساسات دیگرم نیز بیمار شوند ،  بنابراین ، در این فرایند با خودم قهر میکنم و لذا ارتباطم با خودم قطع میشود . 

بخش دوم 
-    وقتی انباشته از رنجش ها هستم نگاهم نسبت به دیگران بدبینانه و منفی میشود ، وهمین مسئله به روی مهربانی و صمیمیتم با دیگران تاثیر میگذارد و همینطور از ارتباط با دیگران فرار میکنم ، ناخودآگاه فکر میکنم دیگران برای رنجاندن من آفریده شده اند ، اگر هم ارتباطی با دیگران داشته باشم بر اساس نیازهای از قبیل کار ویا منافع مالی رخ میدهد ، در هر صورت اگر هم روابطی وجود دارد پایه های آن بر اساس ناصداقتی و ریاکارانه پی ریزی شده است ، وقتی مملواز رنجش هستم ، تمام سعی و کوششم این است که منهم دیگران را برنجانم ، با رفتارهای مانند ؛ تمسخر کردن – سرزنش کردن – توهین کردن – غیبت کردن – افترا و بُهتان زدن – مَتَلک گفتن – حسادت کردن – احساس بی مسئولیتی نسبت به دیگران و و ... در واقع اینگونه رفتارهایم که حاصل از رنجش های درونی ام است ، عاقبت مرا به سوی تنهایی و انزوا سوق میدهد و لذا در نهایت عوارض اینگونه رنجش ها باعث میشود که قطع رابطه با دیگران کنم .

بخش سوم
-     بطورقطع یکی از عوامل جدی که در زندگی مانع رابطه من با نیروی برترم بود حفظ ونگهداری کردن از رنجشهایم بود ، در واقع رنجشهایم به روی خلوص و روحانیتم تاثیرات منفی گسترده ای میگذارد . رنجش های که آنها را حفظ میکنم و با جان و دل از آنها نگهداری میکنم درمن باعث ظهور عوارضی از قبیل ؛ کینه – نفرت – حسادت – بدگویی – پوچ گرایی – بی بندو باری – بی اخلاقی  - گناه – شرم – خجالت و و  . . . میشود ولذا همین مسائل باعث میشود تا بستر روحانیت من مغشوش و ناخالص شود ، بنابراین ، رنجش هایم باعث میشود تا فضای دل وقلبم پُر از گرد وغبار که همراه با بغض و نفرت و احساس گناه و شرم وخجالت است باشد و لذا همین شرایط باعث میشود رابطه ام با نیروی برتر قطع و یا مختل شود .
پاسخ
#7
با سلام....
با خودم:
با خودم درگیر میشوم ، عصبی و لجباز میشوم ،  رنجشهایم در من تولید ترس و نگرانی میکند ، خود واقعیم را نمیتوانم بپذیرم ، بجای اینکه انرژیم را درست و بهینه استفاده کنم آنرا میسوزانم و هدر میدهم ، حالت جنگندگی دارم ، 
احساس خود کم بینی یا خود بزرگ بینی دارم.

با دیگران:
به آدمها بد بین شده و به آنها اعتماد نمیکنم حتی اگر پیشنها مثبتی به من بدهند ، جلوی آدمها گارد میگیرم ، از آدمها میترسم به آنها نزدیک نمیشوم و فرصت رشد را از خودم میگیرم ، با رفتارهایم به هر شکلی به آنها خسارت میزنم و عقده های رنجشهایم را سر اطرافیان خالی میکنم.

با نیروی برتر:
در جلسه به رنجشها اقرار نمیکنم ، قدمها را مرور نمیکنم ، با راهنما ارتباط نمیگیرم و در کل وقتی در رنجشهایم گیر کردم راه دعا و خداوند بسته میشود.
پاسخ
#8
رنجش های من باعث به هم خوردن خیلی از روابط هایم شده و با کوچکترین چیزی که برخلاف خواسته من بود رنجش گرفته وبا طرف قطع رابطه می کردم حتی اگر آن شخص نزدیک ترین دوست ویا فامیلم هم بود برایم فرقی نداشت وهمیشه از نیروی برترم شاکی بودم که  اگر تو عدالت دار ی چرا این همه تبعیض فلان کس که لیاقت چیزی رو نداره اینقد پولداره و من که زرنگم و مردم دوست غرق مشکلاتم ولی شکر خدا با کارکرد قدم ها فهمیدم که ریشه تمام مشکلات در باورها وافکار غلط خودم بوده واگر در هر کاری شکست بخورم باید دلیلشو در خودم جستجو کنم وباید بفهمم که چه خطا واشتباهی در کارم داشتم که شکست عایدم شده خدا رو شکر می کنم که انجمن رو سر راه من قرار داد تا بتونم مسیر درست زندگی کردن رو پیدا کنم وهمین جادعا میکنم که لیاقت بده ودستمو بگیره که بتونم تا آخر عمر تو شماها باشم Heart
پاسخ
#9
پیام سئوال اینه:
 که اگه روی رنجش ها کار نکنم و نقش خودم رو پیدا نکنم و الگوهای رفتاری خودم رو که منجر به رنجش و ادامه دار شدنش میشه رو پیدا نکنم،
این موضوع بر روی روابطم اثر میگذاره.
روابط با خودم، دیگران و خداوند
و در حقیقت باعث میشه که ریشه بیماری همیشه در من زنده بمونه.
پاسخ
#10
وقتی رنجشی میشم کلاحالم خرابه
ب دیگران خودم وخداوندبی تفاوتم
کم حوصله میشم ورابطه خودموخانوادمو
بادیگران خراب میکنم انرژی منفی میدم
بی اعتمادی طلبکاری وحق بجانبی
بسراغم میادوکاملاخودازارودیگرازارمیشم
پاسخ
 سپاس شده توسط یثنا
#11
من حساس ورنجشی روخیلی سخت میشه تحمل گردبایدجوری بام حرف زدورفتارکردانگاربلورم وزودمیشکنم همه ازدورم دورمیشن الکی حالم بدمیشه گله میکنم قهرمیکنم ویداستان درست میکنم این موضوع باعث شده بودپن درلاک تنهایی خودم بدورازهمه خداوندوحتی خودواقعیم زندگی کنم ومدام خودموسرزنش کنم
پاسخ
 سپاس شده توسط یثنا


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان