امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 23 : از چه ابزارهایی جهت انکار احساسات واقعی خود استفاده می کردم ؟
#1
سوال 23 : از چه ابزارهایی جهت انکار احساسات واقعی خود استفاده می کردم ؟
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر11 ، ssaeedg ، حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر۱۶
#2
قضاوت کردن - کنترل کردن - غیبت کردن - تمرکز کردن بر روی نواقص دیگران - مسخره کردن - انتقام - پرخوری - افراط کردن در روابط جنسی - خشم و عصبانیت و پرخاشگری - رفتن به مسافرتهای تکراری - بصورت افراطی کار کردن و به پول فکر کردن - بکارگیری الفاظ زشت - از طریق بی تفاوتی و تنیلی - سرزنش کردن دیگران - خود خوری کردن - از طریق حق به جانب بودن
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر11 ، حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر۱۶
#3
با استفاده از یک عامل بیرونی مثل (مواد مخدر الکل سیگار سکس پول و سایر مختل کننده هواس )- نپذیرفتن ان احساس ها دوری کردن و تجربه نکردن انها و فرار از انها و سعی در خفه کردن انها فراتر از موقعیت و تنهای را انتخاب کردن استفاده از نژاد و قومیت و ملیت و جنسیت و یا سن و سال ماسک زدن و ظاهر سازی سکوت در مقابل احساساتم و ریختن در خود و خفه کردن انها با شوخی کردن و خند و لودگی و مسخره بازی با تمسخر دیگران و عیب جویی دیگران با پول خرج کردن و تجمل گرایی با رابطه جنسی و افراطی و دوست دختر زیاد توجیه بهانه و قضاوت و غیبت کردن در مورد دیگران گاهی احساسی را با احساس سرکوب می کنم ( مثل ترس را با خشم ) گاهی احساسی را با عملی ( ترس را با داد و بیداد و دعوا یا احساس تنهای و خلاء را با ظاهر و لباس و زیور الات افراطی یا خلاء و تنهایی را با شهوت رانی ) گاهی احساسی را با نقصی پوشش می دهم ( ترس را با غیبت کردن )
 پیام سوال : مهم ترین قسمت احساسات داشتن صداقت در احساسات است
در واقع صداقت در احساسات مهمترین و سخت ترین قسمت قدم چهارم است که من باید ابزار های انکار احساس خود را شناسایی کنم و از روی انها عمل نکنم 
پاسخ
 سپاس شده توسط admin.a ، داراب م ، ssaeedg ، حـمـیـد ، kakam04 ، ناظر14 ، ناظر۱۶
#4
استفاده ازماسک بی تفاوتی وبی خیالی، غوطه ورشدن در افکار، خودمشغولی، پرخوری، مصرف سیگاروموادمخدر، سکس، شهوت رانی، مسخره کردن دیگران، خود آزاری، خودارضائی، پاسوربازی، کلوپ بازی و شب نشینی های افراطی.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر۱۶
#5
نقاب آنچه که نبودم رو می زدم.
ظاهر و باطنم یکی نبود.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر۱۶
#6
ازسکس،خودخوری،دروغ گفتن، فرارکردن،سرعت باماشین?
پرخاشگری،دادوفریادکردن،پرخوری،غیبت وبدگویی،رفیق بازی،مسافرت رفتن،خیال بافی ورویا پردازی،سیگارکشیدن،مظلوم نمایی کردن،ترحم کردن،سواستفاده کردن ازخودودیگران✌️
بلندگوکردن دیگران(جرأت نداری ازخودت بگویی ازدیگران استفاده میکنی)✌️
سانسورکردن خودت،تیپ روحانیت به خودت میگیری ?
هروقت متوجه شدی که نمیتوانی خودت ودیگران رابپذیری درانکارروحانی هستی?
ازدرون خرابی،ازبیرون آرام✌️
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر14 ، ناظر۱۶
#7
با سلام....
تماس نگرفتن با راهنما، و ننوشتن تراز احساسات.

ماشین سواری ها افراطی ، تلویزیون و موسیقی افراطی ، یکی از راههای پر دددسر استفاده از س ک س های افراطی میباشد ، مسخره کردن دیگران ، انتقاد ، فحاشی ، مظلوم نمایی ، جلسه کم رفتن ، به گفته نام یا نوشته دیگران استناد کردن ، چسبیدن به ابزارهای دعا و مراقبه و جایگزین کردن آن بجای حرکت و نوشتن تراز و صحبت کردن در مورد آنها ، وقت خودم یا خانواده ام را به دیگران میدهم ، با خودم بیخودی صحبت و زمزمه میکنم.
انکار احساسات واقعی ما باعث خلق رفتارهای نا سالم میشود.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر۱۶
#8
با قضاوت کردن طرف مقابل ب، باتخریب طرف مقابل وبدگوییی کردن ، با بیشتر پناه بردن به مواد والکل و سیگار، با عصبانیت وپرخاشگری در خانواده ، بازورگویی به افراد ضعیف تر از خودم و.... Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر۱۶
#9
ترس از بیان احساسات و در نهایت سکوت

لودگی و تمسخر
انزوا و تنهایی

بی تفاوتی و بی خیالی

گاهی هم با شعر گفتن و کتاب خوندن  Shy
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر۱۶ ، ناظر۱۶
#10
غیبت، تهمت، قضاوت، فرافکنی، فرار از مسئولیت،لودگی، شوخی های بیجا، داستانسرایی غیر واقعی وتحریف ماجرا، توانایی کاذب، و......
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، سالار44 ، omed44 ، فریبرز۶۵ ، حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر۱۶ ، ناظر۱۶
#11
مقایسه خودخوری دیگرازاری سیگار
موادسکس رفیق بازی دعوافحش قهرکردن و....
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر۱۶ ، ناظر۱۶
#12
ازهرابزاری که میشدمثل دروغ سیگارسکس موادالکل قصاوت وکنترل  زدن به بی خیالی قصه بافی فرارازواقعیت گاهیم یک احساسوبایک رفتارسرکوب میکردم مثلاهروقت ناامیدبودم دعواراه میانداختم هروقت شرمنده میشدم توجیح میکردم کارموگاهیم یک احساسوبااحساس دیگه ای له میکردم مثلااحساس خودکم بینیوبانعشگی بامستی
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر۱۶
#13
ترس از اعتماد از اینکه گمنامی خودم بشکنم از احساسم بگم؟ توجیح وبهانه های که مدام برای من اشتغال فکری وانحراف فکری معتادگونه میاره؟ یکی دیگه از ابزار ها غرور ومنیت که من میدانم اونکه منو درک نمکنه اونکه نمیفهمه من چی میگم؟ لایه های انکار درمن شکل وفرم عجیب داره که هروقتی که خودش تشخیص داد عوض میشه که بعضی اوقات هم خودواقعی هم فریب میخوره؟ پیام سوال اینکه هنوزم باشناخت واقعیت بیماری اعتیاد خود انکار میکنی؟ آیا انکار با اقرار برای من هیچ فرقی نداره؟ اقرار کردن به خطای خودم راه حل بهتری تجربه کردم ولی انکار بازم کارخودش میکنه
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر۴ ، ناظر14 ، ناظر۱۶
#14
درود 
مصرف مواد مخدر در اولویت انکار من بود.
خشم 
فرافکنی...
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر۱۶ ، ناظر9 ، ناظر۳ ، ناظر20


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان