امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 39: به چه شکلهایی از روی اجبار خواستار برقراری رابطه ای شده ام ؟
#1
سوال 39:  به چه شکلهایی از روی اجبار خواستار برقراری رابطه ای شده ام ؟ 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، مهدی1 ، admin1
#2
همیشه نیاز مرا به سمت روابط اجباری سوق می دهد اجبار در برقراری ارتباط یعنی اینکه من یک چیزی را می خواهم و راهی جز این نیست که این یک انگیزه ناسالم می باشد
مثلا در ارتباط با خدا وقتی مجبوریم به خدا می چسبیم و در مواقع دیگر ول می کنیم - یا احساس ضعیف بودن و نداشتن پشتیبان ما را به سمت یک رابطه برای جبران و پوشاندن احساس ضعف و داشتن یک سپر حفاظتی از طریق ان رابطه حرکت می دهد.
مثال : یا فقط جهت رفع غرایض جنسی ام ازدواج کنم
علت اینکه از روی اجبار خواستار برقراری ارتباط می شوم این است که شناخت درستی ندارم وقتی که به قضایا درست نگاه نمی کنم اجبار به سراغم می آید
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر11 ، مهدی1 ، admin1
#3
مواقعی که از سوی دیگران انتخاب شده ام مثل دوست دختر یا دوست بهبودی مواقعی که از روی لذت طلبی و کلوب بازی دوست انتخاب می کنم مواقعی که از لحاظ روحانی خالی هستم و به هرکس می رسم انتخاب می کنم روابطی که از روی ترس باشم و نتوانم نه بگویم رابطه ای که برای منافعی ایجاد می کنی طرف پول دار است یه روز به درد می خورد رابطه ای که در بین همکاران از روی ترس یا بر طرف کردن تنهای برقرار می کنی ( کاچی بهتر از هیچی )- رابطهای که دنبال احساسات باشی
در کل رابطه های اجباری سه نوع است : مالی
مقامی جنسی
پیام سوال : به خاطر اعتیاد و عدم ثبات شخصیتی و از روی وسوسه و اجبار و نیاز و ترس و یا نواقصی مثل لذت طلبی خواستار رابطه ای شده ایم که هیچ کدام از انها پایدار نبوده و بعد از مدتی توام با خسارت از بین می رود من باید بدانم رابطه ای که از روی نیاز برقرار می کنم بد ترین و اشغال ترین نوع رابطه است
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، مهدی1 ، ssaeedg ، admin1
#4
رفتارهای افراطی وپاسخ دادن به
وسوسه های فکری ، ترس ازتنهایی وطرد
شدن، کمبود قدرت ، ترس ازقضاوت ،طمع، زیاده خواهی ، طرح ونقشه برای رسیدن به مقاصد خودم ، همه اینها باعث شد تاایجاد رابطه ازروی اجبار انجام دهم و مطمئنا انتخابهای ناصحیح واعتقادات مخرب هم درآن نقش داشتند.

یکی دیگرازچیزهایی که باعث اجبار
درایجاد رابطه با دیگران شد مطرح کردن خودم بود.
پاسخ
#5
وقتی صحبت از اجبار میشه یعنی اینکه من از خودم حق انتخابی ندارم و اختیار من دست اعتیاد است.

و این زمانی برای من اتفاق میفته که یک رابطه ایده آلی ندارم و ریشه اش در خشم و نفرت، ترس از رد شدن و تایید نشدن و مقایسه و تفاوت قائل شدن بین افراد منو مجبور به وارد شدن به یک رابطه می کنه.

در ارتباط با گذشته رنجش و اکنون خشم و عصبانیت و آینده ترس برای من تصمیم گیری میکنه
و در روابط مالی طمع
در روابط اجتماعی غرور و خودمحوری
در روابط جنسی شهوترانی و لذت جویی
در روابط کاری و خانوادگی تنبلی و بی تفاوتی
و در روابط دوستانه حسادت
و در ارتباط با خدا بی ایمانی و عقاید پوچ.
پاسخ
 سپاس شده توسط admin1 ، حـمـیـد
#6
چون شناخت مناسبی نسبت به اطرافثیانم ندارم با اجبار با اطرافیان و دیگران ارتباط برقرار می کنم وقتی به قضایا درست نگاه نکنیم اجبار به سراغمان خواهد امد گاهی برایتایید طلبی کاهی از ترس گاهی از احساس نیاز در هر مورد چه نیاز جنسی مادی و معنوی حتی در مورد خداوند و ارتباط با او هم گاهی از درد و گاهی با میل خودم به سراغ او می روم امروز باید قضاوت را کنار گذاشته تا اجباری به ترقراری ارتباط نداشته باشم
پاسخ
#7
اگر را بطه ها از روی عشق به همد یگر باشه نه از روی لذ ت طلبی را بطه ها پا یدار تر می شو د
پاسخ
#8
با سلام....
مثلا مواقعی که خرابکاری میکنم از روی جبر با خداوند ارتباط برقرار میکنم.
تقریبا خیلی از رابطه هایم از روی جبر است یعنی یا از روی ترس ، نیاز ، تنهایی ، بدست آوردن چیزی ، یا از دست ندادن چیزی است.
جایکه از روی نیاز است مثل قسمتهای مثبت یعنی ایجاد رابطه با NA ، راهنما ، خدمات ، رهجو ، قدم و نشریات ، کسب و کار ، مشتری ،  ازدواج و غیره گر چه از روی نیاز است اما نتیجه آن روحانی ست.
منظور سوال جاهایکه آنقدر از روی اعتیاد بستر و شرایطی بوجود میاورم و آنقدر خودم را در موضع ضعف قرار میدهم که مثلا از کسیکه خوشم نمیاید میروم رو می اندازم برای پول.
آنقدر از حق انتخابهایم درست استفاده نمیکنم که اجبار به انجام کارهایی میشوم که هیچ جوری در دسته ارزشهایم نیست.
بعضی از مواقع رابطه هایم را بر اساس خواسته و نیاز یکطرفه خودم است چون طرف مقابل دارای ویژگیهایی ست که برایم جذاب است مثل پول طرف ، شهرت طرف ، قدرت طرف یا ویژگیهایی که در جنس مخالف است اینجاست که به اجبار برای ایجاد و حفظ آن رابطه دست به کارهای ناسالم میزنم یعنی زیر بنای رابطه بر اساس اجبار اعتیادی ست.
جاهایی هم هست که برای رابطه باج میدهیم و عزت نفسمان را زیر سوال میبریم .
یا مثلا برای اینکه رهجو بماند جلوی درد کشیدن او را بخاطر اشتباهی که کرده میگیریم و نمیگذاریم نیروی برتر کار خودش را بکند.

زیربنای خوب + تمایل دو طرفه + کار خوب + هدف خوب + حق انتخاب آزادانه = رابطه سالم.
پاسخ
 سپاس شده توسط admin1 ، حـمـیـد
#9
با سلام به همه دوستان همدردم
به نظر من می توان روابط را به چند دسته تقسیم کرد 1- روابطی که از روی ترس باشد مثلا چون من می ترسم که درخیابان باکسی دعوا کنم همیشه با کسانی که اهل دعوا هستند ومردم از آنها حساب می برند دوست شده ورابطه برقرار می کنم -2- روابط موقع گرفتاری وخطر مثلا هرموقع من احساس خطر ودرماندگی می کنمبه خدا پناه برده وسعی در بهتر کردن رابطه وسپردن به خدا می کنم تا اگر هم بلایی سرم اومد بتوانم بگویم خواست خدا بوده 3- روابط از روی نیاز من به کسی در کاری احتیاج دارم وبخاطر اینکه بتوانم در آن کار موفق بشم باکسی که در آن کار خبره واستاده رابطه برقرار می کنم ودوست میشم 4- رابطه از روی احساس :در جایی ازکسی خوشمان بیاید وبدون شناخت کافی از طرف باکسی رابطه برقرار کرده ودوست می شویم که اکثرا این نوع رابطه ها طولانی نیست 5 - روابط افلاطونی :رابطه ای است مستحکم که ریشه دار است وازروی احساسات شکل نگرفته واین رابطه به تدریج شکل می گیرد وعشق چاشنی آن می باشد مثل رابطه با خدا ، خانواده ودوستان و... Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#10
ترس وبی ثباتی باعث میشع اکثرروابطمن
اجباری باشه اجباربه پول محبت اجباربه تایید
اجباربه سواستفاده اجبارب سکس
انباربه رفیق بازی....
اجبارهای درونی مثل ترسهاوابستگی ها
ترس ازرهاکردن ترس ازتنهایی باعث
میشه من درگیرروابط اجباری  میشم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#11
اجباربراتاییدشدندبرارفع خماری برادیده شدن 
براکاربراپیداکردن موادومکان براتنها
نموندن براوابسته شدن
ونبودخودواقعی باعث میشدخیلی روابطو
ک میدونستم ناکارامدندادمهای درستی نیستندبدردم نمیخورندبمن اسیب میزنندوپایدارهم نیستندبخاطری وسوسه ترس پول موادویاهرچیزی که بودقبول میکردم ودرگیراین جورروابط میشدم ک همشون ازروی اجبارهاوکمبودهام بود
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان