امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال41: چگونه از ایجاد صمیمیت با دوستان ، شرکاء ، همسران ، و خانواده خود اجتناب می ک
#1
 سوال41: چگونه از ایجاد صمیمیت با دوستان ، شرکاء ، همسران ، و خانواده خود اجتناب می کردم ؟ 
پاسخ
#2
ترس از اعتمادکردن به دیگران دارم یا اینکه از من سواستفاده کنند - یا اینکه نمی خواهم کسی به من نزدیک شود و به اسرارم پی ببرد و اینکه کسی هم نمی تواند مرا درک کند و فایده ای هم ندارد یا اینکه اگر صمیمی شوم از من توقعات بی جایی داشته باشند و اینکه برای من ایجاد مزاحمت کنند یا اینکه اگر از واقعیات درون من باخبر شوند رابطه از طرف آنها قطع و من را ترد کنند.

خودکم بینی یا خودبزرگ بینی-ترس از خسارت زدن یا خسارت خوردن -رنجش و عصبانیت از عوامل مهم دیگر هستند.همچنین نداشتن اعتماد به نفس و کمبود فروتنی
پاسخ
#3
همیشه فکر می کردم صمیمیت باعث سواستفاده تجربه اولیه من از صمیمیت و صدمه خوردن از ان باعث می شود که من بین خود و اطرافیان مانع ایجاد کنم بروز احساسات و مکنونات قلبی به اسامی بالا گاهی درد اور و سخت است می ترسم راهنما رهجو خانواده دوستان و دیگران اگر به من نزدیک شوند و و بفهمند که من ان چیزی نیستم که نشان می دهم از من دور می شوند ترس از ازار شدن و صدمه خوردن احساس تفاوت و خود کم بینی -
پیام سوال :اما با تمام این تفاسیر وقتی که وارد برنامه شدیم برعکس گذشته عمل کردیم یعنی دنبال دوستان صمیمی گشتیم و راهنما گرفتیم و اجازه دادیم تا من را بشناسد و تو خالی بودن خود را به او اعلام کردیم
رهجو گرفتم و اجازه صمیمیت به او دادیم و این تمرین ها باعث شد تا ان حریم ترس احساسات به مرور در من شکسته شود و به خودم اجازه صمیمیت بدهم 
پاسخ
#4
اعتقادات مخرب من باعث می شد تا
من بسته زندگی کنم .مبادا دیگران پی به
ماهیت و واقعیت وجودی من ببرند.

انتخابهای ناصحیح من باعث می شد
تادربیشترموارد ازمن سوء استفاده شود.

رفتارهای بیمارگونه والگوهای رفتاری
غلط باعث منزوی شدن من شد.بنابراین
برای حفظ واثبات خودم روابط صمیمانه
راازبین می بردم یا رابطه ای رابرقرارنمی
کردم.

بسته زندگی کردن ، دوری ازدیگران ،
استفاده ازنواقص شخصیتی ورفتارهای
نادرست ، باورهای غلط ، منفی بینی
ومردم گریزی ، خودخواهی ، توجیه وبهانه آوردن ، همگی باعث شدند تامن ازایجاد صمیمیت بادوستان وخانواده وهمسر اجتناب کنم.
پاسخ
#5
صمیمیت?اجازه دهیم دیگران از اسرار دل ما آگاه شوند.?
لازمه صمیمیت اعتماد است.
صمیمیت از صداقت ، راستی و درستی بوجود می آید.?

غرور و تکبر? همیشه مانع یک رابطه میشد ، عدم فروتنی ، خبر چینی ، بی اعتمادی نسبت به دیگران ، تندخویی و تند زبانی ، ترس از قربانی شدن ،
توقعات ، ترس از عدم امنیت از هر لحاظ ، حسادت ، تصورات باطل ، رنجش ، تعصب بیجا ، خود کم بینی، ناصادقی،انحراف فکری ،  غرور مهمترین شاخصه هستند.✌️
عدم اعتماد به دیگران ، نداشتن تعادل ، احساس امنیت نکردن ، ترس از شکست دلایل دیگر صمیمی نشدن من با خانواده-شرکا-دوستان و غیره...بود? 
که البته ریشه تمام موارد یاد شده ترس میباشد.?

همیشه به خاطر توقع ،موفق به ایجاد صمیمیت با دیگران نمی شدم?
نزدیک شدن به دیگران برایم به معنای دست یابی به منافع شخصی بود و کمتر به منافع طرف مقابل توجه می کردم?
بخاطر ترس از مورد سوءاستفاده قرار گرفتن از دیگران فاصله میگرفتم?
(شاید بهترین راه برای صمیمی شدن با خانواده کسب آگاهی در برقراری ارتباط صحیح با آنهاست..)?
رابطه ای که برپایه ترس باشد یک رابطه خوب و ماندگار نیست.?
بعضی روابط را بدون هیچ دلیلی و فقط صرفا بخاطر اینکه برخلاف میل و خواسته های من بود از آنها اجتناب میکردم.?
توضیح اینکه? اجتناب از برقراری رابطه براساس ترس ها است?
مثلا?ترس از دست دادن چیزهای که برایم مهم است
ترس از اینکه?منافع ، ارزش ها ، باور ها ، اعتقادات و غیره.... لطمه بخورند?
می ترسم دیگران در روابط خود با من از احساس صمیمی بودن من سوءاستفاده کنند.?
چون بر اساس شناختی که داشتم و با توجه به رازها و اصراری که داشتم نمی خواستم آنها را برای دیگران فاش کنم?
بیشترین عاملی که موجب میشد نتوانم با خانواده ،دوستان و غیره... صمیمی باشم این بود??
که من دارای اعتیاد و ضعف داشتم و آنها همیشه از این نقطه ضعف من برعلیه من استفاده میکردند و مرا طعنه میزدند و اعتیادم را به رخم می کشیدند.?

امروز یاد گرفتم که با کسی که وارد حریم من میشود رابطه برقرار نکنم چون امروز در انتخاب روابط حق انتخاب دارم?
در آخر?چون باورها ، ارزشها ، آموزش ها ، رفتارها ، گفتارها ، کردارها و اعمال ما همگی ریشه در ترس و خودمحوری های ما دارند همین موضوع موجب اجتناب ما از صمیمیت با خانواده و دیگران میشود
پاسخ
#6
س از اینکه?منافع ، ارزش ها ، باور ها ، اعتقادات و غیره.... لطمه بخورند?
می ترسم دیگران در روابط خود با من از احساس صمیمی بودن من سوءاستفاده کنند.?
چون بر اساس شناختی که داشتم و با توجه به رازها و اصراری که داشتم نمی خواستم آنها را برای دیگران فاش کنم?
بیشترین عاملی که موجب میشد نتوانم با خانواده ،دوستان و غیره... صمیمی باشم این بود??
که من دارای اعتیاد و ضعف داشتم و آنها همیشه از این نقطه ضعف من برعلیه من استفاده میکردند و مرا طعنه میزدند و اعتیادم را به رخم می کشیدند.?

امروز یاد گرفتم که با کسی که وارد حریم من میشود رابطه برقرار نکنم چون امروز در انتخاب روابط حق انتخاب دارم?
در آخر?چون باورها ، ارزشها ، آموزش ها ، رفتارها ، گفتارها ، کردارها و اعمال ما همگی ریشه در ترس و خودمحوری های ما دارند همین موضوع موجب اجتناب ما از صمیمیت با خانواده و دیگران میشود
پاسخ
#7
خب احساس امنیت نمیکردم که بخوام با کسی صمیمی بشم 
برای همین یه حد ومرزی رو برای همه نسبت به خودم میزاشتم وبه محض اینکه احساس میکردم دارن به من نزدیک میشن وصمیمی سریع به هر بهانه ای شده بود اونها رو از خودم وزندگیم وکارم دور میکردم تا مبادا به اسرار ورازهای من پی ببرند
پاسخ
#8
مثال من میگویم حالم بداست چراچون فلانی رادیدم پس چیزی که بطورمستقیم
دربهبودی من تاثیرمیگذاردرابطه است
مانیازبه رابطه های سالم باافرادسالم داریم اما چرانمیتوانیم صمیمیت رابرقرارکنیم
اگردرروابطم صداقت همراه بامحبت ازطرف من باشدآن رابطه خودبخودصمیمی است اجتناب کردن من
بخاطربلدنبودن من بوده است
پاسخ
#9
با سلام....
برای ایجاد صمیمیت اولین چیزی که به آن احتیاج دارم اعتماد است بخاطر نداشتن اعتماد به بنفس و فروتنی و همچنین داشتن زندگی پر از رمز و راز و اینکه کسی از زندگی و روابط خصوصی و شغلی من سر در نیاورد برای خودم مانع درست کرده و از ایجاد صمیمیت اجتناب میکنم.
چرا من نمیتوانم با دیگران صمیمی باشم؟ چون میخواهم آدم بی عیب و نقصی به نظر بیایم در صورتیکه باید همیشه در نظر داشته باشم که باید یک انسان باشم و هیچ انسانی بی عیب و نقص نیست (یعنی پنهان نکردن ضعفهایی که ممکن است همه کس داشته باشد) (خویشتن پذیری و شناخت خود)  مهمترین مسئله ترس از قضاوت و سوءاستفاده شدن است. و دلیل دیگر اینکه من رابطه صحیح را بلد نیستم چون حد و مرزها را نمیشناسم و چون صمیمی هستم فکر میکنم هر چه بگویم و هرچه بخواهم باید همان شود.
ما با کسانیکه مثل ما فکر نمیکنند مشکل داریم همانطور که ما انسان هستیم و دارای یکسری صفات خوب و بَد هستیم دیگران هم همینطور هستند اگر با خود راحت و صمیمی باشیم با دگران هم راحت و صمیمی خواهیم بود.
برای ایجاد صمیمیت و در دوستی ها (در هر رابطه ایی) حریم شخصی افراد خیلی مهم است.
یکی دیگر از دلایلی که صمیمی نمیشویم اینستکه به خودمان میگوییم الان صمیمی بشویم انتظارات طرف مقابل شروع میشود و ما در رابطه ها تمایل داریم بیشتر گیرنده باشیم تا دهنده.
پاسخ
#10
باسلام به همه همدردان عزیز
بخاطر ترس هایم ، درگذشته بخاطر اعتیادفعالی که داشتم با اعتماد نابجا به دیگران صدمات زیادی خوردم والان ترس از اعتماد کردن دارم می ترسم که از من سواستفاده کنند ترس از اینکه با نقات ضعف من آشنا شده واز آن بر علیه من سواستفاده کنند ترس از اینکه بفهمند من آن شخصی که گمان می کنند نیستم وبعداز شناختن من واقعی از من گریزان شده ومرا طرد کنند ترس از اینکه اسرارمرا در جامعه برملا کرده ومرا در جامعه بی آبرو کنند ولی درحال یادگیری برای از بین برد ن ترس هایم هستند ومی خواهم با ترس های واقعی مواج شوم وترس های بی مورد را ازبین ببرم واینها همه فقط با کارکردن قدم واجرای آن در زندگی وکمک گرفتن از تجربیات راهنما ،نشریات ودوستان بهبودی حاصل می شود ومی دانم اگر بخواهم با تمرین وپشتکاروصبر همه اینها حاصل می شود Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط محمدمهدی ۱۲ ، حـمـیـد
#11
ترس ازاعتمادصمیمیت همراه بودن بی ثباتی
من وگی کردن توبی تعهدی وبی مسیولیتی
روابط اشتباهدقبل ندونستن فن روابط

کم صبری ترس ازشخصیتهای متفاوت 
ترس ازاشکارشدن نواقص وافکارم ومن ازافراد
میترسم ازصمیمیت میترسم صمیمیتوباوابستگی
گاهاقاطی میکنم بنابراین ازروابط صادقانه
همراه باچهارچوب ونظم فراریم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#12
عدم اعتمادجمع زیست نبودن افراطوتفریط وخودخواهی پافشاری واسراررعایت نکردن احترام وحریم ازبین بردن حرمتها شاخه بشاخه بودن زودجوشی وعصبانیت ترس ازروشن شدن هویت درون و....تک روی ومخفی زندگی کردن باعث شده نتونم باکسی توجامعه خانواده محیط کارویاباخودم حس صمیمیت داشته باشم
پاسخ
 سپاس شده توسط آریا داریوش ، حـمـیـد


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان