امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 43:آیا تا به حال رابطه ای را از بین برده ام ، با این فکر که به هر حال از این را
#1
 سوال 43:آیا تا به حال رابطه ای را از بین برده ام ، با این فکر که به هر حال از این رابطه صدمه خواهم خورد ، پس بهتر است که زودتر آن را به هم بزنم ؟ 
پاسخ
 سپاس شده توسط مهدی1 ، ناظر10 ، حـمـیـد ، ناظر۱۶
#2
_بله زمانی که دریچه افکارم بسته میشه وصبرم رو از دست میدم ودچارخودمحوری میشم واحساس دانایی وتوانایی بهم دست میده وبامرضم زندگی میکنم خودم رو بهتر وبالاتر از دیگران میبینم ویاوقتی نقاط ضعفم را به رخم کشیده اندویاازآنها مطلع شده اند،یک سری روابط فامیلی وهمسایگی بخاطر رابطه ناسالم،جاهایی که قول های نسنجیده میدهم واز پس انجامش برنمیایم،خیلی اوقات هم پیش داوری هایم باعث قطع روابطم شده،گاهی بخاطرعدم فروتنی،عدم اعتمادبنفس،نداشتن خویشتن پذیری، بلدنبودن یک رابطه سالم واین باورخودخواهانه که ازمن سوءاستفاده خواهدشدومن صدمه خواهم خوردخیلی از روابطم هم بخاطر درخواست های جنسی نادرست ونابجای من بهم خورده انددررابطه های رومانتیک وجنسی هم زمانیکه به اولین مشکل برمیخورم وحال واحساسم را بد میکندرابطه را قطع میکنم.
زیربنای رابطه ای که ترس،توقع ولذت طلبی باشدنمیتواندپایداربماند یکی از چیزهایی که باید یادبگیرم تعهد در روابطه،،،یعنی من باید متعهد باشم وبخاطر یک نگاه معیوب وبدون درنظرگرفتن حال واحساس طرف مقابلم رابطه ام راکات نکنم بلکه سعی کنم اگرامکان دارد آنرااصلاح نمایم.
اگررابطه ای دوطرفه وبر اساس اصول انسانی وصحیح نباشدحتما بهم خورده ونتیجه ای جز خسارت وحال واحساس بد نخواهدداشت.
مادرقطع کردن بیشترروابطمان قربانی تصورات باطل ودیدگاههای غلط وبیمارگونه خود هستیم:
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر11 ، بَرمک ، حـمـیـد ، ناظر۱۶
#3
بله به خاطر نداشتن ثبات شخصیتی و کمبودهای اخلاقی و از انجایکه می ترسم پذیرفته نشوم طرف زودتر من را رها کند و یا کم بیاورم رابطه ام را قطع می کنم ولی می بایست در روابطمان طبق سنت یازده (جاذبه ) عمل کنیم و به جای تاثیر گرفتن از انها و ترس از اینکه کم نیاورم بر انها تاثیر بگذارم و برای انها ایجاد امنیت کنم و خودمان را پذیرا باشیم و بدانیم کم اوردن بخشی از وجود انسان است .مثال ( رهجویم که می رود پس من زود تر او را جواب کنم تا دست پیش را بگیرم )
پاسخ
 سپاس شده توسط سعید ز ، ssaeedg ، حـمـیـد ، ناظر۱۶
#4
بله، بيشتر رابطه‌های من بر اساس ناصادقی، سودجویی و خودخواهی‌هایم بوده است اگر رابطه‌ي مخفی داشته‌ام از ترس برملاء شدنش، آن را برهم می‌زدم یا اینکه دیگر نفعی در رابطه‌ها نمی‌دیدم ، ادامه دادن آن را بی‌مورد مي‌دانستم. سعی می‌کردم که زودتر آن را بر هم بزنم تا شخص دیگری را جایگزین این رابطه‌ها کنم. همه‌ي این بر هم زدن دوستی و رابطه‌ها از روی ترس و نبود تعادل بوده است.
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، حـمـیـد ، محمدمهدی ۱۲ ، ناظر۱۶
#5
قطع ارتباطات من ریشه در رنجش های گذشته دارد‌.
و زمانیکه توقعات دو طرفه را بررسی می کنم و به اتفاقاتی که در زمان رابطه رخ داده فکر می کنم امیدی به اصلاح اون رابطه ندارم و ترس از اینکه مورد سوءاستفاده قرار بگیرم یا اینکه طرف به من خیانت کنه و ....
باعث میشه که اون رابطه رو کات کنم‌.
عامل این جدایی ها بد دلی و بد بینی و نبودن اعتماد بین طرفین هست‌.

مثال: بهم زدن رابطه زناشویی
بهم زدن رابطه عاطفی و عاشقانه
بهم زدن رابطه مالی و کاری شراکتی
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، حـمـیـد ، محمدمهدی ۱۲ ، ناظر۱۶
#6
بله?بیشتر ریشه آنها از ترس این است که نکند از من سوءاستفاده کنند .بنابراین رابطه را برهم
 میزدم ?
خودخواهی و خودمحوری یکی دیگر از عوامل برهم زدن روابط من بود ?
یکی دیگر نگه داشتن افکار بحرانزا ( نگه داشتن افکار بحرانزا موجب می شد همیشه بدبین بوده و مسائل کوچک را بزرگ می کرده و همیشه احساسی فکر کنم )?
بیشتر روابط من بر اساس ناصادقی - سوءاستفاده - سودجویی - انحصار طلبی ( فقط باید رفیق من باشد ) - با خودخواهی بنا شده بود? 
 هرگاه رابطه پنهانی داشتم از ترس خار شدن آنرا برهم می زدم? 
وقتی سودی در رابطه‌ای نمی دیدم آن را برهم می زدم? 
برخی مواقع از ترس اینکه طرف مقابل در آینده خواسته‌های از من داشته باشد رابطه را برهم می زدم به خاطر هم رای و هم نظر نبودن طرف مقابل رابطه را برهم می زدم? 
به خاطر انتظار کمال از دیگران رابطه را با آنها بر هم می زدم?
 به خاطر رعایت حال شخصی ثالث رابطه را قطع می کردم.?
یکی دیگر از عوامل برهم زدن روابط در نظر گرفتن منافع شخصی خود و عدم در نظر گرفتن منافع دیگران بود..?
به هر حال اکثر روابطی را که من برهم می‌زدم یا می زنم به خاطر? ترس ، نداشتن ثبات احساسی و به عبارتی نداشتن تعادل در مدیریت افکار و احساساتم می باشد.✌️
به چند دلیل من نمی توانستم رابطه را صحیح بر قرار کنم
?1- تکنیک رابطه نداشتم ( توهمی رابطه می گذاشتم )?
?2- نمی دانستم تغییر رابطه را خوب تنظیم کنم?
?3- جایگاه شناسی را نمی دانستم?
?4 - از خود آدرس غلط می دادم ( آنقدر خودم را گنده می کردم که روزنه سوءاستفاده دیگران را از خودم مهیا می کردم )?
?5- به نمودهای طرف دقت نمی کردم ( یعنی با وجودی که اگر به طرف خوب دقت می کردم خصلت های او را می فهمیدم و برابر با خصلت ها و رفتارهایش با او ارتباط برقرار می کردم )?

در نتیجه?
صدمات اولیه ای که از رابطه دیده ام را پیدا کرده و بنویسم? 
 اگر بدی در ذهن من مانده آن را پیدا کنم ?
 رابطه‌ای که از روی اجبار ( ترس ، لذت ، سوءاستفاده ) باشد باید قطع کنم ?
 رابطه باید از روی اختیار باشد.✌️
رابطه را وقتی صدمه آور می دانم که از رابطه اولیه لطمه دیده باشم مثلا?وقتی همکلاسی من دفترم را دزدید باعث شد با ناامنی رابطه برقرار کنم یا وقتی بچه محل مرا دعوا کرد باعث شد از اینکه دعوا و درگیری رخ دهد رابطه را به این بهانه قطع کنم.?
ما یک مسیر را با افراد متفاوت دنبال می‌کنیم و همین باعث شکست ما می شود ?
 در روابط تکرار یک اشتباه یعنی شکست ?
در روابط تاییدطلب و تنوع طلب هستیم.
پاسخ
 سپاس شده توسط toobchi ، morteza9714 ، eshgholi ، حـمـیـد ، محمدمهدی ۱۲ ، ناظر۱۶
#7
اصولاً ، زمانیکه ما در شرایط بیماری باشیم با ایجاد روابط با افرادی که فاقد بیماری میباشند مشکل پیدا میکنیم ، یعنی اگر بخواهد رابطه ایی بر این اساس شکل بگیرد با انکارهای بیمارگونه شروع به پیش داوری میکنیم و زاویه دید ما بر اساس سوءظن و بدبینی ها استوار میشود و لذا بر همین اساس فکر میکنیم که اینگونه روابط میتواند به امنیت های اعتیادمان صدمه وارد کند ، ما در گذشته ، ناخودآگاه بسیاری از این رابطه های که فکر میکردیم به بیماری اعتیادمان صدمه وارد میکند را بهم زدیم ، بطور مثال ؛ در درجه اول رابطه خودمان با خودمان را بهم زدیم ، یعنی بخاطر "خود بیمار" ، رابطه داشتن با " خود روحانی" را بهم زدیم و لذا رابطه خود را با خداوند قطع کردیم ، سپس رفته رفته با دیگران هم قطع رابطه کردیم ، در واقع معیار فکری ما اینبود که به هر حال از این رابطه ها نهایتاً اعتیادمان صدمه خواهم خورد ، پس بهتر است که زودتر آنرا بهم بزنیم .
پاسخ
 سپاس شده توسط morteza9714 ، حـمـیـد ، محمدمهدی ۱۲ ، ناظر۱۶
#8
من بيماري اعتياد دارم و هميشه تَو روابط مشكل دارم

و رابطه هاي من هميشه بر أساس خودخاهي هاي من بود و بين دًوست و فاميل و خانواده رابطه هام رو نميتونستم حفظ كنم زير بناي. رابطه هام نواقص شخصيتي و إحساسات أني و عدم مسؤليت در رابطه هام هميشه رابطه هامو خراب ميكرد
در كل جًواب اين سوْال براي من اين أست كه تكليف خودمو تا حدي با رابطه هاي دًرست.  نا دًرست معلوم كَرده ام
سعي در ترميم كردن رابطه دًرست دارم و وارد شرايط رابطه هاي غلط نميشم
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، toobchi ، morteza9714 ، حـمـیـد ، ناظر۱۶
#9
من استاد کارهای نیمه تمامم. استاد خراب کردن رابطه ها. چون رابطه های من هیچ دلیل منطقی نداشتن وهمیشه دررابطه دنبال یک لذت ویک هوس زودگذر بودم. چه ابراز احساساتی میکردم ولی بعد دراسرع وقت پشیمون میشدم. چون همیشه ترس داشتم از عاقبت ان رابطه. وقبل ازاینکه به خودم صدمه بزنم به دیگران صدمه میزدم. چون همیشه مقصر دیگران بودند ومن ضرر دیده ومظلوم
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، toobchi ، morteza9714 ، ناظر10 ، حـمـیـد ، ناظر۱۶
#10
با سلام....
منظور سوال : من بدلیل پیش داوری ، قضاوت ، تصورات باطل ، افکار معتاد گونه ، احساس تفاوت و غیره قبل از اینکه اتفاقی بیافتد رابطه ام را قطع میکنم.
مثال زنده از خودم : با دوستی همزمان پاک شدیم تا مدتی با هم بهبودیمان را دنبال کردیم و رابطه خوبی باهم داشتیم تا اینکه دوستم بدلیل انتخاب شغل مناسب شروع به رشد مالی کرد و رشد مالی من سرعتش خیلی کم بود پس از مدتی به این فکر افتادم که رابطه ام را با او قطع کنم چون تا یکی دو سال آینده آنقدر رشد مالی خواهد کرد که دیگر مرا تحویل نخواهد گرفت و از او خیلی دور شدم اما بعد از مدتی دیدم هیچ تغییری در رفتار و کردار دوستم پیدا نشد و دوباره ارتباطمان را از سر گرفتیم.
مقایسه کردن خودمان و پیش داوری و نداشتن اعتماد بنفس و خلاء درونی و نشناختن حد و مرزها باعث میشود علاج واقعه قبل از وقوع انجام بدهیم و خود زنی کنیم. 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر۱۶
#11
با سلام به همه دوستان
بله -درست است که مابیماری اعتیادداریم وافکارمخرب زیادداشته وخیلی ازروابط را درزمان مصرف ازبین برده ایم ولی الان که درمسیر بهبودی هستیم می توانیم با مشورت کردن تصمیمات درستی بگیریم من خودم چند روز پیش روابط صمیمی چندین وچندساله با دوستی که رفت وآمدخانوادگی هم باهم داشتیم ودوستی ماریشه 15 تا20 ساله را داشت را بهم زدم چون وقتی که تراز گرفتم دیدم که این رفاقت یکطره است ودوستم فقط توی این مدت به منافع خودش فکر میکرده و وقتی کوچکترین اتفاقی افتاد بخاطر یک ضرر12 هزار تومانی حال منو خراب کرد ووقتی با راهنما ودوستان بهبودی مشورت کردم بهتر دیدم که این رابطه تمام شود پس قرار نیست چون مادرمسیربهبودی هستیم رابطه صمیمی را بهم نزنیم Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر۱۶
#12
بله خیلی زیادمن درنیمه ونصفه
رهاکردن مهارت دارم ازایجادرابطه نه سریع
یک رابطه روایجادمیکنم
بی هدف بی چهارچوب وبی نطم
بعدفکرمیکنم این رابطه ازاردهنده
وصدمه زننده است وان رارها
کرده سراغ رابطه بی هدف
بعدی میرم واین چرخه همچنان
ادامه داره ترس عدم تعهدوپهارچوب
باعث میشه ندونم چیکاردارم
میکنم وبعدتورابطه گیرمیکنم
وخرابش میکنم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، ناظر۱۶
#13
اکثرروابطموباترسرقضاوت قصاص قبل ازجنایت ازدست دادم همیشه فکرکردم دارم موردسواستفاده قرارمیگیرم ازصمیمیت ویک نواختی وحشت داشتم وفکرمیکردم اخرش تواین رابطه منم ک له میشم همیشه گفتم نفراول توباش مشت اول قهراول ول کردن اول بایدبامن باشه باورم این بوده ک تواوج قدرت خداحافطی کن بسته زندگی کن باکسی طولانی مدت نمون والابهت اسیب میخوره وول کردم ورفتم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، ناظر۱۶
#14
آیا رابطه ای را از بین بره ام؟ بااین فکر که این رابطه بهم خاهد خورد؟                                                  بله هرجایی که من نتونستم خودی نشون بدم یا خیلی کم اوردم، یا خیلی مهربون بودم، یا خیلی شوخی افراطی کردم، پذیرش هیچکس رانداشتم سریع از یکی از هزار رنگ اعتیاد فعال استفاده میکردم که گاهی اوقات لذت میبردم درواقع درک درستی نسبت به خودم وبیماری اعتیاد فعال نداشتم مثلا خشم، زودرنجی، شوخی های افراطی، مسخره کردن، یاخودم رامسخردیگران قراردادام برای جلب توجه دیگران، یا گزشتن از حق خودم که گاهی بیتفاوت بودم، یا گاهی زیاده خاهی کردم وبه حق خودم قانع نشدم که باعث بهم خوردن رابطه کاری، شغلی، رابطه احساسی، عاطفی وحتی بهم خوردن رابطه جنسی هم شده که همه این الائم بیماری برمیگردد به نداشتن تعادل در گفتار، عملکرد، عدم توجه به خودم ودیگران (بی ایمانی من) خودمحوری، خودخواهی، خودپسندی، خودبزرگ بینی، وگاهی هم برعکس خودفریبی، خودکم بینی، احساس نارضایتی که باعث بهم خوردن رابطه میشود؟ پام این سوال اینکه من درحال شناخت خودم واحساساتم هستم؟ آیا فکری به حال خودم وروابطم میکنم؟ آیا انگیزه ای برای متوقف کردن اعتیادم دارم؟ ووووو  ...؟...؟
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر۴ ، ناظر۳ ، ناظر9 ، ناظر۱۶ ، Darush sistan ، A.Nasihat


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان