امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 44: تا چه حد احساسات دیگران را در روابطم در نظر می گیرم ؟ به اندازه احساس خودم
#1
سوال 44:  تا چه حد احساسات دیگران را در روابطم در نظر می گیرم ؟ به اندازه احساس خودم ؟ بیشتر از احساس خودم ؟ کمتر از احساس خودم ؟ یا اصلاً احساسات دیگران را در نظر نمی گیرم ؟ 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، eshgholi ، محمدمهدی ۱۲
#2
من در گذشته فقط به احساساست خودم توجه داشتم و طرف مقابل را به حساب نمی آوردم حتی همسر و فرزندم را .

حالا هم کمی بهتر شده ولی باز بستگی به حالات و روحیات خودم داره اگه تو بیماری باشم کاملا مثل گذشته ام و اگه تو بهبودی باشم به احساسات دیگران هم توجه می کنم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر11 ، محمدمهدی ۱۲ ، عباس23
#3
در شرایط مختلف متفاوت عمل می کنم هر جا به نفع خودم و بیماریم باشد در نظر می گیرم
در بخش احساسات متوجه شدیم که که احساسات در روابط نقش بزرگی را ایفا می کند پس باید بدانم که خیلی مهم است که به احساسات دیگران به اندازه احساسات خودم توجه کنم و بها بدهم
یکی از راه های توجه کردن گوش دادن صحیح است البته یادمان باشد که توجه کنم و در نظر بگیرم نه اینکه از روی احساسات انها عمل کنم
مثال ( گوش دادن به مشارکت همسر یا رهجو بدون قضاوت - 
پاسخ
 سپاس شده توسط سعید ز ، حـمـیـد ، ssaeedg ، محمدمهدی ۱۲
#4
چون تعادلی در شناخت احساسات و بروز آنها ندارم، در جایی که باید احساسات دیگران را در روابطم در نظر بگیرم احساسات خودم را در نظر می‌گیرم و برعکس و معمولاً به منافع خود فکر می‌کنم و به احساسات خود پاسخ می‌دهم و به علت نداشتن ثبات احساسی و عاطفی، نداشتن تعادل در بروز احساسات، نشناختن روابط رمانتیک و افلاطونی، درک نکردن جایگاه دیگران و عملکرد از روی اجبار. خیلی اوقات هم هیچ‌گونه واکنشی به احساسات دیگران ندارم هرگاه رابطه‌ای با نظام باورهای من مغایر باشد هیچ احساسی را در نظر نمی‌گیرم. البته گاهی هم پیش می‌آید که احساسات دیگران را بیشتر از احساسات خودم در نظر می‌گیرم.
پاسخ
#5
به عشق و علاقه و خشم و نفرتی که نسبت به دیگران دارم بستگی دارد.

وقتی کسی رو از روی عشق دوست داشته باشم مسلما احساسش رو در روابطم در نظر می گیرم‌.
و اگه از روی شهوات دنیوی باشه احساسش برام مهم نیست و کمتر از احساس خودم در نظر می گیرم.
و از کسی که رنجش دارم اصلا احساسش رو در نظر نمی گیرم
پاسخ
#6
چون تعادلی در شناخت احساسات و بروز آنها ندارم، در جایی که باید احساسات دیگران را در روابطم در نظر بگیرم احساسات خودم را در نظر می‌گیرم و برعکس و معمولاً به منافع خود فکر می‌کنم و به احساسات خود پاسخ می‌دهم و به علت نداشتن ثبات احساسی و عاطفی، نداشتن تعادل در بروز احساسات، نشناختن روابط رمانتیک و افلاطونی، درک نکردن جایگاه دیگران و عملکرد از روی اجبار. خیلی اوقات هم هیچ‌گونه واکنشی به احساسات دیگران ندارم هرگاه رابطه‌ای با نظام باورهای من مغایر باشد هیچ احساسی را در نظر نمی‌گیرم. البته گاهی هم پیش می‌آید که احساسات دیگران را بیشتر از احساسات خودم در نظر می‌گیرم.
پاسخ
#7
چون تعادلی در شناخت احساسات و بروز انها ندارم در جایی که باید احساسات دیگران را در روابطم در نظر بگیرم احساسات خودم را در نظر می گیرم و برعکس و معمولا به منافع خود فکر می کنم و به احساسات خود پاسخ می دهم و به علت نداشتن ثبات احساسی و عاطفی نداشتن تعادل در بروز احساسات نشناختن روابط رمانتیک و افلاطونی در ک نکردن چایگاه دیگران و عملکرد از روی اجبار خیلی اوقات هم هیچ گونه واکنشی به احساسات دیگران ندارم وهر گاه رابطه ای با نظام باورهای من مغایر باشد هیچ احساس در نظر نمی گیرم البته گاهی هم پیش می اید که احساسات دیرگان را بیشتر از احساسات خودم در نظر می گیرم
پاسخ
#8
بعضی وقتا درگیر خود محوری یا خشم هستم که تو اینجور مواقع احساسات طرف مقابلم را درک نمیکنم
زمانیم میشه که در گیر ترسم یا دچار خودکم بینی هستم که اینجور وقتا احساسات خودما نادیده میگیرم و طرف مقابل ارجحیت پیدا میکنه
زمانیم که وجودم ارومه مهربونم هم خودما دوستدارم هم طرف مقابلما بهتر درک میکنم
سوال به من میگه توروابطت با دیگران چقدر رشد پیدا کردی ومیتونی ارتباط سالم تری داشته باشی که به لطف خدا ووجود اصول داره روز به روز بهتر میشه
پاسخ
#9
اگر احساسات دیگران برایمان مهم باشد می توانیم رابطه‌های سالمی  برقرار کنیم )
 ارزش ها ، باورها ،  اعتقادات و احساسات دیگران برایمان مهم باشد - هر کس در جایگاه خودش با او رابطه برقرار کنیم. احساس دیگران را در نظر بگیرید و اگر احساس دیگران را در نظر نگیرید از روی خودخواهی و خودمحوری تان است و زمان در نظر گرفتن احساسات دیگران تعادل داشته باشید
پاسخ
#10
بنام آفریننده زیبایی ها من درگذشته احساساتم بستگی به حالم داشت یعنی موادیاالکل مصرف کرده ام خمارهستم یا نشه واکثرا هم برای سواستفاده بودوازاحساسات بای بردخودم استفاده میکردم ولی باکارکردقدم ها فهمیدم که بااحترام گذاشتن به احساسات دیپران وگوش کردن به احساسات دیگران بدون قضاوت بودن اینکه به دنبال سواستفاده کردن باشم وتصمیمات احساسی وآنی نگرفتن وراهنمایی صحیح هم به طرف خدمت کنم وهم قدمی برای بهبودی خودم بردارم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، محمدمهدی ۱۲ ، ناظر10
#11
با سلام....
نکته مهم در این سوال احتمالا ضعف چند شخصیتی ما آشکار میشود.

منظور سوال اینستکه من سعی کنم در هر زمینه ایی متعادل باشم ایثارگری یعنی من به احساسات دیگران باید بیشتر توجه کنم اما نه تا آنجایکه به احساسات خودم بی توجه باشم یکی از چگونگی دقیق خطاهای ما اینستکه اصلا به احساسات خودمان توجه نمیکنیم و دنبال احساسات دیگران براه میوفتیم .
مثلا جایی خودمان احساس خوبی نداریم ولی میخواهیم حال دیگری را خوب کنیم اول باید حال خودم را بهبود بخشم تا بتوانم به دیگری کمک کنم. ما برای ایجاد یک رابطه اصولی و گرفتن نتیجه درست باید این ۴ اصل را رعایت کنیم تا نتیجه بهتری بگیریم.

۱- جایکه من حالم خوب است او حالش خوب نیست
۲-جایکه من حالم خوب نیست او حالش خوب است
۳-جایکه حال من خوب نیست حال او هم خوب نیست
۴-جایکه من حالم خوب است او هم حالش خوب است.
درک این شرایط میتواند کمک کند که ما متوجه شویم تا چه اندازه باید احساسات دیگران در نظر بگیریم تا خودمان را درگیر احساسات دیگران نکنیم یا برعکس به احساسات دیگران بی توجهی نکنیم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، محمدمهدی ۱۲ ، ناظر20
#12
باسلام وعرض ادب خدمت همه دوستان
درزمان مصرف احساسات کسی بیشتراز احساسات خودم ارزش نداشت ولی الان سعی میکنم که احساسات دیگران را هم به اندازه احساسات خودم درنظر بگیرم ودرتصمیم گیری هایم یکی از اصول مهم در خانواده شده است ولی احساسات دیگران برایم اگر خسارتی نداشته باشد مهم هستندواگر درنظرگرقتن این احساسات بخواهدبرایم ایجادخسارت کند اول باراهنمایم مشور ت میکنم وبعدبادرنظر گرفتن خوبی هاو بدیهای این احساسات تصمیم گیری می کنم Heart
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر۴
#13
بااحترام گذاشتن به احساسات دیگران وگوش کردن به احساسات دیگران بدون قضاوت بودن اینکه به دنبال سواستفاده کردن باشم وتصمیمات احساسی وآنی نگرفتن وراهنمایی صحیح هم به طرف خدمت کنم وهم قدمی برای بهبودی خودم بردارم.
پاسخ
 سپاس شده توسط عباس23 ، ناظر10 ، حـمـیـد ، ناظر۴
#14
مواب ثابت نیست بمیزان درگیربودن
علاقه خواسته ونیازتعهدم به رابطه
ووابستگیم بستگی داره گاهی احساس دیگرانوفقط
میبینم واجازه سواستفاده میدم گاهی احساسات
دیگرانواصلانمیبینم وفقط احساس
خودم مهمه مثل وقتی که چیزی میخام
یارنجشی دارم انتقام توذهنمه یاخشمگینم
ولی تعادلی دراین رابطه وجودنداره برامن
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، ناظر۴ ، ناظر9
#15
بستگی به احساس خودم نسبت به طرف مقابل داره من ازلحاظ احساسی عموماثابت نیستم گاهی خوبم وبهمه توجه دارم گاهی حسم خوب نیست عصبیم توترسم خودخوری دارم خب مسلماتوجهی ب احساسات دیگران ندارم گاهی درگیروسوسه ام وتمرکزم میره رووسوسه وانجامش گاهیم بی حدخوب ومهربانم واصلابیش ازحددیگران واحساسشون مهم میشه برام واگردرگیررنجش ویاگناه وخجالت بشم ک کلاکسی وچیزی برام مهم نیست
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، ناظر۴ ، ناظر9
#16
درود خدا به تک تک کسانی که میتونند من رابا احساسات واقعی وغیرواقعی روبرو واشنامیکنند؟ در گذشته نسبت به احساس هیچ درکی نبود که کجا احساس تعلق داشته باشم وکجا احساس تملک نسبت به خودم ودیگران نشان میدم پیام این سوال من میتونم تو موقعیت احساس خودم رابشناسم؟ آیا میتونم بااحساس دیگران خودم رادرگیر نکنم آیا میتونم به احساس دیگران گوش کنم تا تاثیری در روابطم نداشته باشه؟ امروز شناخت احساسات بهترین کمک برای یک رابطه دوستانه، کاری، اجتماعی، خانوادگی، ورابطه احساسی عاطفی باش
پاسخ
 سپاس شده توسط Darush sistan ، ناظر۴ ، ناظر۳ ، A.Nasihat ، ناظر9


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان