امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال53 : آیا نسبت به افرادیکه با آنها نشست و برخاست داشتم ، شخصیتم تغییر می کرد و آدم
#1
سوال53 : آیا نسبت به افرادیکه با آنها نشست و برخاست داشتم ، شخصیتم تغییر می کرد و آدم متفاوتی می شدم ؟ 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، محمدمهدی ۱۲ ، ssaeedg
#2
بله هنوز هم این تغییر ادامه دارد در گذشته با افراد منفی گرا بودم و شخصیتی ترسو وبدون اعتماد بنفس داشتم و افکار م بیشتر به ضعف دیگران توجه داشت .

و امروز که با افراد موفق و شاد مثبت گرا همنشین شده ام شخصیتم هم تغییر کرده و شخصی با امید روشن بین و شاد مثبت اندیش شده ام و کمتر دیگر منفی فکر می کنم پس چه بخواهیم چه نخواهیم همنشین در ما تغییر گذار هست .
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، admin1 ، محمدمهدی ۱۲
#3
بله در یک روز چند رفتار متفاوت را در خانواده و یا محل کار و یا بین دوستان به اجرا می گذاریم : کتاب پایه L خانواده های ما اکثرا از رفتارهای ما گیج و حیران می شدند )- در محل کار اجازه صمیمی شدن می دهیم بعد از یک هفته منفجر می شویم
پیام سوال: همانطور که در سوال اول بخش روابط بررسی کردیم به علت تضادهای شخصیتی عدم ثبات رفتاری و دور بودن از اصل روحانی خویشتن پذیریو رنجش از خود و دیگران در هر جمع و مکان و موضاعات خاصی که قرار می گرفتم متفاوت رفتار می کردم و همیشه تحت اسارت احساسات دیگران قرار می گرفتم و در واقع عدم ثبات در الگوهای رفتاری سالم و نداشتن چهرچوب رفتاری نشناختن خود واقعی ام و عدم شناخت از توانیهای خود و نداشتن اعتماد به نفس باعث می شد که رفتارهای متفاوتی انجام دهم 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، admin1 ، محمدمهدی ۱۲ ، ssaeedg
#4
عدم ثبات شخصیتی وتاثیرپذیری ازدیگران قسمتی ازبیماری من است ودلیل آن نواقص شخصیتی من مثل توجه طلبی‌وترس است وبه همین دلیل لحن صحبت ورفتاردوستانم روی من تاثیرمی گذاردوازلحاظ ظاهری ودرونی بستگی به افرادی داردکه باآنهارابطه برقرارمی کنم.مثل اینکه بالوطی هاخیلی لوطی وارصحبت میکردم وباجنس مخالف نرم ولطیف می شدم وسالهاشخصیت دیگری بودم وهیچگاه
خودم نبودم وباشخصیت واقعیم زندگی
نکردم وتاثیرپذیربودم .

اماامروزدراثرکارکردقدمها ایمان
واعتمادبه خداوندوکنارگذاشتن ترس
ازقضاوتها وتمرین خویشتن پذیری می
توانم خودم باشم واززندگی باشخصیت
واقعی خودلذت ببرم.

(بکارگیری اصول
روحانی وبه دنبال تایید خداوند بودن ).
پاسخ
 سپاس شده توسط admin1 ، محمدمهدی ۱۲ ، حـمـیـد
#5
بله.
من در هر شرایطی سعی می کردم همرنگ کسانی بشم که باهاشون در ارتباط بودم.
عوامل تشدید کننده در ایفای نقشهای متفاوت ترس، غرور و خودخواهی هستند که اجازه نمیدهند در شرایط خودم باشم و ...
پاسخ
 سپاس شده توسط admin1 ، محمدمهدی ۱۲ ، حـمـیـد
#6
تغییر یعنی بغیر از آنچه هستی شوی یعنی بغیر تبدیل شدن.?
بحث تغییر شخصیت دو بخش است??
? یک بخش تغییر به سوی کمال و بزرگی
? یک بخش تغییر به سمت کوچک شدن.
بخشی از تغییر شخصیت بر اساس ترس است مانند?ترس از اینکه ضعف هایم رو شود ، ترس از قضاوت و...?
توضیح اینکه?من برای رسیدن به یکسری از اهداف شوم(غلط)خود را به هر شکلی در می آورم مثلا?نیاز به چیزی دارم تظاهر به نماز خواندن ( ریا ) می‌کنم?
 ( البته تظاهر در کارهای مثبت ایرادی ندارد ولی آگاهانه باشد نه شیطانی و براساس ترس و لذت )?
ما زمانی تغییر شخصیت می دهیم در اصل قانونمندی آن شخصیت را نداریم و مانند آفتاب پرست رنگ عوض می کنیم? کسی که ثبات عاطفی ندارد تغییر شخصیت می‌دهد ، ماسک می زند و کسی که ثبات شخصیتی ندارد از خود آدرس غلط می دهد.?
زمانی که ثبات شخصیت داشته باشیم از بابت رفتارهایمان احساس گناه و خجالت ، عصبانیت ، خشم وغیره... به سراغمان نمی آید و اینکه کار غلط نمی کنیم که این احساسات ( گناه و خجالت ) به سراغمان بیاید. ?
وقتی ثبات شخصیتی داشته باشیم یعنی قانونمندی هر چیز را بلد هستیم.?
این سوال دو بخش دارد??? یک بخش مثبت بسوی کمال و یک بخش منفی به سمت کوچک شدن در مقابل آدم بزرگ.?
هرچه دیرتر ثبات شخصیتی پیدا کنیم کارهای غلط بیشتری انجام می‌دهیم.? 
سوال می گوید? مغرور نشویم ، خودخواه نشویم ، منفی نشویم و شخصیت دیگران را لگدکوب نکنیم.
پیام سوال برایمان این است که بادی به هر جهت نباشیم.?
در آخر?
 نداشتن ثبات شخصیتی ، عدم خویشتن پذیری ، استفاده از نواقصی همچون?تاییدطلبی - عدم انتقادپذیری - ترس از قضاوت - ترس از طرد شدن - عدم رضایت از خود و موقعیت خود - انکار شخصیت خود?
 عدم اعتقاد به ارزش ها و معیارهای خود و عدم شناخت نیازها?نیازهای واجب مانند خوردن و....
و نیازهای غیر واجب?خواسته ها مانند?آپارتمان و... 
باعث شده و می‌شود که در موقعیت های مختلف شخصیت های متفاوتی از خود نشان دهیم
پاسخ
 سپاس شده توسط admin1 ، محمدمهدی ۱۲ ، حـمـیـد
#7
به علت ترس عدم خویشتن پذیری عدم اعتماد به نفس بی هویتی وخود کم بینی معمولا رنگ به رنگ می شدم م
ومی خواستم برای شخصیتی دست وپا کنم ومعمولا ماساک می زدم امروز امروز بهترین خسارت وارد کنم
همین طور که هستم خوب است اما نیاز به تغیر ورشد هم دلرد خودم باور کنم اگر بخواهم شخصیتم تغیر کند باید خودم را تغیر ذدهم به تعادل برسم
امروز باید به تعادل برسم شخصیت واقعی خودم را دوست دارم
پاسخ
 سپاس شده توسط admin1 ، محمدمهدی ۱۲ ، حـمـیـد
#8
ه علت ترس عدم خویشتن پذیری عدم اعتماد به نفس بی هویتی وخود کم بینی معمولا رنگ به رنگ می شدم م
ومی خواستم برای شخصیتی دست وپا کنم ومعمولا ماساک می زدم امروز امروز بهترین خسارت وارد کنم
همین طور که هستم خوب است اما نیاز به تغیر ورشد هم دلرد خودم باور کنم اگر بخواهم شخصیتم تغیر کند باید خودم را تغیر ذدهم به تعادل برسم
امروز باید به تعادل برسم شخصیت واقعی خودم را دوست دا رم
پاسخ
 سپاس شده توسط ssaeedg ، admin1 ، محمدمهدی ۱۲ ، حـمـیـد
#9
با سلام....
این سوال دو وجه دارد.
وجه اول: جایکه مثلا برای انجام کار اداری وارد یک اداره یا سازمان میشوم و باید مُبادی آداب رفتار کنم مثل ثبت نام فرزندم در مدرسه که منظور سوال نیست.
وجه دوم سوال: جاهایکه اخلاق ، صفات ، منش ، و روحیات من بنا بر حسب منافع ام سریعا با افراد هماهنگ میشود و تغییر جهت ناگهانی از شخصیتی به شخصیت دیگر میدهم و یک قالب شخصیتی ثابت ندارم و نشان از خالی بودن من است و حرفی برای گفتن ندارم.

خوب است که قالب و چهارچوب شخصیتی داشته باشم و خود واقعیم باشم و شرایط بیرونی نباید روی شخصیت درونی من تاثیر بگذارد.

ما روزانه با یکسری افراد سر و کار داریم و بخاطر آنهاست که یکروز خوب هستیم و یکروز بد هر جایی که باب میل مان است خوب عمل میکنیم و جایکه باب میل مان نیست وارد جنگ میشویم.
من بخاطر جلب نظر طرف مقابل یا برای اینکه به خواسته ام برسم خودم را شبیه طرف مقابل میکنم من آگاهانه اینکار را میکنم چون منافع خودم در الویت است و از شخصیتها و کارکترها به عنوان یک ابزار برای رسیدن به اهدافم استفاده میکنم و سریعا با افراد هم شخصیت میشوم به همین خاطر خیلی زود از یک شخصیت آرام و با ادب تبدیل به یک شخصیت خشمگین و بی ادب میشوم چون ثبات شخصیتی ندارم.

من باید یک چهارچوب شخصیتی درست قابل قبول ، با ثبات و با احترام و همیشگی از خودم داشته باشم تا با اطرافیان به مشکل نخورم.
پاسخ
 سپاس شده توسط admin1 ، محمدمهدی ۱۲ ، حـمـیـد
#10
بله همیشه اینگونه بودم
بخاطر عدم وجود الگوی مناسب و برنامه روزانه زندگی و چارچوب اخلاقی و ثبات عاطفی در روابط با دیگران، بسته به شرایط مثل آفتاب پرست رنگ عوض می­کردم.
از دانشگاه زدم بیرون رفیقم منتظرم بود دم دانشگاه با چند کیلو مواد توی ماشین، سر راه پیاده شدم با سردار سلام و علیک کردم و قول و قرار مهمانی گذاشتیم و تلفنی با یک دوستی برنامه مصرف برای شب نشینی چیدیم ودوست هم دانشگاهیم که در این مدت همراهم بود دهنش وا مانده بود از ارتباطاط ملون در لحظه. گاهی با چندتا از این­ها یک­جا مواجه می­ شدم و نمی دانستم چطور برخورد کنم و درواقع با چند وجه از شخصیت متغیر خودم روبرو می­شدم. کمبود عزت نفس بخاطر تن دادن به هوای نفس و بخصوص منافع شخصی(خودخواهی) باعث این ضعف اخلاقی (ماسک زدن و رل بازی کردن) می­شود
برای معرفی خود، معتمد و قابل اطمینان بودن برای ارتباطاط باید است که روال زندگی­ ام مشخص باشد و این منش و درونیاتم از کردارم مشخص است
پاسخ
 سپاس شده توسط هادی ایران ، حـمـیـد
#11
به دلیل عدم اعتماد به نفس، خویشتن پذیری و ترس، در روابط با دیگران، عمدتا ازدیگران تاثیرپذیری داشتیم.
به نظرم پیام سئوال در این نکته هست.
شخصیت بیمار ما همیشه بسته به شخصیت و احساسات دیگران تاثیر می گرفت و رنگ عوض می کردیم.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر12 ، حـمـیـد
#12
سلام

نیاز است که ما در قدم 4 در مورد روابط مان نیز بنویسیم تا بتوانیم در یابیمکه در چه مواقعی انتخاب ها.اعتقادات و رفتارهای ما باعث شکل گرفتن روابط نا سالم و مخرب گردیده اند.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#13
سلام

 در زمان مصرف بدلیل تاثیرات مصرف مواد مخدر گاها در توهم بودم و خودم را جور دیگری جلوه می دادم ونتوانستم شخصیت قالب خودم را درست نمایم- اما در زمان بهبودی ودنبال کردن تیکه های شخصیت توانستم تا این نوع خود کم بینی ویا اعتماد به نفس را درست نمایم وخودم باشم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#14
بله عدم ثباط عاطفی ودنبال ارزش دربی 
ارزشیهابودن باعث شده
شخصیت منظمی نداشته باشم
ترسهای درونی وفرارازتودواقعی 
رابازدن ماسک سرکوب میکردم
بادکتردکتروباخلاف کارخلاف 
کاربودم بدون اینکه بدونم
چرا
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد
#15
تاثیرپذیری وخودنبودن همیشه باعث میشه دقیقاهمرنگ جماعت دوروبرم بشم وتاثیربگیرم خویشتن پدیری خودبودن وتاثیرگزاربودن بجای تاثیرپذیری درمن تاقبل  ازورودببرنامه وکارکردقدمهاوجودنداشت همه کس بودم بغییرازخودم وچیزی که هستم
پاسخ
 سپاس شده توسط Darush sistan


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان