گاهی با این موضوع عضویت در معتادان گمنام با خودم درگیر می شوم و اینکه تا کی باید خدمت کنم و تا کی باید به تازه واردان سرویس بدهم و تا چه محدوده ای باید بر روی بهبودی خودم کار کنم
استقبال از تازه واردان قضاوت نکردن در مورد آنها استفاده از تجربه اعضای قدیمی قدم کار کردن و انتقال آنها به جای گرفتن راهنما داشتند شرکت در فعالیت های خدماتی گروه
امروز به خاطر مشکلات زندگی اولویتهای عوض شده است و کمتر به جلسات می روم و احساس می کنم که شاید وظیفه و دین خود را ادا کردم اما این یک اشتباه بزرگ است و من میدانم که وظیفه و مسئولیت من در قبال بهبودی شخصی خودم همچنین کمک به سایر اعضای معتادان گمنام برای من تا آخر عمرم یک موضوع حیاتی است
بله متاسفانه بیشتر موقع ها قضاوت میکنم و سعی میکنم با خود محوری دیگران را مجبور کنم که از مسیر بهبودی من یا آن چیزی که من فکر میکنم درست است تبعیت کنند و با مسیر بهبودی آنها میجنگم البته این همیشگی نیست و امروز گاهی هم پذیرش دیگران را به همان صورت که هست ندارم و سعی می کنم با اصل روحانی مهربانی و پذیرش در قبال تازه واردان و اعضای قدیمی طرح همچنین خدمتگزاران رفتار کنم