امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 2. چه تجربه ای از اولین جلسه خود دارم ؟ بعضی از چیزها که تجربه کردم و کمک کرد
#1
 [b]سوال 2. چه تجربه ای از اولین جلسه خود دارم ؟ بعضی از چیزها که تجربه کردم و کمک کرد تا تصمیم بگیرم یک عضو باشم، چه بودند ؟ چه کارهایی می توانم انجام دهم تا به یک تازه وارد کمک کنم تا برای خود تصمیم بگیرد ؟[/b]
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، Nazer 5 ، ناظر۴ ، admin4
#2
پذیرایی گرم و استقبال خوش آمدگو و سایر اعضای گروه همچنین تجربه ها و دلگرمی هایی که بعد از اولین جلسه درب جلسات معتادان گمنام به من دادند

من هم طبق سنت سوم وظیفه دارم که بر روی تازه واردان قضاوت نکنم و با آنها با دلگرمی و عشق معتادان گمنام پذیرایی کنم تجربه خودم را در اختیار آنها بگذارم و از آن ها دلجویی کنم همچنین به آنها کمک کنم تا مسیر بهبودی خود را پیدا کنند
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر۴ ، admin4
#3
با سلام خدمت کلیه ی همدردان عزیز
اولین تجربه ی من در تابستان 1384 رخ داد. من در ماموریت کاری در خارج از کشور بودم و تابستان آن سال یعنی از 1 تیر 84 تا 15 شهریور به مرخصی آمده بودم. پسر عمویم که اعتیاد فعالی داشت من را با این انجمن آشنا کرد.با هم به جلسه رفتیم. در بدو ورود خوشامدگو ضمن در آغوش گرفتن ما با خطاب کردن ما به عنوان معتاد به ما خوش آمد گفت. موجی از تعجب و شعف مرا در بر گرفته بود.در جلسه همدردان به برون ریزی شخصی ترین اسرار خود نمودند. هم متعجب بودم از اینکه کسی خصوصی ترین رازهای خود را در ملاء عام بیان می کند و هم تحسین نشان می کردم. بعد از جلسه چند تا از نشریات را خریداری کردم و مطالعه نمودم. از این روش و برنامه خوشم آمد. بعد از 45 روز عازم کشور محل ماموریتم شدم.دیگری به سراغ این انجمن نرفتم. فقط یک هفته در سال 88 به انجمن نیکوتینی های گمنام رفتم و بعد از مدتی قطع مصرف، لغزش کردم و عطایش را به لغایش بخشیدم. شاید شایسته یا برگزیده نبودم. ایام گذشت تا اردیبهشت ماه 1400 که با عجز و ناتوانی در اداره ی زندگی مان خود را به انجمن رساندم. شکر خدا و به لطف دوستان بهبودی تا الان 32 روز قطع مصرف مواد مخدر دارم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، Nazer 5 ، ناظر۴ ، admin4
#4
سلام
با ترس تو جیبم هم مواد مصرفی درب جلسه خوش آمد گو بهم گفت بزار بیرون جلسه از ترس دزدیده نشدن مواد قایم کردم و بعد دیدم خوش آمد گو من بغل کرد ترسیدم با خودم گفتم من این نمی شناسم چرا من تحویل گرفته همون اول خوشم آمد که با آشفتگی من و وضعیت لباس من چقدر دوستانه تحویل گرفت .این خیلی تو بهبودی کمک کرد.بعد جلسه اعضاء دورم جمع شدن و نمیدونستم با کدوم صحبت کنم ذوق کرده بودم.یکی از اعضاء هم من رسوند خیلی تاثیر گذار بود.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر۴ ، admin4
#5
تجربه جالب و شنیدنی مانند بغییه اعضا ، در اولین جلسه خوش آمد گویی خیلی گرم و صمیمانه منو در آغوش گرفت، و از همه مهم تر برام مشارکت اعضا و تشویق اعضا برام جالب و جذاب بود، انگار اولین چیز خاص زندگی مو دیده بودن، چیزی که هیچ وقت ندیده بودم ... مشارکت اعضا ، برخورد محترمانه ، و تشویق شان برای جلسه فردا و پیشنهاد  انتخاب راهنما و مطالعه نشریات و ارتباط برقرار کردن با اعضا و گرفتن شماره تلفن
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر۴ ، admin4
#6
با درود فراوان ب شما دوستان 
من اولین بار ک ب جلسه رفتم هوا گرم بود ولی من از درد خماری سردم بود و کاپشن پوشیده بودم و میلزیدم درب راباز کردم و داخل جلسه رفتم ک دونفر از اعضای خدمتگزار اونجا بودن ک تا من رو دیدن متوجه شدن ک تازه وارد هستم و چنان من رو در آغوش گرفتن ک من درد جسمیم رو فراموش کردم وبعد از پایان جلسه ک من خودم رو با پسوند معتاد معرفی کردم آنچنان تشویق شدم ک گریه کردم وبعد یکی از اعضا ب من کتاب فقط برای امروز هدیه داد ک تا ب امروز ک یک دهه از اون روز میگذره اون رو دارم . وهمین باعث شد ک من تا ب امروز کنار شما باشم .
من خودم سعی میکنم ک فقط ب تازه وارد گوش بدم تا فقط اون حرف بزنه ن من و تنها کاری ک میکنم اون رو در آغوش بگیرم وبگم ک فردا زودتر ب جلسه بیاد.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر۴ ، admin4
#7
یک آدم خسته که پر از احساس بد نگرانی ترس دلهره وبدون هیچ امیدی به زندگی پاک و موفقیت آمیز در دنیای پر ا ز اشفتگی به سر میبرد و وارد انجمن میشود اما نگاه گرم  و کلام آشنای دوستان همدرد در مورد اتفاقات زندگیشان باعث شده یک احساس مشترک را تجربه کنم واز همه مهمتر آغوش گرم یک خوش آمد گویی بود که توانست تاثیری بگذارد که بتوانم در جلسه بنشینم و این نشستنهد ادامه پیدا کرد.
احترام و عشقی که بین اعضا بود اینکه دارایی و نداری و حال و گذشته من برای کسی اهمیت نداشت  و مهم نبود آزادی واحساس امنیت کردن تو جلسه اینکه همه یک هدف داشتند با نگرشهای متفاوت اجازه رشد و اشتباه دادن به من و باقی اعضا واز همه مهم تز فضای امن جلسه وتفنگ  گمنامی اعضا کمکم کرد تا بتوانم تصمیم بگیرم.
اینکه آتش اشتیاق را در قلبش شعله ور کنم، گوش کردن به صحبتهای یک تازه وارد سرویس دادن و تجربه خود رادر اختیارش قرار دادن البته با توجه به در خواست خودش خیلی مواقع نیاز به  اصول روحا نی تحمل دارم تا بتوانم یک تازه وارد را تحمل کنم تجربه صادقانه  خود را در گروه به مشارکت  بگذارم تا برای تازه وارد نیرو و امید باشد به یک تازه وارد اهمیت بدهم و به شرکت در جلسات تشویق کنم.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر۴ ، حـمـیـد ، ناظر9 ، admin4


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان