امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 13 :چند مثال از شهامتی که در قدمهای قبلی تجربه کرده اید را بنویسید ؟ چگونه از آن
#1
سوال 13 :چند مثال از شهامتی که در قدمهای قبلی تجربه کرده اید را بنویسید ؟ چگونه از آن تجارب در این قدم می توانید استفاده کنید ؟
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر11 ، ssaeedg ، عبدالرحیم_بوشهر
#2
شهامت یعنی توانایی قدم گذاشتن درمسیرناشناخته ها.شهامت، فقدان ونبودن ترس نیست بلکه پابرروی ترسها گذاشتن وتسلط برترس است.
بیشترین شهامت راوقتی بکاربردم که درقدم یک اقرارکردم که معتادم عاجزم واداره ومدیریت زندگی ازدستم خارج شده است وبیمارم.شهامت بیشتری لازم بودکه نداشتن سلامت عقلم رابپذیرم ومشورت را برتر ازغرور وکله خودم بدانم وهمینطورباشهامت حاصل ازکارکردن این قدمها بجایی رسیدم که اراده وزندگیموبدستان خداوندبسپارم وتمام ناگفته ها واسراروجودی ام راصادقانه بنویسم وبرزبان بیاورم وآنهارا دربرابر خداوند ویک انسان دیگراقرارکنم وشهامت اینکه پارابرروی ترسهایم بگذارم ونواقص وعادات بدم رابپذیرم نواقص وعاداتی که چقدر وابسته آنهابودم وباانجام آنهاچقدردردکشیدم شهامت اینکه دیگران رامقصرقلمدادنکنم وفقط به نقش خودم درخسارتهایم نگاه کنم شهامت درپذیرش خطاهایم بدون آوردن دلایل بظاهرموجه وشهامت دراعتمادکردنم شهامت برای درآمدن از آن قالب قبلی وقدم درمسیرجدید گذاشتن شهامت برای کنارگذاشتن ابزار قدیم شهامت برای بیان احساساتم واقرارکردن به اشتباهاتم شهامت درمشارکت های صادقانه ومشورت کردن وفروتن ومتواضع بودن وپذیرش واعتمادکردن به اصول روحانی شهامت درخارج شدن از پشت دیوار انکار وخدمت بلاشرط وبدون توقع.
همانطورکه درقدمهای قبلی خودمان را به مراقبت خداوند سپردیم ودرروندبهبودی قرارگرفته ودرحرکت روبه جلوهستیم فقط برای امروز هم ایمان دارم که خداوند این شهامت وتوان را بمن میدهد که بتوانم نتیجه اشتباهات وخطاهاوخساراتی راکه زده ام رابپذیرم حتی اگر برایم هزینه ساز ویادردآورباشد.
من صادقانه دربرابراراده خداوند واصول روحانی تسلیم هستم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر11 ، عبدالرحیم_بوشهر
#3
من به شهامت قدم های قبلی نیاز دارم تا اثراتی که اعتیادم به بار اورده و خسارت های را که زده ام بدون ترس از نتیجه جبران خسارت و بازگو کردن ان خسارت لیست کنم و این ترس من را فلج نکند و از اقدام باز ندارد و با استفاده از اصل روحانی شهامت و ایمان و اعتماد بدانم که نیروی برتر پشتوانه من است و من را در تمام شرایط یاری می کند در کل با شهامت خسارات را که حاصل خطاهای من است می پذیرم و اقرار می کنم و از عواقب بازگو کردن و جبران خسارت از انها نمی ترسم 
پاسخ
#4
در قدم اول شهامت اقرار به عجز و ناتوانی ، در قدم دوم شهامت تغییر باورها و شروع و درک ارتباط آگاهانه با خداوند ،در قدم سوم  با شهامت یاد گرفتیم که اراده و زندگی مان را به خداوند بسپاریم ، در قدم چهارم شهامت نوشتن ترازنامه  ، در قدم پنجم شهامت پذیرفتن اشتباهات، همه و همه کمک  نمود تا امروز با شهامت و ایمان نسبت به نوشتن تراز و لیست خسارات اقدام نمایم
پاسخ
#5
قبلاً در این قدم در مورد تمایل زیاد صحبت کرده ایم ، به خصوص در مورد تمایل برای جبران خسارت . به هر حال ما به حداقلی از تمایل برای کار کردن این قدم نیاز داریم که هیچ ربطی هم به جبران خسارت ندارد . اول از همه ما به تمایل برای تهیه کردن فهرستمان نیاز داریم . علیرغم احساسی که ممکن است نسبت به اضافه کردن اسمی به فهرستمان داشته باشیم ، لازم است که تمایل پیدا کنیم این کار را انجام دهیم . همچنین نیاز است که تمایل داشته باشیم تا اصول روحانی دیگری که مربوط به این قدم هستند را تمرین کنیم .
پاسخ
#6
درک من از این سوال اینکه.....برای من انگار این شهامت مقداری عقبتر از حتی قطع مصرف و پرهیز کامل از مواد مخدر صورت گرفت....زمانی که شهامت فکر کردن به قطع مصرف را پیدا کردم....بعد از آن شهامت قطع مصرف را پیدا کردم...علیرغم تمام ناباوریها و ترسی که از آن داشتم.....تا اینجا این شهامتی بود که من هیچ اگاهی از وجودش نداشتم اما اولین شهامت آگاهانه من زمانی بود که با ترس اقرار به معتاد بودن کردم.....با شهامت اقرار به شکست کردم...باشهامت اقرار به عجز کردم...باشهامت اقدام به گرفتن راهنما کردم....با شهامت اقرار به نداشتن سلامت عقل کردم....باشهامت برای اولین بار اقدام به تصمیم گیری همراه با مسئولیت پذیری کردم.....باشهامت اقدام به بررسی شخصیت و اخلاقیات وروابط و رنجشهای خودم کردم...وانها را لیست کردم......باشهامت مهمترین موضوعات شخصی خودم رو اقرار کردم...با شهامت نواقص وکمبودهای خودم رو لیست کردم ...وبا شهامت از خداوند در خواست بر طرف شدن کمبودهایم را کردم....ودر این قدم با شهامت اقدام به لیست کردن خسارتهایی کردم که همیشه از زیر بار مسئولیت آنها شانه خالی میکردم...وامروز درک من از شهامت یعنی نترسیدن  از نزدیک شدن بخداوند...واجازه دادن و اعتماد کردن به خداوندی که خود درک میکنم برای رسیدن به آرامش
پاسخ
#7
سلام
قدم اول شهامت اعتراف به معتاد بودن
قدم دوم اعتراف به اشتباه کردن
دم سوم اعتراف به عدم توانایی
قدم ۴ اعتراف به مشکلاتم...
یاد گرفتم برای بهتر اجرا کردن این قدم باید شهامت اعتراف به خسارت ها را بدست بیاورم.
پاسخ
 سپاس شده توسط عبدالرحیم_بوشهر ، حـمـیـد
#8
سرتاسربرنامه ازورودبرای اولین روزتاقطعدمصرف
اقراربه خطاشهامت برای بیان زندگیم وسوسه ها
سستی هاکاستی هاافراط ها
وحتی اقراربه رازهایی که من درتمام عمرانها
راپنهان کرده بودم نیازمندشهامت است من بعنوان
یک بیماراعتیادی ترسووکم جرات اکنون میتوانم
خودمرانقشم رااشتباهاتم رانه تنهاببینم وپنهان نکنم
بلکه به انهااقرارکنم ودرصددجبران انهاباشم
وکسی رامقصرنکنم این روندبه چیزی بنام
شهامت نیازداردکه درکل برنامه وقدمهابرایم 
کارکرده است
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان