امتیاز موضوع:
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سوال 14: آيا من فكر مي كنم كه درباره اعتياد و بهبودي به اندازه كافي اطلاعات و دانش دا
#1
سوال 14: آيا من فكر مي كنم كه درباره اعتياد و بهبودي به اندازه كافي اطلاعات و دانش دارم تا بتوانم رفتارم را
قبل از اينكه از كنترل خارج شود، مهاركنم؟
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، admin ، ssaeedg ، ناظر14
#2
من هیچ ادعای ندارم که میتوانم ولی امروز بیماری اعتیاد را شناخته ام و با آن در صلح و آرامش زندگی می کنم و از او برای پیش برد بهبودی و زندگیم استفاده می کنم و از او نمیتر سم و دوستش هم دارم این روزها هیچ چیز نمیتواند حالم را بد کند زندگی را دوست دارم حالم خیلی خوبه خدارا شکر
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، admin.a ، ناظر9 ، ناظر11 ، admin ، ناظر2 ، آرین ی ، ناظر14
#3
قسمتی از انکار این است که به من می گوید تو راه کار داری مدتی از سن پاکیت گذشته و به اندازه کافی اطلاعات و دانش در مورد بیماری به دست اورده ای درگذشته در مورد بعضی از نواقص درد کشیده ام و کاملا باتجربه شده ام پس می توانم نواقص و بیماری را تحت کنترل در بیاورم نیازی به راهنما نیست دلیلی برای رفتن به جلسات و کارکرد قدم ها نداری و در نهایت به من می گوید تو راه کار داری و ان قدر ابزار داری که بتوانی جلوی بیماریت را قبل از درد بگیری اما امروز می دانم که بیماری من هر روز شکل وفرم جدیدی پیدا می کند و کاملا غیر قابل پیش بینی است و هر چه من جلو تر می روم ان هم رشد می کند و ابزار به دست می اورد و کنترل برای من سراب است 
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، admin.a ، سعید ز ، ناظر9 ، جواد ع ، admin ، ناظر6 ، ssaeedg ، آرین ی ، ناظر14
#4
خیر چون من به انچه می دانم عملکرد کافی ندارم بیماری اعتیاد خیلی گسترده و ناشناخته تر از ان است که من بطور کامل از ان اگاهی داشته باشم ولی بهبودیم به تازگی با گرفتن تراز وعملکرد به قدم ده به اندازی هست که احساسات وعواطف واعمال ورفتارم را کنترول کنم در حال حاضر به عمق بیماری اعتیاد پی بر ده ام چون در طول روز بیماریم را با پوست واستخو انم حس می کنم و می فهمم که رفتارم از روی بیماریم است ان هم با تراز گرفتن یعنی قدرت تشخیص رفتارم بهتر شده است دانش و برنامه NAیک سفر است نه یک مقصد هر زمان به اندازه کافی بگویم که می دانم به همان اندازه اشتباه می کنم من هیچ موقع وهیچ وقت به اندازه کافی اطلاعات ودانش ندارم به همین جهت باید با فکر ودانش کسی دیگر جلو رفت فلسفه راهنما گرفتن همین است
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، admin.a ، shapor z ، ناظر9 ، جواد ع ، admin ، ناظر6 ، ssaeedg ، ناظر14
#5
هیچوقت چنین فکری به سرم نمیزند و هر روز که میگذرد به کمبود دانش و اطلاعاتم و نداشتن آگاهی از دنیای پیرامونم مطمئن تر میشوم و بیشتر به فکر تجربه گرفتن از دیگران و مطالعه نشریات میشوم ..
پاسخ
 سپاس شده توسط admin.a ، سعید ز ، shapor z ، ناظر9 ، جواد ع ، admin ، ناظر6 ، ssaeedg ، ناظر14
#6
خیر هیچ وقت، بیماری اعتیاد آنقدر گسترده است ک هر چه بدانم باز هم برای شناخت آن جای زیادی هست،
و در بهبودی هم همینطور ما فقط برای امروز باید زندگی کنیم.
مثال من هر لار ک کتاب پایه را مطالعه میکنم ،درکم از آن بخش کتاب که دارم مطالعه میکنم متفاوت تر از دفعه‌ی قبل نیباشد.وهربار بُعد دیگری را میبینم.
من در مسیر بهبودی قرار دارم و مسی تمام شدنی نیست ولی مقصد رسیدنی خود را از مسیر بهبودی به مقصد میرسانم.
پاسخ
 سپاس شده توسط shapor z ، admin.a ، حـمـیـد ، ناظر9 ، admin ، ناظر6 ، AMAN56 ، ناظر14
#7
سلام به همدردهایم بیماری من امرزه به این شکل عمل میکنه که ماتوانجمن زیادبه خودمون سخت گرفتیم ومیخوایم همه چیزاصولی باشه ولی توجامعه ادمهای عادی به این شکل نیست احساس میکنم بیماری میخوادمن ازمسیرمنحرف بشم
پاسخ
#8
با سلام
اگاهی هیچ ربطی به کنترل یا مهار بیماری ندارد
چون بیماری اعتیاد قابل مهار یا کنترل نیست اگر هم باشد من نمیتوانم
اگاهی کمک میکند تا من بتوانم درک کنم که برای متوقف کردن بیماری به چه چیزی و یا ابزاری نیاز دارم
برای همین است که هر چه قدر اگاهی من بیشتر میشود بیشتر به جلسه و قدمها و راهنما و غیره ایمان می اورم و بشتر برای بهبودی تلاش میکنم
من نمیتوانم ما میتوانیم دست در دست هم بیماری را متوقف کنیم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، b.d ، admin ، ناظر9 ، ناظر14
#9
(۱۳۹۸/۱۰/۲۲، ۱۰:۴۳ عصر)admin.a نوشته است: سوال 14: آيا من فكر مي كنم كه درباره اعتياد و بهبودي به اندازه كافي اطلاعات و دانش دارم تا بتوانم رفتارم را
قبل از اينكه از كنترل خارج شود، مهاركنم؟
هروقت درفکرتغییردیگران هستی ازدانش استفاده میکنی که بدون عملکرد ثابت شده است .
پاسخ
 سپاس شده توسط admin ، Nazer 5 ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14
#10
با سلام....
اصلا همین فکر است که باعث شده متوجه مرموز و پیشرونده بودن اعتیادم نباشم من وقتی فکر میکنم از بهبودی و اعتیاد بقدر کافی میدانم باعث میشود پرهیزمند نباشم و هر کجا بروم،هر حرفی بزنم یا دست به کارهای خطرناک یا احمقانه بزنم و فکر کنم آنقدر ابزار دارم تا در شرایط از مهلکه فرار کنم و همین مسئله بارها تبدیل به یک دام شد و در آن گیر افتادم.
هر کجا که فکر کنم دانش من کافیست دقیقا در انکارم و پیشروی اعتیاد شروع میشود ابتدا دریچه افکارم بسته میشود و پیام گیرهایم خاموش میشوند کمتر مشورت میکنم کمتر به نشریات رجوع میکنم در خدمات حکومتی میشم و فقط به صدای خودم گوش میدهم.
میزان اطلاعات من در هیج زمان کافی نیست و کسب دانش بروز و دست اول نیاز هروز من است میخواهم بگویم اگر اعتیاد من پیشرونده است دانشِ بهبودی هم باید پیشرونده باشد وگرنه من خرابکاری میکنم هرجقدر که اطلاعات من نسبت به برنام زیاد میشود باید من را به این نتیجه برساند که من یک معتادم نه اینکه من را از برنامه دور کند در غیر اینصورت به هیج درد من نمیخورد اگر اعتیادم را در نطفه خفه نکنم یا دیگر نمیتوانم یا سخت میتوانم مهارش کنم.
برای زندگی بهتر باید همیشه به بهبودی و خدمت به چشم آموزش نگاه کنم و با فروتنی همیشه شکرگزار باشم تا سر جای خودم باقی بمانم.
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، جواد ع ، admin ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14
#11
بله همین افکار باعث شد تا احساس غرگی بسراغم بیاد و میل تکروی و در دست گرفتن اختیار زندگی منو به طرف خودش بکشه، و احساس کنم  زندگی بی معنا، یکنواخت و کسل کننده شده است.

در نتیجه قبل از اینکه من بتونم بیماری مو کنترل کنم بیماری اختیار زندگی رو از کفم ربود و روز به روز دیوار انکارم رو به بلندی میرفت تا سرانجام با مصرف اولین قرص حق انتخابم رو از دست دادم و متعاقبا اجبار به مصرف در لایه انکار...
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، admin ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14
#12
1?آیافکرمیکنی بارنجاندن دیگران میتوانی آنهارا تغییردهی؟

مثال?خیر بایدبپذیرم هرآنچه که هست وجنگی نکنم 

2?باتوجه به دانش واطلاعاتی که داری میتوانی تغییردهی؟

?من فقط میتونم جاذبه باشم وپیامرسان .
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، admin ، حوریا ___Bu ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14
#13
اعتیاد و بهبودی دو مقوله ای هستند که شاید درازی به قدمت تاریخ ظهور بشر داشته باشند ، بنابراین بسیار گسترده و وسیع می باشند و لذا ما هر گاه که بگویم در مورد آنها شناخت و اطلاعات کافی داریم دقیقاً در مقام انکار قرار گرفته ایم ، در واقع اگر ما بگویم که بیماری اعتیاد را شناخته ایم ، در حقیقت آنرا نشاخته ایم .

بنابراین تمام تمرکز ما در این سوال این است که متوجه شویم که بسیاری از رفتارهای که انجام میدهیم و آنها را انکار میکنیم ، بعلت عدم شناخت از بیماری و بهبودی است و لذا میطلبد که اطلاعات و دانش خود را نسبت به این دو ارتقاء دهیم .
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر11 ، admin ، حوریا ___Bu ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14
#14
بله هر زمان اشتباهی را تکرار میکنم وبرای سرپوش گزاشتن و کم کردن اثر وتوجیح کردن خودم خودم را با گزشته خودم مقایسه میکنم 
مثال نرفتن به مهمانی  خدمت نکردن در خانواده کار نرفتن الویت مالی نداشتن 
مقایسه مثلا گزشته هفته ای دو روز کار میکردم الان هفته ای چار روز کافیه 
در انجمن دانستن ودانش کارایی برایم نداشت همه چی بر مبنای عملکرد و تجربه بود 
اینکه آذارم میده که باید بیشتر از اینها بدانم بخاطر عدم آگاهی از بیماریم هست و چیزی که می‌شنوم ومیدانم باید عملکرد داشته باشم
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، جواد ع ، admin ، حوریا ___Bu ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14
#15
به اندازه کافی دانش وابزارندارم 
ولی یک سری ابزارودانش نسبی دارم
فقط میدانم بیماری اعتیاددارم
وبرای اینکه بتوانم بیماری خودرامتوقف
کنم بایدبه ماهیت بیماریم پی ببرم
وبرای این کاربایستی قدمهای بعدی وقدم یک رابطورمنظم کارکنم تااطلاعاتی راجع به ذات وماهیت بیماریم بدست بیاورم
تابتوانم آن رامتوقف کم
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، admin ، حوریا ___Bu ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14
#16
به اندازه کافی دانش و اطلاعات ندارم فقط بوسیله کارکرد قدم ها و یه سری اصول روحانی نهفته در قدم ها میتوانم نقاط ضعف و قوت خودم را شناسایی کنم و از انها استفاده کنم تا بتوانم زندگی بهتری را تجربه کنم.
پاسخ
 سپاس شده توسط جواد ع ، admin ، حوریا ___Bu ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14
#17
به اندازه کافی دانش وابزارندارم 
ولی یک سری ابزارودانش نسبی دارم
فقط میدانم بیماری اعتیاددارم
وبرای اینکه بتوانم بیماری خودرامتوقف
کنم بایدبه ماهیت بیماریم پی ببرم
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، admin ، حوریا ___Bu ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14
#18
خیر : اگر اینطور فکرکنم درحال انکارهستم. چراکه هرزمانی که بیماریم عود کنه با هراطلاعات و دانشی که داشته باشم رفتارم ازکنترل خارج میشه . پس بهتره که خودم رو درچنین شرایطی قرار ندهم. من زمانی که فکرکنم دانشم کافی است و نقش راهنما و جلسات رو نادیده بگیرم ازمسیربهبودی خارج می شوم. اگرمن بپذیرم که دارای بیماری هستم که موزی و لا علاج و پیش رونده است  و حالت پیشروندگی داره باید بهبودی رو به عنوان یک فرایند قبول داشته باشم و بدانم که نقطه پایانی ندارد.
پاسخ
 سپاس شده توسط eshgholi ، جواد ع ، admin ، حوریا ___Bu ، ناظر9 ، ناظر14
#19
خیر زیرا من درقبال افکار و احساساتم عاجز هستم و همینطور هم در بیشتر مواقع رفتار هایم از افکار منفی نشأت میگیره و باعث عدم کنترل براحساسات وخلقیاتم میشه . به عنوان مثال اگه امروز کسی راجع به من و بهبودی من انتقاد کنه بلافاصله ازش رنجش میگیرم و نسبت به اون شخص جبهه میگیرم و ... مسائلی از این قبیل . من امروز باید بپذیرم اگر خودم رو دربهبودی دانا تلقی کنم درست درمقابل بیماری اعتیاد قرار گرفته ام و ازآنجاکه بیماری اعتیاد یک بیماریه مرموز و پیشرونده است وممکنه اطلاعات و دانش و حتی تجربه شخصی من درمواجه شدن با ناملایمات و افکار بحران زا و فراز و نشیب های زندگی کارایی مناسب نداشته باشه . پس درنتیجه من امروز قبول دارم که هر اندازه اطلاعات و دانش کسب کنم این تنها راه برای پاک موندن برای منه معتاد نیست .
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حـمـیـد ، admin ، حوریا ___Bu ، ناظر9 ، ناظر14
#20
برای اینکه بتوانی در زندگی بهبودی همیشه مدعی نباشی باید اموزش پذیر باشی همیشه نشریات مطالعه کنی و در ارتباط باشی و همیشه سوالات رو از راهنما و یا دوستان بهبودی سوال کن.احساس و افکارت بنویس و درباره نوشته هات مشارکت کن
پاسخ
 سپاس شده توسط حوریا ___Bu ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر20 ، آریا داریوش
#21
بعضى وقتها بله وبعض وقت ها نه ، بستگى به شوايط يا موقعيتى دارد كه پيش مي آيد 
پاسخ
 سپاس شده توسط حوریا ___Bu ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14
#22
باسلام
خیر – من بیماری اعتیاد دارم که لاعلاج و پیش رونده و مرموز می باشد که این بیماری در زمان وشرایط متفاوت به نحو متفاوتی بروز می کند که شناسایی ومقابله با آن برایمان دشوار است ، یکی از نشانه های انکار دراین برنامه باور به اینکه من دانش و اطلاعات کافی از این برنامهو بهبودی وقدم ها پیدا کرده ام درصورتی  که این دانش و آگاهی قسمت کوچکی از یزنامه ما می باشد.
هروقت در هر مقطع از پاکی وقتی غرور من جای صداقت را بگیرد من توهم دانایی می گیرم وبرای کارهای اشتباه خود توجیه وبهانه می آورم که در این زمان نیاز است بدان زندگی من از کنترل خارج شده است وتنها چیزی که می تواند به من کمک کند زندگی به روال برنامه است .
پاسخ
 سپاس شده توسط حوریا ___Bu ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14
#23
سلام
یکی از کمک های کارکرد تراز قدم ۱۰ همین است که ادعای دانش و استفاده از اصول نداشته باشم و بتوانم بر پایه تجربه در زمان لازم عمل کنم.هر زمان فکر کنم میدانم برای خود یک دیوار انکار درست کرده و اجرای خلاف اصول شروع می شود.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر20 ، آریا داریوش
#24
اگربله باشدسلامت عقل ندارم.

این فکر مرابه طرف سوق می دهد، اگرچنین فکرکنم خودبه خودنسبت به اصول برنامه وبهبودی بی حوصله می‌شوم،من بایدروزبه روزباتمرین وتکرار معالجه شوم. این فکرخودفریبی وخطرناک است. هرگاه من بگویم نمی‌دانم دری برای بهبودیم بازکرده ام .بیماری من ناشناخته است هرچقدراطلاعات ودانش پیداکنم چیزی ازبیماریم نمی‌دانم. زمانی که به برنامه وصل نیستم روزی صد مدل تغییرمی کنم، وقتی درشرایط قرار می گیرم ازکنترل خارج میشوم، به دانش واطلاعات نمی‌شود زیاد اعتماد کردبرنامه چگونگی عملکرداست.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر12 ، ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14
#25
خیر
هرچه‌قدر که اطلاعات و دانش بیشتری داشته باشم،
 نمی‌توانم بیماریم را مهار کنم، زيرا هر چقدر که بهبودی رشد کند بیماری هم رشد می‌کند.
بیماری اعتیاد بیماری پیشرونده است.
 باید فقط برای امروز زندگی کنم،
برای فهمیدن اصول و مفاهیم دقت و زمان زیادی لازم است و هنگامی‌که می‌گویم می‌دانم، هیچ نمی‌دانم
 و هنگامی که اقرار می‌کنم نمی‌دانم، پذیرفته‌ام که بیمارم، و سعی در فهم آن دارم و دریچه‌ افکارم باز خواهد شد.
 با تواضع و فروتنی در را به روی بیماری خواهم بست
هرگاه سعی کنم دانشم را جلوه دهم، بیماری را انکار می کنم و این به بهبودی ام آسیب می زند.
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر10 ، ناظر14
#26
(۱۳۹۸/۱۰/۲۲، ۱۰:۴۳ عصر)admin.a نوشته است: سوال 14: آيا من فكر مي كنم كه درباره اعتياد و بهبودي به اندازه كافي اطلاعات و دانش دارم تا بتوانم رفتارم را
قبل از اينكه از كنترل خارج شود، مهاركنم؟
دانش من فقط برای امروز است به شرطی وصل به اصول باشم و قبل از انجام کار مشورت کنم و با راهنما مچ باشم ولی دانش من برای اینکه بکم خوب من دیگه به جلسه نیاز ندارم و اطلاعاتم کافی است برای من کار نمیکند
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر10 ، ناظر14
#27
سلام من احمد معتادمن هر زمان در خود این احساس رو بکنم که دانش واطلاعات کافی دارم در انکار هستم واز شاخه اعتیاد یعنی من میدونم ومیتونم را به اجرا میگذارم اعتیاد با گستردگی که دارد ومرموز بودنش انتهای برای گستردگیش نیست اگر مشغول خود فریبی وخودآذاری میشوم یعنی اعتیاد رو انکار میکنم وتوقعم از خودم زیاد میشود ودیگر عاجز نیستم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر9 ، ناظر10 ، حوریا ___Bu ، ناظر14
#28
با سلام:خیر ،اگر به این رقم فکر کنم هنوز در حال انجام.و اگر احساس دانایی و توانایی داشته باشم هنوز تسلیم نیستم.بیماری من مشخص نمیکند و امکان گیر کردن روزانه در چرخه معیوب مکررات در من وجود داره.امکان عود بیماری در من وجود دارد.من زمانیکه فکر کنم دیگه تکمیل شدم و دانش و اطلاعات کافی دارم نقش راهنما را برای خودم بازی میکنم و نیازی به راهنما ندارم ،جلسات را نادیده میگیم،و در کل همین ادعای دانایی و توانایی من را از طی کردن مسیر خارج میکند .ولی اگر بپذیرم بیمارم و بیماریی دارم موزی ،لاعلاج ،پیشرونده ست باید بهبودی را بعنوان یک فرایند بپذیرم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر10 ، حوریا ___Bu ، ناظر2 ، حـمـیـد ، ناظر14
#29
بله گاهی چنین افکاری بسراغم میاید زمانی که درطولانی مدت همچیزارام است ومثایل بدلخواهم پیش میرود گاهی میزان پاکی ویاخدماتم وتعدادقدمهامرافریب میدهد گاهی تعدادرهجوتاییدات اجتماعی وموفق بودن درکسب وکارومسایل خانوادگی واجتماعی مرامجاب میکندکه همچیزراخوب اموخته وتکراروتمرین کرده ام ومیتوانم درهرشرایطی بهترین کاروتصمیم رابگیرم انکارمن بصورت توهم اگاهی بروزمیکندنیروی برترم راانکارمیکنم وفکرمیکنم من ازبیماری پیشی گرفته ام وخوب میتوانم جلوبروزش رابگیرم
پاسخ
 سپاس شده توسط Darush sistan ، حـمـیـد ، ناظر14
#30
اگر فکنم به اندازه کافی میدانم اشتباه و اگر هم بکم نمیدانم هم اشتباه است

اطلاعات من در عملکرد من خودش را نشان میدهد هر گاه فکر کنم اصلاعات دارم درست در بیماری هستم 

هرگاه فکر کم که میدانم دیگر دنبال کسب دانش و اگاهی نمیروم .انجمن یعنی ازمون وخطاو میل به رشد است که در اخر موجب رشد میشود 
دانش برای پرهیز کفایت میکند ولی نباید مانع در خواست کمک شود 
اجبار قابل کنترل نیست و فقط افراط را زیاد میکند مهار بیماری فقط با رعایت اصول ودر جمع بودن امکان دارد
دانش و اگاهی زمانی برای من کار میکند که من در شرایط قرار نگیرم
پاسخ
 سپاس شده توسط محمد خدمتگزار ، حـمـیـد ، ناظر14
#31
بله زمانهای که ازاصول برنامه فاصله می گیرم وفقط برای امروز رافراموش می کنم     عاجزواررفتار نمی کنم مثلن عصبانی میشوم فکرمی کنم می توانم عصبانی نشوم دروغ میگویم ودرکل افراط وتفریط درزندگیم موج می زند ودوباره گول ذهن  بیمارخودم رامیخورم وقدرت دریافت کمک ازمن گرفته می شود ولی امروز می دانم که دانش امروز م فقط بدردامروزم میخورد وباید درمدرسه بهبود هم شاگردباشم هم معلم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#32
درود به دوستان همدردم

قبل از ورود به انجمن همیشه به اشتباه فکر میکردم که عقل کل هستم و همه چیز را در همه زمینه ها می دانم. این احساسِ خودبزرگ بینی و توهمِ دانایی که داشتم باعث شد تا نویسنده حیله گر (یعنی بیماری اعتیاد) بتواند سناریوی زندگی مرا تغییر داده و من را از تمامی مسیرهای درست زندگی خارج کند.

در نهایت با یاس کامل به انزوا رسیدم و به دوران آخر خط پا گذاشتم.

خوشبختانه در بدو  ورود به انجمن متوجه شدم نه تنها که عقل کل نیستم بلکه برای تصمیم گیری های کوچک و بزرگ زندگیم باید با فردی مثل راهنما (در مورد مسائل بهبودی و در مورد بیماریم) و نیز با اهل فن و متخصص در زمینه های مختلف، مشورت کنم. بله "مشورت" واژه ای ناآشنا برای من.

امروز با هر قدم که در راه پاک ماندن و مسیر بهبودی برمیدارم بیشتر متوجه میشوم که هیچ نمی دانم. باید دست در دست اعضای قدیمی انجمن، و به کمک تازه واردان درک خود را نسبت به بهبودی ارتقاء دهم. قدمها به بهبود و بروزرسانی این "درک" کمک میکند.

دوستِ همدردم ... بهترینها را برایت آرزو دارم.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#33
گاهی خودفریبی ناصادقی وغرورکادب سن پاکی وخدمات
میزان کارکردوانتقال قدمهاگولم میزنه من متخصصدخودفریبیم
فکرمیکنم همچی دون شده ام وهرمشکلیوبلدم توش گیرنکنم وحلش کنم خصوصااگه اوضاع بروفق مرادباشه که بدترادعامیکنم پیشرفته وهرچی هستوستون میکنم پشتش قایم میشم وخودموگول میزنم که من بلدم من میتونم من تجربه دارم ومن من من ولی اصلااینجوری نیست من اگاهایم تلاش وتکراروتمرین اصول دعاجلسه قدم خدمت ودعافقط برای امروزه وبیماری من اماده فعالیت ودردسردرست کردن همیشه نیازبه ترازراهنمااقرارکمک گرفتن بودن توبرنامه هستم همیشه
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#34
کنترل رفتار و بیماری مستلزم انجام فاکتورهای روزانه هستش.
تماس با راهنما ، شرکت در جلسات،کارکرد قدم ، مطالعه نشریات
کسب آگاهی و پیشبرد بهبودی ما رو در مسیر نگاه خواهد داشت و باعث میشه در شرایط کنترل بهتری داشته باشیم.
کنترل رفتار و بیماری محتاج به عملکرد است تا دانش.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#35
سوال 14: آيا من فكر مي كنم كه درباره اعتياد و بهبودي به اندازه كافي اطلاعات و دانش دارم تا بتوانم رفتارم راقبل از اينكه از كنترل خارج شود، مهاركنم؟(قدم۱)
غیرطبیعی نیست که گاهی این فـکرها را بکنم ،چون جنس بیماری من از فکر است ، انکار بخشی از بیماری من است که حقیقت را وارونه جلوه میدهد ، و خودفریبی مرا دربرمیگیرد .
گاهی وقتهابااین ترفند که من به اندازه کافی دانش و آگاهی دارم مرا از تعیلم پذیری و شرکت و حضور بازمی دارد و فعالیت خودراشروع میکند ،
آن روز که من ادعای دانش وآگاهی کنم،روز مـرگ من است.
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#36
گاهی بله فکرمیکنم بعدسالهاپاکی ازخطربدورم ولی این بزرگترین ناصادقی زندگیمه گاهی عالم میشوم گاهی فکرمیکنم بیشترازهمه میفهمم قدمهاروکامل فهمیدم وبیماریمومیشناسم وانکاراینطورفعال میشوددرجایی که برعکس تمام اگاهی وقدرت من منوب مصرف ودرنهایت به انجمن رسوندمن نیازمنداگاهیم هرروزوبیماری منم هرروزفرم وشکلش خاصه وفقط برای امروزنیازب تمام اصول برنامه راهنماقدم جلسه خدمت دعاومشارکت دارم
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، Mehran21 ، ناظر14
#37
هروقت ازاصول برنامه نوشتن ترازنامه وکارکردقدمهادورمیشم یاچندتاتازه واردورهجودورمومیگیره وگول سن پاکی وقدمهای کارکرده رومیخورم مغرکرمیشم وانکاروناصادقی سراغم میادک کاروبارت مهمتره یافلان دیگه بسه ب اندازه کافی فهمیدی ومیدونی ومیتونی دیگه بدون اصول وجلسه زندگی کنی ودیگه کافیه واین خودفریبیی بیش نیست
پاسخ
 سپاس شده توسط حـمـیـد ، ناظر14
#38
اعتیاد و بهبودی دو مقوله ای هستند که شاید درازی به قدمت تاریخ ظهور بشر داشته باشند ، بنابراین بسیار گسترده و وسیع می باشند و لذا ما هر گاه که بگویم در مورد آنها شناخت و اطلاعات کافی داریم دقیقاً در مقام انکار قرار گرفته ایم ، در واقع اگر ما بگویم که بیماری اعتیاد را شناخته ایم ، در حقیقت آنرا نشاخته ایم .

بنابراین تمام تمرکز ما در این سوال این است که متوجه شویم که بسیاری از رفتارهای که انجام میدهیم و آنها را انکار میکنیم ، بعلت عدم شناخت از بیماری و بهبودی است و لذا میطلبد که اطلاعات و دانش خود را نسبت به این دو ارتقاء دهیم .
چقد عالی شکافتی مرسی
،عمر و تجربه ی اعتیاد خیلی بیشتر از عمر و تجربه ی ۴۰ ساله ی خودمه،اعتیاد عمری داره به اندازه ی تاریخ بشریت
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر۱۶
#39
بله حالا ک سن پاکیم دورقمیه وچندباری هم قدم کارکردم ورهجودارم وخدمات گاهی همچین حسی سراغم میادکه ب اندازه کافی ازبیماری وبهبودی اگاهی دارم امااین انکاروخودفریبی بیماری منه من هرچقدرهم قدم کارکرده یاجلسه رفته باشم پس انازی ندارم بیماری بروزبهبودی بروزهم نیازدارد
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، حـمـیـد ، ناظر14 ، ناظر۴ ، ناظر۱۶
#40
گاهی اوقات چنین حسی به سراغم میاد که آگاهی کافی از بیماری اعتیاد خود دارم در این لحظات ارتباطم با راهنما، جلسه و مهمتر از همه با خداوندی که درک کرده ام قطع می شود. درست همین لحظات بیماری شروع به فعالیت خود می کند و من بدون آنکه بفهمم در چنگال آن گرفتار می شوم.و بدبختی آنجاست که به این دانسته های خود اصرار می ورزم.
اما هر گاه که شهامت آن را پیدا کرده و اقرار به ندانستن کرده ام موفق و آرام هستم.
پاسخ
 سپاس شده توسط Darush sistan ، ناظر۴ ، ناظر9 ، ناظر۷ ، ناظر۱۶ ، ناظر14 ، ناظر۳ ، حـمـیـد
#41
مدت زیادی را به تصور اینکه من قادر هستم هر کاری انجام دهم وتوانایی مدیریت کردن دارم زندگی میکردم در مورد مصرف مواد هم فکر میکردم تفاوتی با بقیه دارم توانایی هایی که داشتم به من تلقین میکرد در مصرف مخدر ها میتوانم برنامه داشته باشم وهر زمان که بخواهم انرا ازخود دور کنم با گذشت مدتی متوجه شدم از توانایی هایم در مسائل دیگر کاسته شده و اصلا باور نمیکردم مصرف مواد در حال آسیب زدن به من باشد وسعی میکردم با تلاش بیشتر مشکلات پیش آمده را جبران کنم وبعد از دو سه هفته متوجه زیاد شدن مصرف واهمیت دادن بیشتر به ان شدم واین زمانی بود که در حال از دست دادن تسلط بر افکار و رفتارم بودم و چون هیچ آگاهی از تخریب ها وخسارتهای مخدر نداشتم از پذیرفتن تاثیر آن وشرایط حاصل شده به شدت امتناع میکردم واز ترس واقعیت حتی برای فهمیدن و درک شرایط خودم با کسی صحبت و مشورت نمیکردم و نیروی زیادی برای تامیر کردن شرایطم از دست میدادم و فکر میکردم با چند روزی یکبار مواد زدن قدرت کافی برای انجام کارهایی که در سر داشتم را پیدا میکنم و اوضاع بهتر میشود ودر این راه تنها خودم را باور داشتم  وبه خودم اتکا مکردم پیشرفتم تا از نفس افتادم و تازه کمی به این موضوع ها که مواد باعث این حالت برایم شده یا خود سری هایم ویا عجله کردن در زود رسیدن به نتیجه ای که میخاستم  فکر میکردم واز بیماری اعتیاد هیچ اطلاعی نداشتم وهنوز مشورت نمیکردم واگر کسی از روی محبت حرفی میزد بشدت ناراحت میشدم وناراحتی درونی از عملکردم وپیدا کردن راهی برای حل درگیریهای مالی وخانوادگی وتوجیح اینها وتنهایی در انجام کارها باعث ضعف بیشتر و درگیری فکری واز دست رفتن انگیزه ام میشد واین سردر گمیها باعث میشد فکر کنم  مصرف مواد // آرامش کاذب وکوتاه مدت را //  بهترین کار در این لحظه است و در زمانی که مواد مصرف نمیکردم این حالتها برایم پیش میامد وچون نمیخاستم مصرف کنم وقدرت دفاع از کارهایی که میکردم رانداشتم ونمیتوانستم توضیح درستی برایشان بگوییم بیشتر مورد قضاوت وسرزنش قرار میگرفتم واز قرار داشتن در ان حالت دیوانه وار به چیزی که میخاستم پشت میکردم و همان جا کاری که میکردم بدون اینکه از درستی کامل آن آگاهی داشته باشم یا بفهمم که اشتباه میکردم رها میکردم وفکر درک نکردن اطرافیان و نشیدن وکمک نکردن به من من را در انزوا میبرد وفکر تلافی نمیگذاشت به هم نزدیک شویم ودر نهایت مصرف مواد نتیجه چند روز گذشت زمان بود با داشتن این افکار وانجام این کارها وبررسی عملکردی که داشتم متوجه شدم در مورد بیماری اطلاعی نداشتم وبه فکر خودم و بهترین راهی که پیدا میکردم توجه کرده وعمل کردم ونتیجه اش این است وکنترل بر رفتار و کارهایم را دست دادم وتمام اینها در باره بیماری وتصوراتم از دانستن این موضوع بود و درمورد بهبودی که اطلاعی ندارم و نمیخواهم مانند بیماری با آن برخورد کنم و هیچ وقت با این دانش کمی که دارم قادر به کنترل کردن هیچ چیز نخواهم بود
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر9 ، ناظر۴ ، ناظر۱۶ ، ناظر14 ، ناظر۳ ، حـمـیـد ، A.Nasihat
#42
بطور کلی« واژه من میدانم» با توجه شرایط فکری که من دارم در مسیر بهبودی برایم بسیار خطرناک است چرا که ممکن است از دیگر مواهب بهبودی از جمله راهنما محروم شوم و بتدریج بین خودم و برنامه فاصله ایجاد کنم
پاسخ
 سپاس شده توسط ناظر۴ ، ناظر9 ، ناظر۱۶ ، ناظر۳ ، حـمـیـد ، ناظر14 ، A.Nasihat
#43
با سلام 
در مقاطع پایین پاکی فکر میکردم تمام مشکل من مصرف مواد مخدر است و با قطع مصرف هم مشکل من حل میشود و تمام اطلاعات من این بود که دیگر میتوانم پاک بمانم اما امروزه به این درک و آگاهی رسیدم که هرچه آگاهی و اطلاعات در مورد بیماری اعتیاد دارم کافی نیست چرا که من دارای بیماری هستم که لاعلاج پیشرونده و کشنده است.
پاسخ
 سپاس شده توسط Darush sistan ، ناظر20 ، A.Nasihat ، ناظر۱۶


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان