۱۳۹۸/۱۰/۲۲، ۱۰:۵۳ عصر
سوال 67 : چگونه می دانم که حالا وقت آن است که به پیش بروم ؟
سوال 67 : چگونه می دانم که حالا وقت آن است که به پیش بروم ؟
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
۱۳۹۸/۱۰/۲۲، ۱۰:۵۳ عصر
سوال 67 : چگونه می دانم که حالا وقت آن است که به پیش بروم ؟
۱۳۹۸/۱۰/۲۷، ۰۷:۱۵ عصر
اين سئوال به سئوال قبلي وصل است . اگر دنبال بهبودي هستم بايد حركت كنم تا بيماري ام از من جلو نزند. «فقط براي امروز را كار كنم »من فهميدم در برابر بيماري ام آدم ضعيفي هستم و بايد به جلو حركت كنم . به دنبال بهبودي بروم و قدم كار كنم . در كل راه حل مشكلاتي كه در قدم يك نوشتم در قدمهاي بعدي پيدا مي كنم.
۱۳۹۸/۱۰/۲۸، ۰۲:۲۵ عصر
با کسب اگاهی و دانش نسبت به بیماریم – قدم اول را کار کردم و با بیمکاریم اشنا شدم و متوجه شدم که نباید متوقف شوم – برای پر کردن خلا وحشتناک درونیم – دردها و محرومیت هایم به من پیام به جلو رفتن را می دهد – می دانم مدت پاکی من هیچ تضمینی برای من نیست و اگر متوقف شوم بهبودیم را از دست می دهم - - عقب ماندن سن بهبودیم از سن پاکیم – پذیرفتن بیماریم من را اماده رفتن به جلو می کند
پیام سوال : شاید شک داشته باشیم که قدم اول را به خوبی کار کرده ایم و از خود بپرسیم ایا به اندازه کافی وقت برای این قدم گذاشته ایم – که خلا ء ناشی از کارکرد قدم اول و پذیرش بیماری اعتیاد به عنوان یک واقعیت و احساس تنهایی که الان دارم نشان از ان دارد که وقت ان است که به پیش بروم و وارد قدم دوم بشوم تا با کار کردن روی قدم های بعدی پروسه و فرایند بهبودی را ادامه بدهم
۱۳۹۸/۱۲/۲۸، ۰۵:۴۵ صبح
من به تازگی متوجه شدم که بزرگترین نیاز من نفهمیه و بزرگترین پشتیبان من مشورته چیزی که تا اینجا به من کمک کرده . راهنما تا به اینجا کمکم کرده حالاهم ایشون تشخیص میده که من کی باید چه کاری انجام بدهم و زمان حرکت به جلو من رسیده یا نه ..
۱۳۹۹/۴/۲۱، ۰۱:۵۸ عصر
وقتی که ازدرجا زدن درد میکشم,متوجه میشوم که ایستادن جایز نیست.
این سوال فرآیند اعتیادرا شروع میکند.قدم یک فقط شناخت بیماری اعتیادمیباشد. برای پیدا کردن وعمل کردن به آن بایدپیش بروم.برای رسیدن به باورهای جدیدودرست بایدپیش بروم .
۱۳۹۹/۵/۲، ۰۸:۲۲ عصر
قبل از اینکه قدم یک رو کار کنم کمبود قدرت رو در خودم احساس کرده بودم با کارکرد قدم یک قدرت روبرو شدن با بزرگترین مشکلم که وسوسه و مصرف مواد بود رو در جلسات با کمک دوستان بدست آوردم.
اما اواخر این قدم متوجه شدم که کمبود عشق هم دارم که در هر شرایطی تغییر چهره میدم و از آنچه که هستم راضی نیستم. در این مرحله از بهبودی متوجه شده ام از درون خالی هستم که دارم با عوامل بیرونی خودم رو ساپورت می کنم. با این احساس خلا می دونم که باید پیش برم.
۱۳۹۹/۵/۵، ۰۶:۳۴ عصر
هرزمان که در بهبودی شخصی خودم را فراموش کردم که باید به جلو حرکت کنم وزیر بارسنگین ضعفهایم احساس له شدن میکنم وفراموش کنم که ازکجا آمده ام وبه دلیل بی ملاحظگی نسبت به بیماریم فهمیدم که درجایگاه خود توقف کرده ام وپی بردم که درحال فرو ریختن وغرق شدن دربیماریم هستم من باکارکرد این قدم یک فهمیدم زمان آن است که دربهبودی خود پیش برم تا بتوانم با انجام قدمها بهبودی خود را حفظ کنم.
۱۳۹۹/۵/۱۰، ۰۶:۵۹ عصر
بیماری منیه بیماری بروزه پس نیازه که بهبودیم بروز باشه واین بهبودی در کارکرد قدمها بدست میاد من وبعدازاشنایی وپذیرش بیماریم با ابعادش اشنا شدم وفهمیدم گسترده ومرموزه وتنها راه نجاتم کارکرد قدمهاست ومندیگهنمیتونم ساکن بمونم تابیماری منو زمینگیرکنهپس نیازه که حرکتکنم وگامهای بعدی روبردارم وحالا کهاین اگاهیوبدست اوردم نیازه که به اینجا بسنده نکنم وپیش به جلو برم
۱۳۹۹/۶/۶، ۰۸:۵۴ عصر
با سلام....
پذیرش بیماری باعث قدرت بهبودی میشود.بهبودی در پذیرش بیماری اعتیاد است نه در خطاهایمان. اگر دروغ میگویم یا از نواقصم استفاده میکنم یا هر اشتباهی که میکنم به خاطر اعتیادم است. اعتیاد یک رفتار نیست اعتیاد چیزی ست که باعث آن رفتار میشود و باید مسئولیت اعتیادم را بپذیرم چون مرموز و ناشناخته است.مشکل من اینستکه بیماریم را نمیپذیرم اما اگر آنرا بپذیرم بَستر تسلیم در من بوجود میاید و گیرنده هایم فعال میشوند و آماده یادگیری و کمک گرفتن میشوم. من باید بپذیرم که بیماری اعتیاد دارم تا اینهمه بیخودی درد نکشم تا بتوانم برای آن چاره ایی پیدا کنم. من تا زمانیکه اعتیادم را نپذیرم مجبورم همیشه با خودم و اطرافیانم در جنگ و ستیز باشم.
۱۴۰۰/۳/۴، ۱۲:۳۶ عصر
تو قدم یک با عجزهام بیشتر آشنا شدم
من به سختی تجربه زندگی بدون مواد رو به دست آوردم اما هنوز می بینم که چیزی کم هست نیاز عکس العمل هر عملی هست حالا باید به تمام ذهنیات و احساساتم رسیدگی کنم.
۱۴۰۰/۳/۱۷، ۰۵:۲۱ صبح
۱۴۰۰/۹/۸، ۰۲:۲۸ عصر
وقتی ما شروع به انجام قدم اول می نما ییم به تدریج متوجه می شویم که معنای تسلیم شدن در برنامه ، آن چه تصور می کردیم ، نمی باشد . در گذشته احتمالاً فکر می کردیم که تسلیم شدن حالتی است مخصوص برای اشخاص ترسو یا ضعیف . ما فقط دو نوع زندگی می شناختیم ، یا انکه باز هم به کنترل مصرف مان ادامه دهیم و یا این که شاخه ای را که در رویش نشسته بودیم ، بریده و بگذاریم زندگی مان فنا شود . ما احساس می کردیم در صحنه ی جنگی در کنترل مصرفمان بودیم که اگر در آن تسلیم می شدیم ، مواد مخدر برنده می شد.
۱۴۰۰/۹/۸، ۰۲:۳۰ عصر
سلام
بعد از پذیرش بیماری اعتیاد و اجرای اصول اولیه در قدم یک به دنبال تغییر دادن اوضاع و باورهای گذشته و دور شدن از مصرف کننده و بیداری روحانی باید بهتر از قبل بتوانم عملکرد داشته باشم و این تعهد برای اجرای باقی قدم را در خود بارور کنم و حال باید بیشتر بدانم پس بر اساس اصول انجمن پیش می روم.
۱۴۰۰/۱۰/۲، ۰۶:۳۲ صبح
با سلام
من درحین کارکرد قدم یک فهمیدم که تمام آشفتگی های زندگی ومشکلات من به خاطر بیماری اعتیاد بوده ونه مواد مخدر ، پس برای دستیابی به بهبودی باید دایما در حال آموزش وحرکت به جلو باشم. امروز می دانم که دیگر فرصتی برای تنبلی ندارم و پذیرفتم که بیماری اعتیاد دارم وباید کاری برای درمان آن انجام دهم ، امروز فهمیدم که من مشکل دارم وبرای حل این مشکل خودم باید حرکت کنم واگر حرکت نکنم بیماری من که لاعلاج وکشنده ومرموز است مرافلج خواهد کرد . ![]()
۱۴۰۱/۳/۲۵، ۱۱:۱۵ صبح
اصول قدم اول پذیرش بیماری و اقرار به عجز و ناتوانی در برابر آن و غیر قابل اداره بودن زندگی می باشد و همچنین تسلیم شدن در برابر اصول برنامه که تمایل داشتن به بهبودی و داشتن صداقت است می باشد واکنون که مسؤلیت بهبودیم را پذیرفته ام و می دانم بایست حرکت کنم و یکی از مراحل اساسی بهبودی که ادامه کارکرد قدمهاست را دنبال کنم
۱۴۰۱/۵/۷، ۰۴:۱۵ عصر
سلام
زمانی که شروع به قطع مصرف کرده ام و برای آگاه شدن از دلایل لغزش ها شروع به کارکرد قدم یک کردم متوجه شدم تا من تکرار اشتباه می کنم و بر اساس بیماری ام رفتار می کنم لازم است بیشتر پیش بروم تا آگاهی بهتری پیدا نمایم.
۱۴۰۱/۸/۱۴، ۰۴:۱۳ صبح
خلایی که درقدم اول بادرک مفهوم بیماری اعتیاد
ان هم مضمن پیشرونده وکشنده بودنش واینکه این بیماری غیرقابل درمان است وبرای متوقف کردنش فقط کارکردقدمهابصورت پیگیروروزانا کارامداست مرابران میداردکه قدم بعدی راباراهنمایم اغازکنم
۱۴۰۱/۸/۲۲، ۱۰:۰۰ صبح
ایست توقف درمسیررو
به جلویعنی بس بودن بهبودی وتوقف یعنی مرگ برنامه برای امروزه واگاهی امروزبرای فرداکافیدنیست واینکه یکی ازعادتهای اعتیادی نصفه ونیمه رهاکردن است که بایدهم اینجاودرهمین نقطه متوقف شود هرقدم پیامی وکلیدی برای بهبودی من دارد باحرکت درمسیربرنامه ورشدروحانی از طریق کارکردقدمهامیتوان به ارامش رسید
۱۴۰۱/۸/۲۷، ۰۴:۵۲ صبح
سلام
من زمانی که قطع مصرف کردم متوجه شدم که چیزی در مورد انواع وسوسه و راه هایی که به مصرف مواد مخدر منتهی می گرددو نیز انواع اشتباهات چیز زیادی نمی دانم و برای بهبود شرایط واداره زندگی بدست خودم نیاز است که بیشتر از خودم شناخت پیدا نمایم به همین دلیل باید به پیش بروم وقدم های بعدی را کار نمایم.
۱۴۰۱/۱۲/۷، ۰۳:۲۴ عصر
مسیر رشد مسیر تکرار نیست مسیر توقف نیست در این مسیر خود به خود به جلو در حرکت هستیم در حرکت است که نیاز نمایان میشود
نیاز امروز من اصول و قدم های بعدی است من میبایست خود را در مسیر بهبودی قرار دهم تا شرایط درک زمان را پیدا کنم امروز پذیرفتم برای متفاوت زندگی کردن نسبت به گذشته باید افکار احساسات و رفتارم را نیز متفاوت باشد ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
۱۴۰۲/۳/۲، ۰۷:۵۰ صبح
سوال 67 ـ چگونه می دانم که حالا وقت آن است که به پیش بروم ؟
من با کارکرد سوالات قبلی متوجه شدم بیماری اعتیادم مرا به مصرف مواد مخدر رسانده ، مواد مخدر جزئی از بیماری اعتیادم بوده برای پرکردن خلأهای درون و آرام کردن دردهایی که بواسطه کینه ها و رنجش ها یا ترسهایم داشته ام مواد مخدر مصرف میکردم و پذیرفتم و برای در ترک باقی ماندن و رسیدن به توانایی برای ادامه زندگی با این بیماری لاعلاج و پیشرونده نیازمند یادگیری یکسری اصول هستم و با ادامه کارکرد این اصول به توانایی خواهم رسید چون اگر بایستم این بیماری با همان پیشروندگی اش از من جلو خواهد زد و آشفتگی ها به عاقبتی چون زندان ، تیمارستان و مرگ مرا خواهد رساند .HH
۱۴۰۲/۴/۲۴، ۰۷:۲۶ صبح
سوال 67 : چگونه می دانم که حالا وقت آن است که به پیش بروم ؟(قدم۱)
قدم یک نمیخادچیزی به فهم من اضافه کنه ،فقط میخاد من به نفهمی خودم پی ببرم. با پی بردن به تأثیرات بیماریم بر روی خودم و همچنین شناختم از جوانب آن نیاز است هر چه زودتر کاری انجام دهم و آن رفتن به قدم دوم است .
۱۴۰۲/۷/۱۷، ۰۷:۴۲ صبح
سلام
سالها درد . تنهایی.انزوا.نتیجه مصرف مواد مخدر من است. حالا که از نتایج مصرف مواد خودم آگاه شده ام باید به سمت بهبودی بروم...
۱۴۰۲/۱۱/۳۰، ۰۳:۰۳ عصر
برنامه ایست توقف کافیه واین حرفارونداره من بیماری اعتیاددارم و۱۲قدم راهی برای بهبودی وارامشه واینکه قدم یک رتبطورمرتب درزندگی کارمیکنم وبخاطراینکه خلادرزندگیم حاکم نباشه سراغ کارکردن قدمهای بعدی میرم
۱۴۰۳/۴/۱۴، ۰۸:۱۹ عصر
با سلام
من زمانی که اصل روحانی تسلیم را اجرا کنم بیماریم را با تمام ابعادش بشناسم از انکار بیرون بیایم عجزهایم را اقرار کنم و فراموش نکنم و در کل شناخت کاملی از بیماریم پیدا کنم و بدانم سلامت عقل ندارم و عمده مشکل من روحانی و روانی است نه فقط جسمی.
۱۴۰۳/۶/۲۱، ۰۴:۱۸ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۴۰۳/۶/۲۱، ۰۴:۲۰ عصر، توسط mosafer8707.)
من اگر پیش نروم بیماری از من پیشی می گیرد ،پس باید تغییر کنم تغییر هم درد دارد اما نه به اندازه خصیصه های بد ،وقتی پیش نروم احساس پوچی و یاس وناامیدی به سراغم می آید... احساس خلا می کنم و هیچ چیزی جز اصول و تغییر نمی تواند خلا من را پر کند، اگر تغییر و پیشرفت نکنم درد می کشم و درد و احساس خلا و پوچی من را به گذشته بر می گرداند...
۱۴۰۳/۹/۹، ۰۵:۳۱ عصر
امروز با شناخت نسبی از خودم و بیماری اعتیاد و با آگاهی از این که هرچقدر به بیماری اعتیاد بها بدهم به همان اندازه غرق در اون میشوم و میدانم که بیماری اعتیاد پیش رونده است باید کاری که برنامه به من پیشنهاد داده انجام بدهم و این پیشنهاد برای همه اعضای برنامه در هر مقطع پاکی کار می دهد جلسه راهنما کارکرد قدم خدمت
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|