به نام خدا
جیبهای ما پر از پول بود و چیزی خارج از ما آرامبخش ما بود، مصرف میکردیم تا زندگی کنیم و زندگی میکردیم تا مصرف کنیم، با حالی نذار و کمرهای خمیده به نقطهای رسیدیم که هر چه بیشتر مصرف میکردیم، باز هم کافی نبود، تا به یکباره دنیای درونی و بیرونی ما تخریب شد، با تخریب حاصل از آزار خود به انجمن پناه آوردیم، بر روی دو زانو، روبروی یکدیگر نشستیم، دستها را در دست یکدیگر فشردیم؛ با یکدیگر ندا دادیم: خداوندا آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم، شهامتی تا تغییر دهم آنچه را که میتوانم
محمودم معتاد سه سال دو ماه و دو روز
جیبهای ما پر از پول بود و چیزی خارج از ما آرامبخش ما بود، مصرف میکردیم تا زندگی کنیم و زندگی میکردیم تا مصرف کنیم، با حالی نذار و کمرهای خمیده به نقطهای رسیدیم که هر چه بیشتر مصرف میکردیم، باز هم کافی نبود، تا به یکباره دنیای درونی و بیرونی ما تخریب شد، با تخریب حاصل از آزار خود به انجمن پناه آوردیم، بر روی دو زانو، روبروی یکدیگر نشستیم، دستها را در دست یکدیگر فشردیم؛ با یکدیگر ندا دادیم: خداوندا آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم، شهامتی تا تغییر دهم آنچه را که میتوانم
محمودم معتاد سه سال دو ماه و دو روز