۱۳۹۸/۱۲/۲۶، ۰۲:۵۳ عصر
سلام . دوستان بهبودی . خدارا شکر که امروز دور ازموادمخدر بوده و درکنار شما عزیزان هستم. این سومین تجربه ای که جهت ارتبا ط ارسال می کنم . تجربه های قبلی را نمی دونم چه بلایی سرشون اومد امیدوارم تجربه سوم موفقیت آمیز باشه . در مرور روزههای اولیه بهبودی بیادمی آورم که برای رفتن به همایش ها ی انجمن مجبور بودیم که مسافت طولانی را طی کنیم.اونموقع ها با دوستم عبدالله حتی یه تلفن سیار هم نداشتیم تا برسه به این لمسی ها که امروزه فرط و فراوان دراختیارمان هست . سه روز همایش را نمی توانستیم با خانواده امان تماس داشته باشیم . ولی الان شکر خدا به راحتی در جلسات شرکت می کنیم و از وسایل ارتباطی لازم جهت چت کردن استفاده می کنیم . با توجه به وضع پیش اومده قدر این وسیله ارتباطی را پبش از پیش می دانم و از اینکه میتوانم به این طریق با شما در ارتباط باشم خدارا شکر می کنم. هرچند هیچ چیزبه اندازه حضور فیزیگی درجلسه حال نمی ده . خواستم احساسم را در این چند جمله خدمتتون تقدیم کنم .
تورا در لابلای اسمهاجستجو کردن و صدازدن . نمی تواند جای خالی ات را پرکند . مرا دریاب . من باتو و ما باهم ما شدیم . ما را مراقب باش چراکه ما مراقبت بودیم . ما در باهم بودن به تو دست یافتیم و توهم دراین جمع خود رادیدی . پس مارا به حال خود وامگذار و که مادر تنهایی محکوم به فناییم .