۱۴۰۲/۴/۱۵، ۰۱:۲۵ عصر
اعتمادازاول شروع نشدباشک ترس تردیددودلی واردبرنامه شدم ارام ارام بارفتن وسوسه گذشت زمان کارکردقدمهاحس ارامش وازادیوتجربه کردم وایمان نصفه ونیمه دردرونم بوجودامدگاهی باورمیکردم گاهی نه باتکراروتمرین وارام ارام ایمانم سفت ترشدواعتقادبه نیروی برترقدرتش عشقش ومهربانیش افزایش پیداکردودرقدم پنجم این اعتقادبه اندازه کافی رشدکرده تابتوانم این قدم راهم کارکنم