تالار گفتگو انجمن معتادان گمنام ایران

نسخه‌ی کامل: سوال 9:روش شخصی من در راهنما بودن چیست ؟
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.

ناظر4

سوال 9:روش شخصی من در راهنما بودن چیست ؟
راهنما شدن یک چارچوب دارد که دوازده قدم و دوازده سنت آنرامشخص می کند ، اما روش هریک ازاعضاء با دیگری متفاوت است وبرای اینکه بتوانیم یک راهنمای موثر وخوب باشیم واین رابطه روی زندگی شخصی خود و رهجووبهبودیمان تاثیربگذارد ابتدا باید
آگاهی وانگیزه هایمان درست باشند .

من می بایست اول رهجوی خوبی برای راهنمایم باشم تا بتوانم راهنمای
خوبی برای رهجوهایم باشم .

داشتن تمایل وعشق برای کمک به
دیگران شرط عقل است ونیازاست تاازکسانی که درارتباط با رهجوموفق
هستند کمک بگیرم وکتاب راهنما و رهجو رامطالعه کرده وازآن کمک بگیرم
وپیام راازطریق عملکرد خود به رهجوبرسانم وازهمان ابتدا حد ومرز
راباآنها مشخص کنم .
با توجه به اینکه این روش های راهنما بودن کاملا شخصی است و ممکن است حتی درست نباشد لطفا به کتابچه راهنما و رهجو یا پمفلت ان و یا صفحه93 و 94 کتاب چگونگی کارکرد قدم مراجعه نمایید.درست ترین جوابها در نشریات ان ای است
درمیان گذاشتن عشق و ایثاری که به رایگان در اختیارم گذاشته شده است با دیگران.
مهمترین موضوع خود بودن من است یعنی درمیان گذاشتن تجربه نیرو و امید خود
سلام 
رابطه راهنما و رهجو یک رابطه منحصر به فرد است و هر راهنمایی اجازه دارد یک روش شخصی داشته باشد 
البته باید این روش در چهارچوب ۱۲ قدم و ۱۲ سنت باشد 
بعضی از راهنما ها با استناد به این سوال ممکنه دچار اشتباه شوند و مثلا برای تمرین مراقبه یک روش به عنوان مثال بودایی به رهجوهای خود القا کنند 
که ما باید هواسمان باشد آزادی ما در روش شخصی باید منوط به در چهارچوب اصول na  باشد 
روش شخصی من تقریبا شبیه به روشی است که از راهنمام یاد گرفتم فقط با این تفاوت که راهنمای من هرگز به من زنگ نمی زد ولی من اگر از رهجویم مدتی خبری نشود به بهانه احوال پرسی یک تماس می گیرم 
و راهنمای من مدت زیادی را روی قدم ۴ و ۵ مانور می داد اما من اعتقاد دارم که مدت طولانی در این قدم ها بودن ممکنه باعث رها کردن قدم ها بشود
سلام داریوش معتاد
به سادگی و با صحبت با رهجو و گوش دادن و موقع خواندن قدم ها از حرف زیاد .گیر زیاد و کنترل قضاوت دست می کشم.اجازه می دهم تا رهجوهایم بتوانند به راحتی حرف ها و قدم های خود را بگویندو بخوانند.
قبل از اینکه من یک راهنمای خوب باشم میبایست یک رهجوی خوب باشم ، یعنی به اصل ارزش درمانی کمک یک معتاد به معتاد دیگر اعتقاد داشته باشم ، با راهنما در ارتباط باشم و سپس برای راهنما بودن لازم است که در دیترس معتادانی که خواهان بهبودی هستند قرار بگیرم ، در معتادان گمنام و از اصول آن حراست کنم و بعنوان یک امانت که همراه با مسئولیت است ، حفاظت کنم و این اصول را به رایگان در اختیار اعضا قرار دهم
روش شخصی من در راهنما بودن در چارچوب اصول قدم ها و سنت ها و ارزش درمانی کمک یک معتاد به معتاد دیگر و در راستای تنها هدف برنامه است
سلام
اولا که فقط کتاب راهنمای قدم را می شنوم.دوم این که گیر نمیدم.سوم وقت مشخص تعیین نمی کنم.تعداد سوال مشخص نمی کنم و هر چیزی که رهجو بخواند گوش می دهم و اورا بابت ندانستن سرزنش نمی کنم.
ازنظرمن راهنمابودن یعنی انسانیت رابه مرحله عمل درآوردن،بدون هرگونه توقع وزیربنایی.
همیشه دعاکرده ام وازخداوندخواسته ام تا عشق خدمت رادردلم زنده نگه دارد.
همیشه سعی کرده ام دوگوش شنواداشته باشم،وازدادن راهکار حذر کرده ام،درکارهای خصوصی رهجویانم دخالت نمیکنم،وبرای قبول حرفهایم اصرارنمیکنم،درمسائل خانوادگیشان به هیچ عنوان دخالت نمیکنم،وهرگز اجازه نمیدهم مسائل مالی دراین رابطه وارد شود،درمواقعی که خطر راحس کنم حتما به آنهاهشدارمیدهم مانند عدم حضورشان درجلسات،هرهفته کلاسهای قدم باید رأس ساعت تعیین شده شروع شود ودوستان نیز باگرفتن تجربه به سوالات خودپاسخ داده باشند،ومن هم بعدازشنیدن تجربه های آنها،تجربه های خودم رابدون داستان سرایی دراختیارشان میگذارم.درموردشان کنترل وقضاوت وسرزنش نمیکنم وگمنامی شان راصددرصدحفظ میکنم.آنهاراازعواقب کارهایی که مشورت میکنندآگاه میکنم وترازکارهایشان رادرمیاورم،اماتصمیم گیری را به عهده خودشان میگذارم،اگر از پاسخ سوالی اطلاع نداشته باشم صادقانه اقرارمیکنم وازتجربه های راهنمایم استفاده میکنم،اعتمادبنفس را ازرهجوهایم نمیگیرم،سعی میکنم همیشه در دسترسشان باشم بامسائل آنها احساسی برخورد نکرده وازبالاهم به آنها نگاه نمیکنم،بیشتر روی وظایف خودم تمرکز دارم،اصول رابیشترتمرین وتکرارمیکنم وعشق ومحبت،سرلوحه روابطم میباشد.?
روش ما بر مبنای رابطه ای دو طرفه که
در جزوه فقط برای امروز بیان گردیده است ، شکل می گیرد..راهنما شدن یک چارچوب دارد که دوازده قدم ودوازده سنت آنرامشخص می کند،اما روش هریک ازاعضاء ب دیگری متفاوت است وبرای اینکه
بتوانیم یک راهنمای موثر وخوب باشیم واین رابطه روی زندگی شخصی
خود و رهجووبهبودیمان تاثیر بگذارد ابتدا باید آگاهی وانگیزه هایمان
درست باشند .من می بایست اول رهجوی خوبی برای راهنمایم باشم تا بتوانم راهنمای خوبی برای رهجوهایم باشم . داشتن تمایل وعشق برای کمک به دیگران شرط عقل است ونیازاستازکسانی که درارتباط با رهجو موفق هستند کمک بگیرم وکتاب راهنما و
رهجو رامطالعه کرده وازآن کمک بگیرم وپیام راازطریق عملکرد خود
به رهجوبرسانم وازهمان ابتدا حد ومرز
راباآنها مشخص کن 
لبه کتابچه راهنما و رهجو یا تگ‌ برگی آن  و یا صفحه93 و 94 کتاب چگونگی کارکرد قدم مراجعه میکنم تا بمن کمک بیشتری شود ودرک بهتری پیداکنم

بله اکثرمواقع ناراحت میشم  دچار عوالم ناراحت کننده ای میشم این ساختاربیماری من هست ونمیشود من درچنین موقعیتی بگویم حالم اوکی هست کهیچ مشکلی هم نیست مسلما ناراحت میشم  اما بعداز یک بررسی ترازنویسی و ترازخونی ویک مشارکت ودرنظر گرفتن همه جوانب  ازشدت ناراحتیم کاسته میشود  وزندگی برایم جریان دارد
بایدنبایدنکردن چهاچوب داشتن خارج نشدن ازسنتها
حرفه ای عمل نکردن انتقال تجربه خودم ساده رساوقابل
فهم رعایت گمنامی وبرابری  ووقت شناسی
سعی میکنم انتقال دهنده خوبی باشم با عشق و حوصله کار کنم
و صادقانه و بدون کم و کاست انتقال تجربه بدم

وقتی عملکرد داشته باشم خسارتی نمیزنم
گیر نمیدم
حکومت نمیکنم
قضاوت نمیکنم
میذارم رهجو خودش تماس بگیره ...معمولا تماس نمیگیرم چون روشم اینه رهجو خودش باید زنگ بزنه...زنگ من ممکنه دلزدگی و توقع برای رهجو به وجود بیاره
اصراری به خواندن قدم توسط رهجو ندارم...میگذارم یا درکش رو بگه یا اگه دوست داشت بخونه
من عباس معتاد
بعنوان راهنما باید خودم راهنما داشته باشم و قدم کار کنم
می بایست اول رهجوی خوبی برای راهنمایم باشم تا بتوانم راهنمای خوبی برای رهجوهایم باشم .

داشتن تمایل وعشق برای کمک به دیگران شرط عقل است ونیازاست تاازکسانی که درارتباط با رهجوموفق
هستند کمک بگیرم وکتاب راهنما و رهجو رامطالعه کرده وازآن کمک بگیرم
پیام راازطریق عملکرد خود به رهجوبرسانم وازهمان ابتدا حد ومرز راباآنها مشخص کنم .