تالار گفتگو انجمن معتادان گمنام ایران

نسخه‌ی کامل: سوال 26 : چگونه به نیروی برتر اجازه می دهم تا در زندگی من تأثیر گذارد ؟
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سوال 26 :   چگونه به نیروی برتر اجازه می دهم تا در زندگی من تأثیر گذارد ؟ 
با راهنمایی هایی که از طریق کارکرد قدم و مشورت کردنم و شرکت در جلسات و احساساتی که تجربه میکنم از من مراقبت میکند و در کل من نمیدانم که نیروی برتر چطور از اراده و زندگی من مراقبت میکندمن فقط میدانم که این مراقبت هست و چگونگی اش را من نمیدانم
به او اعتماد می کنم و او را کوچکتر از خودم نمی بینم دست از خود رایی بودن بر می دارم وقتی راهنما رهنمودی در مورد اراده خداوند به من می کند می پذیرم از سر راهش کنار می روم از طریق دعا و مراقبه و الهامات درونی خو پیام راهنما و اطرافیان خواست او را می فهمم و انجام می دهم - - وقتی علنی متوجه می شوم چیزی خواست او نیست چشم پوشی می کنم -
پیام سوال : من امروز احتیاج دارم که نیروی برتر در زندگیم تاثیر گذارد تا اثار قدرت او شاهدی باشد برای اعتماد به او و من نیاز دارم به او اعتماد کنم و شرایط را برای ورود او به زندگیم مهیا می کنم با کنار گذاشتن منیّت و خودمحوری با کنار گذاشتن آنچه را (می‌دانم و می‌توانم) با باز گذاردن دریچه‌ی افکار به او اجازه می‌دهم کمکم کند و دانش خود را کنار می‌گذارم تا به درکی جدید از او، خودم و این اصول برسم. باید جنگ‌ها و تفسیرها را کنار گذاشته و دست از تغییر دیگران بردارم. با شناخت صادقانه‌ی نقاط ‌ضعف و قدرت خویش، با تمایل به درخواست کمک از دیگران در قلمرو ضعف شخصی، با تمرین سپردن با تداوم حضور در برنامه، به همان نسبت که به بیماری‌ام اجازه‌ی تاثیرگذاری در زندگی‌ام را نمی‌دهم اجازه تاثیرگذاری به نیروی برتر دهم و با قدرت او همه را دوست داشته باشم و به او اعتماد کنم و آنچه را که او می‌خواهد به طور کامل انجام دهم تصمیم بگیرم و اجازه حضور بدهم و آنچه را که برایم در نظر گرفته بپذیرم و وارد جنگ نشوم.
من با بادعا ومشورت کردن وحضوردرجلسات پیام راازراهنما ودیگران می گیرم وسعی می کنم دراین راه روشن بینی به خرج دهم.

⬅️وقتی که دست ازخودخواهی وغروربرمیدارم وحرص وجوش نمیخورم
وبه دنبال نتیجه دلخواه نیستم وترسهایم راکنارمی گذارم و سکان زندگیم راباتسلیم به نیروی برترسپرده وباقلبی آرام به اواعتماد میکنم وشرایط رابه گونه ای فراهم می کنم که گویی صد درصد به اواعتماد دارم وبا انجام مسئولیتهای روزانه تمایل خودم رابرای حضورخداوند نشان می دهم.وزمانی که درچرخه وسوسه ،اجبار وعادات خودمحورانه باشم دچارترس می شوم وخداوند درزندگیم حضور ندارد.
تصمیم بگیرم بطور روزانه اراده و زندگی مو به خداوند بدانگونه که او را درک می کنم بسپارم.
دعا کنم (ازش بخوام راهنمایی کنه و مسیر درست زندگی رو نشونم بده)
سعیم بر این باشه که سر راه خداوند قرار نگیرم.
مسئولیتهایی که بعهده دارم رو در حد توان انجام بدم.
دست از کنترل و قضاوت و پیش داوری بردارم.
با دعا کردن ارتباط صاذقانه با راهنما صبوری سکوت به فکر بکر خود اعتماد نکردن جلسه رفتن نجنگیدن با واقعیتها دست از اراده شخصی برداشتن و قبل از هر کاری اصل روشن بینی و تمایل لازمه این بسط و توسطه بین من و نیروی برتر میباشد تا دست از خودمحوری بردارم خدامحور شوم و از روی وسوسه اجبار عمل نکنم ...
همه ما طعم نیروی برتر رو با ورد به naچشیدیم .
از خوش امد گو گرفته .جلسات .راهنما .کار کرد قدمها .و حصور خداوند رو در کنارمون .
هدیه ورودمونبه .na و اعتمادمون به نیروی برتر در هر مقطع پاکی امروزمون هست .
من تصمیم می گیرم یعنی احساس نیاز کرده ام تا خداوند از من مراقبت کند
حالا باید عمل کنم
تمرین قدم 3 اینست
اجازه دهم تا خداوند در شادی ها، غم ها، موفقیت ها، شکستها، آرامش و عصبانیت؛ مراقب من باشد.
با سلام....
نگاه ببینم  و در مورد زندگیم و آدمهای اطرافم در پس زمینه ذهنم چه میگذرد آنرا به مشارکت بگذارم.
بروم مشورت و مطالعه کنم تا به این درک برسم که درونیات من و همه آدمها مهمتر از بیرونیاتمان است.
از اینکه با کارهای مثل قدرت ، شهرت ، تسلط ، حکومت و غیره نشان بدهم آدم خوبی هستم دست بردارم مثلا با فلان آدم مشهور ناهار خوردن به هر قیمتی.
فکر کنم ببینم تا اینجا بدون نیروی برتر چه مشکلاتی برای خودم درست کردم.


یکی از مهمترین چگونگیها این است که مثلا بروم شناخت پیدا کنم و بفهمم هر چیزی که در اطرافم وجود دارند چرا بوجود آمده و من کجای این ماجرا هستم؟

اگر چیزی یا کسی رو نمیتونم تغییر بدم دست و پای الکی نزنم و فروتنانه آنرا بپذیرم.
مثلا ببینم اگر جایی میتوانستم دودره کنم ولی نکردم چه احساسی دارم اگر احساس خوبی نبود بروم تراز بگیرم ببینم چرا کار درستی انجام دادم ولی احساس خوبی ندارم.
بادعاودرخواست کمک ،شکرگزاری کمک ونعمتهایش به صورت روزانه،باکنارکشیدن خودازاراده اووانجام دادن صادقانه سهم خود درمسیر،استفاده ازابزاری که نیروی برتردراختیارم گذاشته برای شناخت بهترنیروی برترومسیربهبودی منجمله:راهنما،نشریات، جلسات بهبودی،جلسات قدم وبا به کاربستن تجاربی که درجلسات بهبودی وقدم به دست می آورم درزندگی روزمره خودباقبول کردن وروبروشدن باواقعیت هاومشکلات زندگی
من با بادعا ومشورت کردن وحضوردرجلسات پیام راازراهنما ودیگران می گیرم وسعی می کنم دراین راه روشن بینی به خرج دهم.

⬅️وقتی که دست ازخودخواهی وغروربرمیدارم وحرص وجوش نمیخورم
وبه دنبال نتیجه دلخواه نیستم وترسهایم راکنارمی گذارم و سکان زندگیم راباتسلیم به نیروی برترسپرده وباقلبی آرام به اواعتماد میکنم وشرایط رابه گونه ای فراهم می کنم که گویی صد درصد به اواعتماد دارم وبا انجام مسئولیتهای روزانه تمایل خودم رابرای حضورخداوند نشان می دهم.وزمانی که درچرخه وسوسه ،اجبار وعادات خودمحورانه باشم دچارترس می شوم وخداوند درزندگیم حضور ندارد

باآگاهی وتمایل قلبی باایمان وعشق واعتمادی که پیداکرده ام باآرامش بدون هرگونه جنگی بابازبودن دریچه افکاروقلبم به روی خداوندبابکارگیری اصول روحانی درزندگیم باخدمت باخدمت بلاشرط ودعاومراقبه وشکرگزاری وقدردانی بابت داشته هایم ومقسم عشق خداوند شدن دربین بندگانش باتسلیم وفروتنی وتواضع باتمرین وتقویت روندایمان آوری باآماده سازی بستری روحانی وباعشق باخدامحورشدن بارعایت قانون وبابرنامه ریزی درزندگی وتشکرازخداوندباگذشتن ازهوای نفسم وپاگذاشتن بر ترسهایم وباشناسایی افکارواحساسات بیمارگونه وموانع واراده شخصی ام وآنهاراازسرراه خداوندبرداشتن وفقطبرای امروز زندگی کردن?
سلام

زمانی که من خود محوری نکنم نیرو برتر می تواند در زندگی ام کار کند.وقتی من مشورت بگیرم و با راهنما تماس داشته باشم.زمانی که در جلسه حضور دارم...
سلام

زمانی که من خود محوری نکنم نیرو برتر می تواند در زندگی ام کار کند.وقتی من مشورت بگیرم و با راهنما تماس داشته باشم.زمانی که در جلسه حضور دارم...
اعتقادم این است نیروی برتر من از طریق شرکت منظم در جلسات و سکوت کردن و گوش دادن فعال به مشارکت ها، از طریق کارکرد قدم ها ، داشتن اقرار صادقانه به راهنما در زندگی ام تاثیر می گذارد همچنین با انجام خدمت ایثارگرانه و دادن عشق بلا عوض ، خواندن نشریات و گرفتن تراز روزانه ، و نوشتن افکارم  و دعا کردن در زندگی ام اثر می گذارد و من باید دست از خود محوری بردارم یعنی اینکه به فکر خودم اعتماد نکنم و به عواقب کارهایی که می خواهم انجام دهم فکر کنم
سلام

حرکت کردن ونتیجه را واگذار کردن.من باید برای هر کاری وعملی خودم یک سری کارها را انجام دهم برای بهبودی نیز همین گونه است من باید اول قطع مصرف نمایم وبعد به دنبال بهبودی بروم وانجام دهم.
من بامشورت وبرنامه ریزی عمل نکردن 
ازروی احساس وباورهای قدیمی
تکراروتمرین روزانه وازسرراه
خداکناررفتن میتونم بخدااجازه
بدم توزندگیم نقش ایفاکند
سلام

 به سادگی یک درخواست وانجام سهم خودم واجرای اصول روحانی از جمله اعتماد کردن بخ نیرویی ما فوق قدرت من...
این کاربرامن ازطریق الگوبرداری ازادمهایی که رفتارسالمتری دارندروابط سالم دوری ازجاهایی بخصوص وادمهایی که تاثیربدوبیمارگونه میزارن مشارکت ازخودم براراهنمام مطالعه برام خیای مهمه یعنی یادگیری وخوب دیدن وگوش کردن وپرسیدن ودرنهایت برنامه ریزی ودعابرام کارسازبوده
سوال 26  ـ  چگونه به نیروی برتر اجازه می دهم تا در زندگی من تأثیر گذارد ؟
وقتی پذیرفتم عاجزم، وقتی پذیرفتم ناتوانم، وقتی پذیرفتم عقل دارم ولی به واسطه بیماری اعتیاد و مصرف مواد مخدر سالم نیست و تمام امورات زندگیم به وسیله این‌ها از دستم خارج شده و اراده‌ای برای ادامه زندگی ندارم ، تسلیم شدم . اولین قدم‌ها را برداشتم پس عاجزانه رفتار کردم ، اقرار کردم به تنهایی توانایی اداره زندگیم ندارم این همان تمایلی بود که نیاز داشتم در من برای ادامه مسیر شکل گیرد .
حال با کمک گرفتن بواسطه سپردن خودم به اصول ، رفتن به جلسات و کمک خواستن از راهنما و مشورت گرفتن از اهل فن یعنی اجازه داده ام نیروی برترم در زندگیم تاثیر بگذارد .
باید همیشه میل یادگیری و عملکرد در من به صورت روزانه به روز رسانی شود .
وقتی اینگونه عمل می‌کنم یعنی اجازه می‌دهم تا در زندگیم تأثیرگذار باشد .

HH