تالار گفتگو انجمن معتادان گمنام ایران

نسخه‌ی کامل: سوال 43 : آيا فكر ميكنم كه ميتوانم هنوز با افرادي كه در زمان مصرف ميشناختم رفت و آمد
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سوال 43 : آيا فكر ميكنم كه ميتوانم هنوز با افرادي كه در زمان مصرف ميشناختم رفت و آمد كنم؟ آيا ميتوانم

هنوز به همان مكانهايي كه ميرفتم، بروم؟ آيا فكر ميكنم كه عاقلانه است اگر مقداري مواد يا وسائل
مصرف آنرا در دسترس خود نگه دارم تا باعث شود كه گذشته يادم نرود يا بهبودي خود را امتحان كنم؟
اگر آري، چرا؟
خیر . هر گاه برای انجام کاری یا کارهایی که در سوال گفته شد توجیح و بهانه بیاورم و خودم هم بدانم که اشتباه است دچار لغزش خواهم شد دراصل من نباید هیچ کونه بهانه و دست اویزی برای خودم نگهدارم چون این فکرها بهترین دستاویز برای مصرف است . من باید از رفتن به مکانهایی مصرف یا وسایل مصرف جدا خودداری کنم ویک تجربه بکم که من هنوز تا اونجا که امکان داشته باشه از رفت وامد در محلی که قبلا محل بازی من بوده خودداری میکنم به هیچ وجه رفت و امد نمیکنم یا اگر هم برم حتما با دوستان بهبودی تماس برقرار میکنم ....
مفهوم سوال : (یار توپ و زمین بازی )
بعضی موقع من فکر می کنم با افراد که بیکماری من را تحریک می کنند
مکانها اشیاء که نواقص من را تحریک می کنند و یا بیماریم را فعال می کنند ارتباط داشته باشم مثلا با این فکر که زمانی من کارم درسته که در شرایط مصرف قرار بگیرم اما مصرف نکنم بخواهم خودم بهبودیم و قدم ها را امتحان کنم

پیام سوال : این است که وقتی که من مسائل بالا را رعایت نمی کنم و خودم را در شرایط قرار می دهم در واقع پلی برای برگشت به سوی مواد مخدر درست کرده ام و یا شاید مسائل بالا باعث نشود که مصرف کنم ( نواقص
مواد و غیره ) اما وسوسه و اشتغال فکری من را در بر بگیرد و به مشکل بیاندازد و شرایطی که مرور کردیم در واقع نقاطی است که من برای لغزش نگه داشته ام 
نخیر.
نخیر.
نخیر.

اگر همه اینها را از دیوار انکار بگذرانم متوجه می شوم چیزی جز به دست آوردن بهانه و دستاویزی برای من ندارد .

همان : یار بازی، مکان بازی، توپ بازی
 تا زمانی که در چاچوب اصول باشم و درگیر  : فراموشی = غرور = لذت جویی نشوم و درگیر چرخه بی پایان وسوسه و اجبار نشوم افکار معتاد گونه ندارم ...
و اگر در گیر این سئوالهایی که نوشته شده باشم همه جزو دستاویز های من هستند که باید به موقع شناسایی و اقرار کامل بکنم و الا مصرف را دوباره شروع خواهم کرد ...
سلام علی ام معتاد
خیر به هیچ عنوان  اگز فاکتور های توپ بازی ؛یار بازی ؛زمین بازی را خوب یاد گرفته باشیم متوجه میشم که هرچقد هم دانش وتجربه داشته باشیم با غول وسوسه بزرگ تر از تجربه ماست پس چه بهتر رعایت کنیم وا دوستان مصرف کننده قدیم فاصله بگیریم وبا دوستان بهبودی باشیم لغزش های گذشته من همش بخاطر جدی نگرفتن همین بازی بود ولی به لطف خدا ایندفعه حتی از اون خیاباونی که دوست مصرف کننده ام اونجاست ومکان مصرف بود حدالامکان رد نمیشم واز جایی دیگه میرم چون دوست ندارم مثل گذشته غول وسوسه ضربه فنی ام کنه باسه همه ارزوی پاکی بی تاریخ دارم
بهانه و دستاویز نقاطی هستند که معمولا ما از آنها بی خبریم و به ما دلایل مصرف را می‌دهند رعایت اصول  زمین بازی همبازی اسباب بازی در هر شرایطی ضامن بهبودی و پاکی من میباشد
(۱۳۹۸/۱۰/۲۲، ۱۰:۲۵ عصر)admin.a نوشته است: [ -> ]سوال 43 : آيا فكر ميكنم كه ميتوانم هنوز با افرادي كه در زمان مصرف ميشناختم رفت و آمد كنم؟ آيا ميتوانم

هنوز به همان مكانهايي كه ميرفتم، بروم؟ آيا فكر ميكنم كه عاقلانه است اگر مقداري مواد يا وسائل
مصرف آنرا در دسترس خود نگه دارم تا باعث شود كه گذشته يادم نرود يا بهبودي خود را امتحان كنم؟
اگر آري، چرا؟
قسمت مواد را پذیرفته ام ,نه موادنگهداشتن,نه به جاهای مصرف رفته ام,نه با مصرف کننده ارتباطی دارم ولی درجاهایی که غیبت وصحبت غول2,شکستن گمنامی است حضوردارم.
ماهواره خریدن,امروزکارهایی را انجام میدهم ,نشان میدهد که ابعاد بیماری را نپذیرفته ام .امروز مواد نگه نمیدارم ولی میگویم فکررا مشارکت نکنم وفکررانگه میدارم. ترازنمیگیرم وبه خودم میگویم غول 2 را میشود کنترل شده مصرف کرد.اقرارکردم که خداونداز طریق کسی که درمسیربهبودی هستند,کمک کند وپذیرفته ام که درمسیرقراربگیرم.اقرار گرفتن در موقعیت باخودم است ولی ترک آن با بیماری است.خیلی از پیشرفت ها ورشدها,درمشارکت باتماس با راهنما صورت میگیرد.
ودرمورد پاکی ام طول پاکی باعث شدخیلی از اقرارهارا درجلسه نگویم.
خدمت نداشتن تعادل درخدمت.
خانواده ازاعتمادسواستفاده میکنم.
کار میگویم درآمدم کافی است ولی زیادی خرج میکنم.
هرکاری که زیربنای آن براساس اراده شخصیم میباشد,مشورت نباشد,خدا نباشد,حتی اگربجای هم برسم ,باعث شکست میشود.
آیا فکر می کنم که عاقلانه است اگر مقداری مواد یا وسائل مصرف آنرا در دسترس خود نگه دارم تا باعث شود گذشته یادم نرود یا بهبودی خود را امتحان کنم؟
اگر آری، چرا؟

دوره قبل فکر میکردم اراده ام قویه و میتونم با دوستان مصرف در ارتباط باشم و به مکانهای مصرف رفت و آمد کنم و داروهای مخدر رو در محل کارم نگهداری و توزیع کنم.

متاسفانه اراده آهنین من هم نتونست حافظ پاکیم بشه
خير اين دستاويز برای مصرف مجدد است
اين اصل مسلم برای بقای بهبودی من است که از رفتن به مکانهای مصرف مجدد است
این یک اصل مسلم برای بقای بهبودی من است که ررفتن به مکان مصرف رابطه رفت امد با دوستان مصرف لمس يا همراه داشتن مواد وسايل مصرف ان اجتناب ورزم زيرا با تماس با موارد ذکر شده دوران مصرف در ذهنم تداهي مشود وشايد به صورت وسوسه درون من کار خود را شروع کند
ومنتهي به عود بیماری ومصرف مجدد گردد
بدون روشن بینی بخوام جواب بدم میگم عاجزم و.هرگز چنین فکری میکنم

ولی با نگاه روشن بینانه به عملکرد خودم که از افکارم نشات میگیره متوجه میشم من حواسم به شکل و فرم بروز شده بیماری نیستش

با احساس توانایی خودم را در شرایط مصرف نقص قرار میدم

با دوستی که مصرف کننده نقصی هستش صمیمی میشم و تصور میکنم من اون نقص را مرتکب نمیشم

ابزار مصرفی نقصی مثلا عکس یا فیلم غیر اخلاقی رادر گوشیم نگر میدارم و.تصور میکنم هرگز یک رابطه غیر اخلاقی برقرار نمیکنم

با رجوع به این موضوعات پی میبرم که احساس قدرت و توانایی همیشه در وجود منه معتاد هستش
با سلام
جمله کلیدی این سوال......آیا فکر میکنم است.....
آیا اصلا قبل از هر تصمیمی کمی به عواقب آن فکر میکنم؟
به چگونگی خطا و آنچیزیکه درون من است.
من بواسطه تاثیر پذیری که در اعتیاد دارم براحتی در شرایط قرار میگیرم و تعهد و پایبندی خود نسبت به اصول را فراموش میکنم.عاقلانه نیست که خود را در شرایط قرار دهم و روی بهبودی خود ریسک کنم.
اینجا بحث از توهم میدانم و میتوانم است که بارها از این ناحیه آسیب دیدم و آسیب زدم.همینکه میگویم من میروم ولی حواسم هست برای خودم دست آویز و پل درست کرده ام. وقتی کنار کسانی که از من رشد مالی و معنوی بیشتری کرده اند قرار میگیرم براحتی تحت تاثیر قرار میگیرم و دیگر داشته هایم مرا راضی نمیکند چه برسد به مواد و مصرف کننده.
بعضی از مکانها و بعضی از آدمها براحتی بیماری مرا فعال میکند اعتیاد تابع شرایطی خاص نیست که من فکر کنم توانا شدم.
هیچ وقت خودم را با 3 چیز امتحان نمی کنم،
یار بازی، توپ بازی و زمین بازی
خدایا منو آزمایش نکن، و در معرض آزمایش قرار نده.
سلام
نه 
زمانی که فکر کنم من دیگه پاک شدم و میتوانم پیام به تنهایی برسانم و کاری در مورد دوستان انجام دهم این مسئله باعث میشود که لغزش کنم.من نمیتوانم با هیچ مصرف کننده و مواد مصرف و...چیزهایی که خلاف اصول انجمن است عمل کنم.
با سلام

این سوال درمورد 3 مورد ازهفت فاکتور مهم بازدارنده به نام : یاربازی ، مکان بازی ، و وسایل بازی می باشد که برای ادامه پاکی درتمام شرایط سن پاکی رعایت آنها الزامی می باشد . درمورد هم مصرفی های خود من درمسیری عکس مسیر آنها هستم  وتماس با آنها یعنی توقف وسکون وبازماندن از مسر بهبودی می باشد .آنها ابزار بیماری رادردست دارند وما ابزار بهبودی را.
درمورد مکانهای مصرفی گذشته مرابه یاد دوران تخریب و مصرف ولذت کاذب آن می اندازد که این باعث آزردگی من می شود وهم باعث تحریک ویادرد فیزیکی . ویا درمورد وسایل مصرف : وجودآثار اعتیاد درزندگی من بقدر کافی وجود دارد که گذشته تلخ وپراز درد دوران اعتیاد را یادآوری کرده وباعث عدم فراموشی آن می گردد . Heart

حمید8515

زمان مصرف،زمان مصرف بودچون مابااگاهی مصرف کردیم وازخودفاصله گرفته بودیم درهمه جاموادبودحضورداشتیم امروزه بااگاهی بیشتروپی بردن به اشتباهات از مصرف ویارمصرف ومکان مصرف فاصله گرفتیم جایگزین آنان راجلسات خدمات راهنما کارکردقدم واصول برنامه قرار دادیم تابه گذشته برنگردیم
سلام
آيا فكر ميكنم كه ميتوانم هنوز با افرادي كه در زمان مصرف ميشناختم رفت و آمد كنم؟ نه هیچ مصرف کننده ای
آيا ميتوانم هنوز به همان مكانهايي كه ميرفتم، بروم؟ خیر مکان مصرف اثلا
 آيا فكر ميكنم كه عاقلانه است اگر مقداري مواد يا وسائل
مصرف آنرا در دسترس خود نگه دارم تا باعث شود كه گذشته يادم نرود يا بهبودي خود را امتحان كنم؟ خیر هیچ نوع ماده ای نباید نگه دارم.
اگر آري، چرا؟من نباید یادم برود مصرف کننده و مکان مصرف و مواد مخدر باعث بروز تمام اشکالات در زندگی من شده است
تاحالااین فکرونکردم همبازیای مصرف جایی که مصرف میکنن یامیفروشن برای من بعنوان معتاددرحال بهبودی اصلاجای خوبی نیست این ۳تااصل برای پاک موندن الزامیه یاربازی توپ بازی وزمین بازی
بستگی داره بیماریم را با تمام گستردگیش پذیرفته باشم یا نه 
به دلیل تاثیر پذیر بودن من با مشکل روبرو میشوم 
اکر مسولیت بهبودیم را بپذیرم  بهبودیم را به ریسک نمیگذارم 
من وقتی در شرایط مواد و یا نواقص قرار میگیرم در گیر ان میشوم و در بلند مدت برایم مشکل میسازد 
امروز زمین بازی من کله خراب من است  توپ بازی  احساسات من است 

من زمانی حق انتخاب دارم که بهبودیم را به چالش نکشم  
من مدت هاست که جایی که مواد ، مواد فروش و یا در حال مصرف مواد هستند نمیرم .
من فاکتور های توپ بازی ، یار بازی و زمین بازی را در مورد مواد مخدر کاملاً رعایت می کنم .
چون می دانم اولین اشتباهم میتواند آخرین اشتباهم باشد .
ولی در مورد بیماری متأسفانه هنوز هم با افرادی که باعث می شوند بیماریم دوباره عود کند رفت و آمد می کنم . یا بالاجبار به مکان هایی که باعث عود نقص هایم می شوند میروم .
در گذشته بدون مشورت و با کله بیمارم تصمیمات مهمی برای زندگیم گرفته ام و متأسفانه بالاجبار در این چرخه گرفتارم .
این روز ها افرادی در زندگیم و در کنارم هستند که حکم مواد مخدر را برایم ایجاد می کنند . وقتی کنارم قرار میگیرند باعث عود بسیاری از نواقصم می شوند و دوباره در چرخه رفتارهای دیوانه وار گرفتار میشوم .
من انسان بسیار وابسته ای هستم ( و یکی از نقص های بزرگی که دارم وابستگی است ) از گذشته های دور وقتی در چرخه یک وابستگی گرفتار میشدم مانند وسوسه ای که به آن بها داده ای و گرفتارش شده ای با انکار اینکه اینبار فرق دارد دچار همان بدبختی گذشته میشدم و با این گرفتاری هنوز هم درگریم .
وقتی قبول نکنی که حامل یک بیماری خطرناک هستی و میتواند براحتی زندگیت را به آشفتگی بکشاند در نهایت میشود همان چرخه زمان مصرف . مانند اینکه بگویم مواد مخدر را ترک کرده ام ولی با فروشش مشکل ندارم . امروز بهانه و دست آویز نیاز ندارم . بهانه و دست آویز کنارم قرار دارد . و زندگیم را چنان به آشفتگی می کشد که دیگر هیچ اختیاری برای اداره اش از خود ندارم .
این ها را گفتم که یادآوری شود که وقتی دوباره در چرخه یک نقص یا یک رفتار اشتباه قرار بگیرم و قبول نکنم که من حامل یک بیماری خطرناک و پیشرونده هستم و قادر نیستم به تنهایی این مشکل را حل کنم دوباره گرفتار خواهم شد و زندان و تیمارستان یا مرگ انتظارم را می کشد . باید با کنترل بیماری به روش اصول انجمن (جلسات ، کارکرد قدم ، مشورت با راهنما ، ارتقاء دانش برنامه و با عملکرد به تمام اینها ) بیماریم را کنترل کنم .

HH
نخیربارها بخاطر نداشتن اگاهی ازبیماریم ورعایت نکردن همین سوال بعدازرفع خماری دردهای طاقت فرسا دوباره به فنا می رفتم مثلن می گفتم نمی کشم بروم پیش رفقا یم تاببینند من نمی کشم وانها راهم ترک بدم یا حوصله سرمیرفت دوباره لیم لیم به همان مکانها می رفتم یا مقدارابزار نگه می داشتم می گفتم شاید یه روزبدرد بخوردیامهمان بهم رسید داشته باشم همین کارهاباعث می شد باتمام تمایل که داشتم پاک بمانم دوباره مصرف راشروع می کردم
خیردرسته ک گستردگیدبیماریموکامل نپذیرفتم ولی اصول روحانی برنامه راباورکردم ومهمترازهمه توپ بازی یاربازی وزمین بازی وباورمصرف یکبارزیادوهزاربارکافی نیست رادرخودم پرورش وپدیرشش کردم هرگزرفت وامدی بامصرف کننده نداشته ام تاامروز
درود

اثلا من گشتن با معتاد ممنوع کردم نباید با مصرف کننده رفاقت داشت عامل لغزش من می شود.
سوال 43 : آيا فكر ميكنم كه ميتوانم هنوز با افرادي كه در زمان مصرف ميشناختم رفت و آمد كنم؟ آيا ميتوانم هنوز به همان مكانهايي كه ميرفتم،بروم؟ آيا فكر ميكنم كه عاقلانه است اگر مقداري مواد يا وسائل
مصرف آنرا در دسترس خود نگه دارم تا باعث شود كه گذشته يادم نرود يا بهبودي خود را امتحان كنم؟(قدم۱)

امروز به هیچ عنوان همچین فکری نمیکنم،چون برنامه آگاهی لازم برای پاک ماندن را به من داده است ،و من پاکیم را دوست دارم و نمیخام از دستش بدم .
( یـار  ، تـوپ ،زمیـن بازی خـط قـرمـز )
 سلام
در زمان مصرف همه چیز آشفته بود. همه چیز بهم ریخته بود. هر کسی که می شناختم بر اساس مصرف مواد بود و نداشتم دوستی که به فکر من باشد
من زمانی که وارد انجمن شدم از این دوستان دوری کردم و همچنان هم به همین صورت عمل می نمایم...
خطرناکترین رفتاریک معتاددرحال بهبودی رعایت نکردن توپ زمین ویاربازیه من ادمیم تاثیرپذیروخیلی بسرعت تاثیرمیگیرم وذهنم بحالت قبل برمیگرده ودیدن مصرف ومصرف کننده وماده مصرفی ورفتارهای اعتیادی برام عادی میشه ونهایتالغزش میکنم پس بهیچ وجه نمیتونم بااون افراددرتماس باشم
خیر این اصل راپزیرفته ام ک باوجودهرسن پاکی رعایت توپ بازی زمین بازی ویاربازی برام ازهرچیزی تواین دنیاخطرناک تره پن شدیداتاثیرپذیرم