تالار گفتگو انجمن معتادان گمنام ایران

نسخه‌ی کامل: سوال 3 :چرا نباید کارکرد این قدم را به تعویق بیاندازیم ؟
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سوال 3 :چرا نباید کارکرد این قدم را به تعویق بیاندازیم ؟ 
انرژی و شجاعت و صداقت و تمایل و انگیزه لازم برای کارکرد این قدم در سه قدم گذشته به خصوص قدم سه در من ایجاد شده و با تعویق آن معلوم نیست دوباره کی این انگیزه و شهامت و یا وقت کارکرد این قدم را پیدا خواهم کرد .
مشکل اصلی من : یک تغییر اساسی در نوع تفکر و رفتارم است که این تراز نامه این کار را برایم انجام می دهد سیستم انکار من را کنار می زند و مرا به اعماق ناب انسانی خود نزدیک می کند فرایند تراز نامه نویسی همیشه راهی است به سوی ازادی و معنویت و تغییر کردن و نهایتا سردرگمی و اشفتگی را که سالهای زیادی با مصرف مواد مخدر ان را سرکوب میکردیم را برای ما برطرف می کند و با خود و دنیای اطراف به صلح و ارامش میرسیم 
تعویق این قدم یعنی توقف بهبودی.(بیماری اعتیاد یعنی عدم تغییر ونوشتن ترازنامه یعنی تغییر).

اگربترسیم که این قدم راکارکنیم
روابطمان باخود واطرافیانمان تغییری
نخواهدکرد وبیماریمان قوی ترشده
وزندگیمان دچارچالش می شود.

من اگرازرنجشها جدانشوم آرامش
راتجربه نخواهم کرد واین خطردرکمین
است که نتوانیم این قدم راکارکنیم وانگیزه هایمان ازبین بروند.

معمولا وقتی احساس خودبزرگ بینی
یا کوچک بینی درما بوجود می آید بهبودی متوقف می شود وباشناخت بیشتر ازخودمان دراثر کارکرد این قدم فروتنی بوجود می آید وسرجای خودقرار می گیریم.
یک دور قدمها رو کارکردم بعد از قدم دوازده احساس غرگی و خودخواهی توقعاتم رو از خودم و دیگران بالا برد چون به خواسته هام نمی رسیدم می رنجیدم و می رنجاندم تا اینکه دچار رکود و غفلت روحانی شدم با بی تفاوتی و بی حوصلگی نسبت به اصول دچار لغزشهای روحانی و در آخر به لغزش جسمانی ختم شد.
صرفا بخاطر اینکه لغزش نکنم نباید کارکرد این قدم رو به تعویق اندازم.
قدم چهارم ابزار لازم جهت شناخت خود ، و اطلاعات مورد نیاز برای دوست داشتن خود را به ما می دهد . همین طور چیزهای دیگری که ما از برنامه توقع داریم مانند : آسایش ، نشاط و آرامش .
چرا نباید کارکرد این قدم را به تعویض بیأندازم ؟؟

چون ازاصل بهبودی دورمیشوم
راکت میمانم 
چون نمیخواهم فاصله ای بین بهبودی خودم،زندگیم واصولم بیوفتد.
فاصله بین خودم واحساساتم را میشناسم .
قدم چهارقدمی است که میتوان راه درست برقرارکردن رابطه را یابگیرم 
شایددیگر فرصتی نداشته باشم
اولین دلیلی که نبایدبه تعویق بی اندازم
به تعویق افتادن ایمان من به نیروی برترم است چون قرارشددرقدم سوم درهرکاروتصمیمی رضایت خدارودرنظربگیرم چطورمن خطاهای خودم رانشناسم میتوانم رضای اورادرنظربگیرم
با سلام....
چون هر قدر ترازنامه را به تعویق بیاندازم آمادگی که از طریق کارکرد سه قدم قبلی پیدا کردم کمرنگ شده و کم کم تمایلم را برای کارکرد این قدم از دست میدهم.
من تجربه کار امروز را به فردا انداختن را زیاد دارم بعدا انجام دادنش برایم مشکل تر میشود.
با به تعویق انداختن این قدم بیماریم و ترسهایم بیشتر میشود.
تعویق یعنی سکون ، یعنی رکود ، یعنی عدم رشد ، یعنی نبودن در لحظه یعنی متوقف شدن بهبودی.
زیرادراین قدم به کنکاش درون خودمی پردازیم وبایدباخود واقعیمان روبروشویم وتاموقعی که بامعایب وخوبی های درونی خود آشنا  نشده ورنجش ها وکینه های درونی خودرابه روی کاغذ نیاوریم وازآنهارهانشویم نمی توانیم دربهبودی روبه جلوحرکت کنیم
هرگاهدتنبلی وبی تفاوتی درکارم بیاد
وبهش ارزش بدم کارم تمومه قدم ۴قدم توقف
نیست وقتی قراره کاریوشروع کنم ودرست 
انجام بدم وبه انتهابرسونم پس بایداقدام کنم
بقول کتاب کسانی که این قدم مهم راسرسری
گرفتتددیریازودلغزش میکنند
سلام

قدم 4 با اصل روحیات من کار دارد و به صورت واقعی مشکلات خودم را برسی می نمایم.اگر بخواهم این قدم را انجام ندهم باعث می شود تا من برای باقی بهبودی ام به مشکل بر بخورم...
توبرنامه توقف معنی نداره اگه سعی کنم وایسم تاحوصله ووقت وتمایل برای کارکردقدم چهارایجادبشه روزبروزکم حوصله ترمیشم وتمایلموازدست میدمواینکه توکتاب پایه نوشته کسانی که کارکرداین قدم راانجام نمیدهنددیریازودلغزش میکنندومن به نوشته وتجربه نشریات ایمان دارم ازاین گدشته دلم میخادزودترخودموارزیابی کنم وایرادات زندگیموببینم تاازدستشون نجات پیداکنم ورهابشم وهی توزندگی تکراراشتباه بخاطرباورهاواحساساتم نکنم
تصمیم بسپردن اراده بخداوندفقط برای امروزمعنی پیدامیکنه فقط برای فرداکه تمام تمایل مثبتوازادم میگیره قدم چهارم نیازبه تصمیم جدی تمایل وپشتکارداره که اگه بسرعت وپشت سرهم انجام نشه تجربه نشون داده باعث حال بدی توقف ایست وشایدلغزش بشه
تعویق انداختن باعث بی تفاوتی ودل سردی ما می شود ، رضایت مندی خود را از دست میدهیم ، خدامحوری را کنار و خود محور می شویم وبه خودمان گیر می دهیم .. و به بیماری اعتیاد اجازه رشد و شروع به تکرار اشتباهات می کنیم و رشد و تغییر متوقف می شود و باعث لغزش میشویم !!.