تالار گفتگو انجمن معتادان گمنام ایران

نسخه‌ی کامل: سوال 69 : دانش و تجربه گذشته من چگونه بر روی کار کردن این قدم تاثیر گذاشت ؟
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سوال 69 : دانش و تجربه گذشته من چگونه بر روی کار کردن این قدم تاثیر گذاشت ؟
تجربه ای که از دیگران کسب کردم – تجربه ای که حاصل درد کشیدن خودم بود – مطالعه نشریات برنامه معتادان گمنام – عجزهایم کمکم کرد -

تاثیرش این بود : من را اماده کرد – باعث درک بهتری شد – باعث شد منظم تر کار کنم -که نترسیدم و صادقانه با بیماریم روبه رو شدم و و عاجز بودنم را راحت تر پذیرفتم و به من کمک کرد تا به دو موضوع اصلی قدم اول به راحتی اقرار کنم (عاجز بودن و غیر قابل اداره بودن )- من را امیدوار کرد و کمکم کرد تا زاویه دیگری توسط این قدم به زندگیم نگاه کنم و به دنبال ابزار و روش جدیدی برای بهبودیم باشم و نهایتا این اصول را در زندگی ام تمرین کنم
من در رابطه با بیماری اعتیاد هیچگونه دانشی نداشتم تنها دانش من که در قدم یک کمکم کرد سواد خواندن و نوشتنم بود که سئوالات را میخواندم و مینوشتم که خودش کمک بسیار خوبی بود .
اما تجربیات فراوانی در مورد عجزها ، غیر قابل اداره بودن زندگیم ،آخرخط و انزواهایم و انکارهایم و وسوسه و اشتیاق فراوان به مصرف و خیلی دیگر که همه اینها در قدم یک ثابت کرد که بیماری مرگ آوری به نام اعتیاد و چرخه معیوب زندگیم نیاز به ترمیم و تغییر الگوی زندگیم را ثابت کرد و در قدم یک مصمم تر شدم ...
(۱۳۹۸/۱۰/۲۲، ۱۱:۰۰ عصر)admin.a نوشته است: [ -> ]سوال 69 : دانش و تجربه گذشته من چگونه بر روی کار کردن این قدم تاثیر گذاشت ؟
تمام مشکلات من برسردانش وتجربه من است که گیردارم.
(چون میگویم همه چیز را میدانم وتجربه کرده ام)
دانش وتجربه ,مقاومت ایجاد میکند.مبنای ما اصول ماست نه دانش وتجربه گذشته.

مقاومت چون دانش وتجربه گذشته من برپایه خودمحوری وافراط است.
دانش من این بود که بیشتر از همه میدونم و دریچه افکارم رو به روی ایده های نو زندگی بسته بودم و تجربه زندگی بر اساس اصول و مبانی اجتماعی رو نداشتم و اطلاعاتی که داشتم از جانب کسانی بود که خودشون اطلاعات درستی نداشتند.
زندگی گذشته من خلاصه شده بود در تهیه و مصرف مواد.
تجربه گذشته ام در قدم یک به من آموخت که اگه بخوام سماجتی که برای پیشبرد اهداف بیماری بکار می گرفتم برای بهبودیم بکار گیرم رشد می کنم.

مکتب تجربه قبل از آموزش ازم آزمون گرفت.
امروز با کارکرد قدم یک متوجه شده ام که تکرار تجربیات گذشته دیوانگی محضه و من باید از تجربیات گذشته ام که سرمایه های گران بهای زندگیمه درس بگیرم.
ازتجربه هایی که توزمان مصرف داشتم‌ولغزش های پیاپی زمانی که فهمیدم زندگیم غیرقابل اداره شده وکنترل همه چیزازدستم خارجه رسیدن به عجزواینکه زمان اعتیادفعالم فکرمیکردم که خیلی میدونم ومیتونم دانش کافی نسبت به همه چیزدارم امااینهاتمام تصورات باطل من بودوسکوی پرتاب من توی بهبودی ودانش ودانستن واگاهی توی برنامه هم باعث شدمن امروزه صداقت داشته باشم و تسلیم باشم
دوستان قدم يك منوباعجزام اشناكردمنوباناتوانيام واينكه دست وپاي الكي بسته ديگه دروديواربسه مادرقدم يك بايداستپ ميزديم ودرك اينكه ديگه ازدست من كاريم برنمي ايد وپذيرش وكمك ازاعنمامن تواناي بلن شدن اززمين راپيداكردم
با سلام....
دانش در برنامه ما یعنی نگاه میدانی و از زوایه های مختلف به بیماری اعتیاد نگاه کردن به کمک تجربه های دیگر اعضاء و برای آن از کلمات و عبارات مخصوصی که خود اعضاء بوجود آوردند میباشد تا بیماری واضح تر و بهبودی قابل فهم تر شود.

در NA درسی که از تجربه ها میگیریم (به معنی علم نیست)
دانش برنامه و تجربه های من در هم آمیخته ۱-بهبودی آسانتر میشود ۲-واضح تر و دقیق تر میتوانم اعتیادم را مطرح کنم.
مثلا یاد گرفتم تسلیم شدن با مجبور بودن دو چیز متفاوت است تسلیم شدن عشق میخواهد ولی مجبور بودن از روی ترس از قضاوت دیگران است یا مثلا اقرا به عجز و ناتوانی استیصال و بدبختی نیست بلکه دارم اولین توانایی واقعی را تجربه میکنم.در واقع دانش و تجربه کمک کرد واقعیت از غیر واقعیت را تشخیص دهم و برای چیزهای غیر واقعی جنگ راه نیندازم.کمک کرد تا بحرانها را بپذیرم و به آینده امیدوار باشم.ما را وادار میکند که نسبت به اعتیادمان بی تفاوت نباشیم و به زندگی جدیدمان بیشتر توجه کنیم.به قدمها اشراف پیدا کنیم و به خودمان و همدردانمان و خانواده و جامعه عشق بورزیم و قبل از واکنش در مورد هر موضوعی برسی کنیم و بعد تصمیم متناسب بگیریم.
سلام
من بارها برای قطع مصرف تلاش کرده بودم اما به طرق مختلف شکست خوردم.برای اجرای اراده ام به خیلی چیزها چنگ زدم باز هم نتیجه ایی نداده.حال این ها تجربیاتی است که بدست اورده ام برای اجرای قدم یک از آنها استفاده می نمایم تا بتوانم اداره زندگی را بدست بگیرم.
(۱۳۹۸/۱۰/۲۴، ۱۱:۵۰ عصر)shapor z نوشته است: [ -> ]تجربه ای که از دیگران کسب کردم – تجربه ای که حاصل درد کشیدن خودم بود – مطالعه نشریات برنامه معتادان گمنام – عجزهایم کمکم کرد -

تاثیرش این بود : من را اماده کرد – باعث درک بهتری شد – باعث شد منظم تر کار کنم -که نترسیدم و صادقانه با بیماریم روبه رو شدم و و عاجز بودنم را راحت تر پذیرفتم و به من کمک کرد تا به دو موضوع اصلی قدم اول به راحتی اقرار کنم (عاجز بودن و غیر قابل اداره بودن )- من را امیدوار کرد و کمکم کرد تا زاویه دیگری توسط این قدم به زندگیم نگاه کنم و به دنبال ابزار و روش جدیدی برای بهبودیم باشم و نهایتا این اصول را در زندگی ام تمرین کنم
دانش وتجربه قبلی من هرچند تلخ بود چون در سردرگمی و سختی ومشکلات سپری شد ولی با کوله باری ازتجربه برای فردایی بهتر زندگی دوباره ای پراز امید را برایم در پنجره ای تازه برایم بازکرد...ازگذشته میشود درس گرفت ..گاهی مقدمه یک پیروزی است ویک سکوی پرتاب برای آینده ای بهتر...باسپاس زینال بندری
با سلام
اتفاقات خوب یا بد ودانش چگونگی بهره برداری از تجربه زندگی گذشته به من خیلی کمک کرد که این قدم رابا درک بیشتری دنبال کنم وفهمیدم که دیگر نیاز نیست برای زندگی کردن براساس بیماری اعتیاد عمل کنم . دانش و تجربه گذشته من در رابطه با زندگی وقطع مصرف ومشکلات ویا رسیدن به هیجان و آرامش اصلا به دردم نخورد چون که این دانش وتجربه مرا به سمت سقوط سوق دادومرادچار مشکلات فراوانی نمود به دلیل اینکه مرا ساکت وآرامتا سرحد مرگ به پیش برد وآن قدر درزندگی من تولید عجز وناراحتی کرد که امروز درانجمن ازآن دانش وتجربه می توانم درس عبرتی بگیرم که براساس فکر خود و آن تجربه ودانش عمل نکنم . Heart
من از گذشته ام کولباری از تجربیات درد ورنج و تحقیر شدن، از دست دادن موقعیتها و شرایط خوب ، پایمال شدن حقوق خودم و خانواده ام را بهمراه دارم که به من کمک کرد درک عمیقی از کارکرد این قدم پیدا کرده و همان تجربیات مرا به سمت بهبودی هدایت نموده است که تمام آن گذشته تاریک حاصل نداشتن آگاهی از بیماریم بوده و هر چه کردم از انتخاب هایی بوده که توسط خودم کرده ام و اکنون با کارکرد این قدم انتحاب می کنم که تسلیم بهبودی باشم و این قدم را در تمام امور زندگی ام بکار ببندم یعنی عملکرد داشته باشم و  دست کمک دراز کنم و از خود محوری دست بردارم تا مجدد آن درد و رنج ها را متحمل نشوم
عجزهای بسیارمن وتمام دردهایی که متحمل شدم بمن کمک کرد برنامه راجدی تر دنبال کنم دردها وعجزهایم  تاثیرش این بود : من را اماده کرد – باعث درک بهتری شد – باعث شد منظم تر کار کنم -که نترسیدم و صادقانه با بیماریم روبه رو شدم و و عاجز بودنم را راحت تر پذیرفتم و به من کمک کرد تا به دو موضوع اصلی قدم اول به راحتی اقرار کنم (عاجز بودن و غیر قابل اداره بودن )- من را امیدوار کرد و کمکم کرد تا زاویه دیگری توسط این قدم به زندگیم نگاه کنم و به دنبال ابزار و روش جدیدی برای بهبودیم باشم و نهایتا این اصول را در زندگی ام تمرین کنم من در رابطه با بیماری اعتیاد هیچگونه دانشی نداشتم تنها دانش من که در قدم یک کمکم کرد سواد خواندن و نوشتنم بود که سئوالات را میخواندم و مینوشتم که خودش کمک بسیار خوبی بود .
اما تجربیات فراوانی در مورد عجزها ، غیر قابل اداره بودن زندگیم ،آخرخط و انزواهایم و انکارهایم و وسوسه بدست آوردم
بارهاقطع مصرف کردم هرباربازشروع کردم
وعلت ان ویارجسمی وبیماری اعتیادبوو
نه نقص اخلاقی یانداشتن غیرت وجرات و...
ولی بارعایتداصولی بسیارکاربردی مهم وساده 
وسوسه ازمن رفت ومیل شدیدمصرف را
سالهاست ازدست داده ام وراه وروش تازه ای
برای زندگی بدونومصرفدموادبکمک اصول روحانی
برنامه وقدمهایافته ام
سلام
 من در گذشته یک سری رفتارها برای مصرف انجام می دادم و یک سری توجیهاتی برای این مواد مخدر استفاده نمایم داشتم و یک سری اشتباهات که باعث مصرف مجدد می شد که در زمان ورود به انجمن متوجه شدم باید با استفاده از تجربیات مصرف راه های مصرف نکردن را بیابم وبه آنها عمل نمایم.
سوال 69 : دانش و تجربه گذشته من چگونه بر روی کار کردن این قدم تاثیر گذاشت ؟(قدم۱)
اگر تجربه تلخ گذشته ام نبود قدم یک را نمی فهمیدم و سوالاتش برام بیگانه بود،و امروز من آماده درخاست کمک و دنبال راه حل نبودم . 
تمام ترکهای قبلیوبااولین بارمصرف قرص یاالکل یاموادبفنادادم ودوباره مصرف رااغازکردم برای پاک ماندن فقط برای امروزاقرارصادقانه جلسه راهنماقدمهاودعالازم وضروریست