۱۳۹۸/۱۲/۷، ۰۱:۳۱ عصر
من به علت داشتن بیماری اعتیاد از روبرو شدن با خودم ( احساس ها ، رنجشها ، عکسالعملی که به دنبال اتفاقات ورفتارها می افتد وهرچیزی که من را به خودم نشان می دهد) می ترسم ومعمولاً می خواهم انها را سرکوب یا انکار کنم . در این قدم هم من به خاطر ترس از روبرو شدن با خسارتهایم به دنبال توجیه و بهانه برای یر به یر کردن یا فرار هستم .
پس تغییر برای یک معتاد سخت است و بنابراین تغییر یک فرایند است . به مرور اتفاق می افتد و به خاطر خاصیت بیماری باید این تغییر در ما کندتر و دائمی تر از ادم های معمولی باشد .
وقتی من می خواهم دیگر خسارت نزنم یعنی به فرایند تغییر معتقدم و تعهد دارم که می خواهم در مسیر تغییر بمانم و به طور کل با جبران خسارت من به دنبال یک تعهد پایدار هستم .
پس تغییر برای یک معتاد سخت است و بنابراین تغییر یک فرایند است . به مرور اتفاق می افتد و به خاطر خاصیت بیماری باید این تغییر در ما کندتر و دائمی تر از ادم های معمولی باشد .
وقتی من می خواهم دیگر خسارت نزنم یعنی به فرایند تغییر معتقدم و تعهد دارم که می خواهم در مسیر تغییر بمانم و به طور کل با جبران خسارت من به دنبال یک تعهد پایدار هستم .