۱۴۰۰/۸/۲۶، ۰۷:۲۶ صبح
وسوسه اجبار به دنبال دارد و هردوشاخه واضح اعتیادوعجزاست.
دیگرحق انتخاب ندارم وبی اختیارمی شوم، لذت جویی رادنبال میکنم، قدرت تصمیم گیری ندارم شخصیت دوم( بیماری اعتیاد) تصمیم می گیرد،وسوسه رابزرگ میکنم، درحالت عمل قرارمی گیرم.
هرگاه بخواهم حال درونم را با چیزی بیرونی یاکله خودم عوض کنم یعنی استارت وسوسه راهمان وقت زده ام واحساس لذت میکنم.فقط لذتهارادنبال میکنم به فکرعاقبت و نتیجه کار نیستم، فقط به رسیدن فکر میکنم تونلی،لحظه ای فکر میکنم و توجیه میکنم که زیاد ازخودت توقع نداشته باش.
وسوسه مساوی است با اجبار.مساوی بارفتاریاعاداته خودمحورانه.
دیگرحق انتخاب ندارم وبی اختیارمی شوم، لذت جویی رادنبال میکنم، قدرت تصمیم گیری ندارم شخصیت دوم( بیماری اعتیاد) تصمیم می گیرد،وسوسه رابزرگ میکنم، درحالت عمل قرارمی گیرم.
هرگاه بخواهم حال درونم را با چیزی بیرونی یاکله خودم عوض کنم یعنی استارت وسوسه راهمان وقت زده ام واحساس لذت میکنم.فقط لذتهارادنبال میکنم به فکرعاقبت و نتیجه کار نیستم، فقط به رسیدن فکر میکنم تونلی،لحظه ای فکر میکنم و توجیه میکنم که زیاد ازخودت توقع نداشته باش.
وسوسه مساوی است با اجبار.مساوی بارفتاریاعاداته خودمحورانه.