۱۳۹۹/۴/۲۸، ۱۲:۲۷ عصر
چون تعادلی در شناخت احساسات و بروز آنها ندارم، در جایی که باید احساسات دیگران را در روابطم در نظر بگیرم احساسات خودم را در نظر میگیرم و برعکس و معمولاً به منافع خود فکر میکنم و به احساسات خود پاسخ میدهم و به علت نداشتن ثبات احساسی و عاطفی، نداشتن تعادل در بروز احساسات، نشناختن روابط رمانتیک و افلاطونی، درک نکردن جایگاه دیگران و عملکرد از روی اجبار. خیلی اوقات هم هیچگونه واکنشی به احساسات دیگران ندارم هرگاه رابطهای با نظام باورهای من مغایر باشد هیچ احساسی را در نظر نمیگیرم. البته گاهی هم پیش میآید که احساسات دیگران را بیشتر از احساسات خودم در نظر میگیرم.