۱۳۹۹/۵/۴، ۰۶:۰۰ عصر
ما ، در اثر مزمن بودن بیماریمان و اینکه دوران طولانی ای با آن زندگی کرده ایم ممکن است در هنگام وداع با اعتیاد ، بیماری از ما چیزی بخواهد که آنرا در ماوراء افکار وذهن خود بایگانی وآنرا حفظ کنیم ، چیزی که ما به آن بهانه و یا دستاویز میگویم ، یعنی شرایطی را از پیش برای مصرف کردن در ذهن و پس افکار خود توسط القا بیماری در خود حفظ کنیم ، بطور مثال از پیش بگویم ؛ اگر روزی عزیزترین کسانم را از دست بدهم و یا اگر درعشق شکست خوردم و یا اگر برشکست بشوم و یا هزاران اگر وضایعه دیگر ، درآنصورت دیگر زندگیمان بقدری بی جلوه و دردناک میشود که مجبوریم که باز به مصرف روی بیاوریم . بنابراین ما باید هوشیار باشیم چون بیماری ما بسیار هوشمند می باشد و برای لغزش ما از همه امکانات و دانش منفی خود بهره میگیرد ، و لذا ما با اقرار کردن اینگونه افکار آنها را رسوا میکنیم . ما امروز به این جایگاه و منش رسیده ایم که هیچ چیز در زندگی دردناکتر و رنج آوردتر از این نیست که بخواهیم بازهم مصرف کننده باشیم و همچنین به این بلوغ فکری رسیده ایم که در چنین شرایطی ، مصرف نه تنها ما را مصون نمیکند بلکه زخمها و دردهای ما رابیشتر میکند . ما امروز معتقدیم هرچقدر هم که دانش منفی بیماری زیاد باشد هرچقدر هم که اعتیادمان جبار و دیکتاتور باشد ٬ اما در مقابل دانش بهبودی کم و ناکارآمد است و ما با فعال نمودن بهبودی از یوغ جبر و اجبار رفتارهای بیمارگونه خود رهایی میابیم و لذا و ما با چنگ انداختن به این ریسمان الهی از شر بیماری در امان میمانیم .