۱۳۹۹/۴/۲۸، ۱۲:۱۹ عصر
ترسی که ریشهي اصلی بیماری من بوده همیشه در ایجاد روابط برای من مشکلساز بوده.
گاهی برای دوستیهایمان به جهت ترس از آزار ديدن و صدمه خوردن نقشههایی معتادگونه میکشیديم، مثلاً اگر کسی محبّت بیش از حد میکرد بهطور سریع قضاوت میکردیم و طوری عمل میکردیم که موجب دور شدن آن شخص از ما میشد.
خیلی از دوستیهایمان به خاطر ترس از آزار ديدن و صدمه خوردن مدّت کوتاهی بیشتر دوام نداشت چون رفتار ما سالم نبود. در هر دو صورت ما دچار یک سری از احساسات میشدیم بنابراین باید به دنبال این بگردیم که احساس واقعی است یا غیرواقعی نداشتن درك درست از واقعيت باعث ميشود که هنوز اتفاقی نیفتاده رفتارمان تغییر کند.
در دوستیهایی که با زیربنای ترس است.
ترس از من چیزی میسازد که من نیستم و تحت تاثیر رفتار معتادگونه یا احساسات قرار خواهم گرفت.
گاهی برای دوستیهایمان به جهت ترس از آزار ديدن و صدمه خوردن نقشههایی معتادگونه میکشیديم، مثلاً اگر کسی محبّت بیش از حد میکرد بهطور سریع قضاوت میکردیم و طوری عمل میکردیم که موجب دور شدن آن شخص از ما میشد.
خیلی از دوستیهایمان به خاطر ترس از آزار ديدن و صدمه خوردن مدّت کوتاهی بیشتر دوام نداشت چون رفتار ما سالم نبود. در هر دو صورت ما دچار یک سری از احساسات میشدیم بنابراین باید به دنبال این بگردیم که احساس واقعی است یا غیرواقعی نداشتن درك درست از واقعيت باعث ميشود که هنوز اتفاقی نیفتاده رفتارمان تغییر کند.
در دوستیهایی که با زیربنای ترس است.
ترس از من چیزی میسازد که من نیستم و تحت تاثیر رفتار معتادگونه یا احساسات قرار خواهم گرفت.