۱۳۹۹/۵/۲، ۰۷:۵۲ عصر
قسمت اول سوال من نتونستم، اگه میتونستم عدم تعادل و تناسب در اعمال و رفتار منو از برنامه دور نمیکرد که در نهایت کارم به لغزش بکشه.
در یک دهه از تجربه حضور نامرتب در بهبودی دو سه سال اول رو غرق حضور در جلسات و شرکت در خدمات بودم و دو ضلع کار و خانواد لنگ میزد
دو سه سال بعدی غرق در مادیات و کار شدم حضور در جلساتم کمرنگ شد
سه چهار سال آخر هم با توجیه اینکه باید به انجام مسئولیت در خانواده بپردازم چون این بار دو ضلع کار و جلسات لنگ شده بود در حاشیه بودم.
در این نابسامانی ها خیلی از دستاوردهامو که مهمترینش پاکی بود از دست دادم. آرامش نداشتم. از خودم و عملکردم ناراضی بودم و شاکی از دست قضا و قدر و داشتم زندگیمو خراب میکردم که باز هم لطف خدا بود که باعث شد برگردم.
در یک دهه از تجربه حضور نامرتب در بهبودی دو سه سال اول رو غرق حضور در جلسات و شرکت در خدمات بودم و دو ضلع کار و خانواد لنگ میزد
دو سه سال بعدی غرق در مادیات و کار شدم حضور در جلساتم کمرنگ شد
سه چهار سال آخر هم با توجیه اینکه باید به انجام مسئولیت در خانواده بپردازم چون این بار دو ضلع کار و جلسات لنگ شده بود در حاشیه بودم.
در این نابسامانی ها خیلی از دستاوردهامو که مهمترینش پاکی بود از دست دادم. آرامش نداشتم. از خودم و عملکردم ناراضی بودم و شاکی از دست قضا و قدر و داشتم زندگیمو خراب میکردم که باز هم لطف خدا بود که باعث شد برگردم.