۱۴۰۱/۷/۶، ۰۴:۴۸ صبح
روزی که بتنهایی مجبوربه تهیه ومصرف کردم روزی که بدون موادازشدت خماری نتونستم کاری انجام بدم وقتی متوجه شدم بدنم بشدت دردمیکنه وخمیازه واشک چشمم روونه وحوصله کسی وچیزیوندارم تازه متوجه شدم که چه اتفاقی افتاده نه دیگه وقت کافی برای کارای روزانه داشتم نه حوصله کسیوزمانی که همه ازدورم رفتندومن شدم وخودم