۱۳۹۸/۱۲/۱۲، ۱۰:۰۰ عصر
زمانی ک واقعا دیگر زندگیم غیر قابل اداره شده بود وآشفتهترین لحظات زندگیم را سپری میکردم.هرکاری میکرد بیشتر گند میزدم،هر کاری میکردم نتیجهی بدی داشت.
قبل از آشنایی با انجمن معتادان گمنام هر کاری میکردم نمیشد آخرش ختم میشد به مصرف ، در اصل به خودم خماری میدادم یا فقط پاکی بدون بهبودی داشتم،هر چ سعی در اصلاح داشتم با تکرار اشتباه و انتظار نتیجه متفاوت پیش میرفتم.
بعدها دیگر سعی نکردم ک اصلاح کنم چون واقعا خسته شده بودم ،به هر دری زدم نشد ک نشد.
ولی خالا شکر که با این برنامه زندگیم از این روو ب اون روو شده
من اومدم و تواناییهام رو بدست اوردم و دارم بدست میاورم، و با ایمان پیش میروم ، تا الان هم خیلی موفق بودهام،باز هم شکر
قبل از آشنایی با انجمن معتادان گمنام هر کاری میکردم نمیشد آخرش ختم میشد به مصرف ، در اصل به خودم خماری میدادم یا فقط پاکی بدون بهبودی داشتم،هر چ سعی در اصلاح داشتم با تکرار اشتباه و انتظار نتیجه متفاوت پیش میرفتم.
بعدها دیگر سعی نکردم ک اصلاح کنم چون واقعا خسته شده بودم ،به هر دری زدم نشد ک نشد.
ولی خالا شکر که با این برنامه زندگیم از این روو ب اون روو شده
من اومدم و تواناییهام رو بدست اوردم و دارم بدست میاورم، و با ایمان پیش میروم ، تا الان هم خیلی موفق بودهام،باز هم شکر