۱۳۹۹/۴/۲۱، ۱۲:۴۹ عصر
(۱۳۹۸/۱۰/۲۲، ۱۰:۴۲ عصر)admin.a نوشته است: سوال 19: اولين باري كه تشخيص دادم اعتياد براي من يك مشكل شده كي بود؟ آيا سعي كردهام آنرا اصلاح كنم؟اولین باروقتی به یک نقطه بحران میرسم تشخیص میدهم اولین بارمیتواندهمین الان باشد.اتفاقاتی که بیرون ازمن رخ میدهدمن به دلیل بیماری اعتیادآن درد میکشم وباعث شده روند عادی زندگی من مختل شود.وقتی افکارم ازروی بهبودیم کنارمیرودیعنی ازخودغافل میشوم(به من چه ,به توچه)
اگر آري، چگونه ؟ و اگر نه ، چرا؟
وقتی ازروی وسوسه واجبارعمل میکنم ,وقتی خودمحوری میکنم,وازمعنویت فاصله میگیرم دوباره اعتیادم مشکل سازمیشود.هروقت توجیه وانکاربرای کارهایم می آورم درفکراصلاح آن نیستم مثال ارتباط با راهنما ندارم.هیچگونه من انرژی ازخودم نمیگیرم .به نیروی برترم اعتماد ندارم.یک سری تاییدطلبی وقضاوت درمورد دیگران ومقایسه کردن هاکه زیربنای آن ترس می باشدکه درافکارخودم باقی میماند.تنهاومنزوی میشوم.نقص هایی که ازآنهادردمیکشم هشداردهنده می باشد
اگرنه چرا؟?دربعضی مواقع ترس باعث شده اصلاح نکنم.درقالب بیان, نگران واقعیت بیماری خودم هستم .یعنی ترس ازاینکه دیوارانکاروتوجیه را ازدست بدهم مثال ترک کردن سیگاریاقول 2