۱۴۰۰/۹/۶، ۰۷:۳۹ صبح
رفتارهای غیر واقعی از بیماری اعتیاد سرچشمه می گیرد و ما با انکار می خواهیم آنها را توجیه و منطقی جلوه دهیم .
بنابراین ، ما هرگاه خود را در شرایط بیماری قرار می دهیم، برای توجیه کردن رفتارهایمان به انکار روی میبریم ،
هرچند ممکن است ظاهراً این دلایل موجه باشند اما بطور قطع ، خودمان هم میدانیم که این رفتارها غیر واقعی هستند ،
بطور مثال :
بنابراین ، ما هرگاه خود را در شرایط بیماری قرار می دهیم، برای توجیه کردن رفتارهایمان به انکار روی میبریم ،
هرچند ممکن است ظاهراً این دلایل موجه باشند اما بطور قطع ، خودمان هم میدانیم که این رفتارها غیر واقعی هستند ،
بطور مثال :
-من که قدمهای قدیمی را کارکردم و همین برای من کافیست و دیگرنیازی نیست که قدمهای جهانی را کار کنم .
-رفتن به جلسات یک عمل تکراری و بی فایده می باشد زیرا من دیگر می دانم که دوستان عضو چه مشارکت هایی می کنند .
-نیازی نیست که دیگر انتقال بدهم ، یا اینکه در انجمن خدمتی بکنم باید این فرصت را به دیگران داد .
-درسته اینکار اشتباه را انجام می دهم ولی باز بهتر از زمانیه که مواد مصرف میکردم .
-دیگر مشارکت نمی کنم چون ممکنه تازه وارد برداشت اشتباه کنه یا باورش خراب بشه و این فرصت رو به دیگران می دهم.
انکار یک سیستم دفاعی روانی است و لذا سعی می کند که بستر فعلی را هرچقدر هم که آشفته و ناامن باشد ، به ترس از ریسک تغییر مناسب، ترجیح دهد .( میگه شرایط فعلی هرچقدر هم که بد باشه بهتره تا اینکه ریسک کنم و خودم رو تغییر بدم که علوم نیست چه فایده ای برام داره)
بزرگترین عاملی که سبب می شود ما دست به انکار بزنیم، در واقع ترس از تغییر و رشد کردن است .
به عبارت دیگر انکار یک عمل تدافعی روانی است برای اجتناب از پذیرش یک حقیقت دردناک که موجب تغییراتی در ما می شود .
هر گاه ما در شرایط وابستگی های شدید قرار می گیریم، انکار در ما بیشتر می شود ،
فرقی نمی کند این وابستگی چه چیزی و یا چه کسی باشد ،
بطور مثال ؛ مواد مخدر باشد ، سکس باشد ، پول و یا قدرت باشد و یا هر چیز دیگر ،
در هر صورت ، احساس نیاز به اینگونه وابستگی ها ما را وا می دارد تا برای حفظ آن به انکار روی بیاوریم ،
و لذا بیشتر معتادان مصرف کننده مواد مخدر به علت وابستگی و احساس نیاز به این ماده دست به انکار می زنند .
بزرگترین عاملی که سبب می شود ما دست به انکار بزنیم، در واقع ترس از تغییر و رشد کردن است .
به عبارت دیگر انکار یک عمل تدافعی روانی است برای اجتناب از پذیرش یک حقیقت دردناک که موجب تغییراتی در ما می شود .
هر گاه ما در شرایط وابستگی های شدید قرار می گیریم، انکار در ما بیشتر می شود ،
فرقی نمی کند این وابستگی چه چیزی و یا چه کسی باشد ،
بطور مثال ؛ مواد مخدر باشد ، سکس باشد ، پول و یا قدرت باشد و یا هر چیز دیگر ،
در هر صورت ، احساس نیاز به اینگونه وابستگی ها ما را وا می دارد تا برای حفظ آن به انکار روی بیاوریم ،
و لذا بیشتر معتادان مصرف کننده مواد مخدر به علت وابستگی و احساس نیاز به این ماده دست به انکار می زنند .
ما زمانی که یک باور جدید و منطقی می خواهد باورهای فرسوده وقدیمی ما را مطرود کند و یا بستر فعلی آنرا از بین ببرد ، دست به انکارمی زنیم .