۱۴۰۱/۱۲/۲، ۰۸:۳۵ صبح
درود به دوستان همدردم
اولین قدم در فرآیند جبران خسارت، خسارت نزدن است. به عبارت دیگر اگر من با نواقصی که در حال مصرف آن ها هستم، خسارات جدیدی ایجاد کنم پس چطور می توانم خود را در مسیر جبران خسارت بدانم و عملاً جبران خسارت چه دردی را دوا میکند؟
دومین قدم این است که متوجه شوم "جبران خسارت" یعنی یک تغییر اساسی در گفتار و رفتارم طوری که قبل از بروز خسارت به عواقب آن فکر کنم، دعا کنم و با راهنما مشورت کنم.
جبران خسارت بعد از قدم 6 و 7 قرار گرفته است، چرا؟
زیرا اگر من همچنان به استفاده از نواقصِ مهلکِ خود ادامه دهم، خسارات جدید بوجود می آید و در عمل جبران خسارت کاری بیهوده می شود. فرض کنیم من پنجره ای را بشکنم و بروم از صاحب آن خانه جبران خسارت کنم. اما باز عصبانی بشوم و دوباره آن شیشه را بشکنم. آیا تکرار خسارت با سلامت عقلی که ادعا میکنم پیدا کرده ام در تضاد نیست؟
خوشحالم که امروز در حال یادگیری در کنار شما هستم.
اولین قدم در فرآیند جبران خسارت، خسارت نزدن است. به عبارت دیگر اگر من با نواقصی که در حال مصرف آن ها هستم، خسارات جدیدی ایجاد کنم پس چطور می توانم خود را در مسیر جبران خسارت بدانم و عملاً جبران خسارت چه دردی را دوا میکند؟
دومین قدم این است که متوجه شوم "جبران خسارت" یعنی یک تغییر اساسی در گفتار و رفتارم طوری که قبل از بروز خسارت به عواقب آن فکر کنم، دعا کنم و با راهنما مشورت کنم.
جبران خسارت بعد از قدم 6 و 7 قرار گرفته است، چرا؟
زیرا اگر من همچنان به استفاده از نواقصِ مهلکِ خود ادامه دهم، خسارات جدید بوجود می آید و در عمل جبران خسارت کاری بیهوده می شود. فرض کنیم من پنجره ای را بشکنم و بروم از صاحب آن خانه جبران خسارت کنم. اما باز عصبانی بشوم و دوباره آن شیشه را بشکنم. آیا تکرار خسارت با سلامت عقلی که ادعا میکنم پیدا کرده ام در تضاد نیست؟
خوشحالم که امروز در حال یادگیری در کنار شما هستم.