۱۴۰۰/۸/۲۹، ۰۷:۲۷ صبح
با سلام
من به عنوان معتاد زمانی که باید رشد شخصیتی می کردم و شروع به آگاه شدن ازوجود دیگران و نیازهای آنها ویا حق وخقوق دیگران می کردم رشد نکردم و همچنین به خاطر داشتن بیماری اعتیاد وخودمحوری خود هیچ وقت نتوانستم به نیازهای دیگران توجه کنم . من فقط به خودم فکر می کردم ، دیگران ابزار کارمن برای رسیدن به خواسته هایم بودند ، نداشتن توان برآورده کردن نیاز دیگران ،تمام وقت وانرژی من صرف اعتیادمن می شد ، منافع من به خطر می افتاد ، درنظرگرفتن نیاز دیگران باعث زحمت من می شد ،برآورده کردن نیاز دیگران برای من همیشه شرطی بود.
ب – قطع رابطه ، دورشدن من وفاصله گرفتن متقابل از هم ، رنجش ، حق به جانبی ، به وجود آمدن کینه وکدورت و...
من به عنوان معتاد زمانی که باید رشد شخصیتی می کردم و شروع به آگاه شدن ازوجود دیگران و نیازهای آنها ویا حق وخقوق دیگران می کردم رشد نکردم و همچنین به خاطر داشتن بیماری اعتیاد وخودمحوری خود هیچ وقت نتوانستم به نیازهای دیگران توجه کنم . من فقط به خودم فکر می کردم ، دیگران ابزار کارمن برای رسیدن به خواسته هایم بودند ، نداشتن توان برآورده کردن نیاز دیگران ،تمام وقت وانرژی من صرف اعتیادمن می شد ، منافع من به خطر می افتاد ، درنظرگرفتن نیاز دیگران باعث زحمت من می شد ،برآورده کردن نیاز دیگران برای من همیشه شرطی بود.
ب – قطع رابطه ، دورشدن من وفاصله گرفتن متقابل از هم ، رنجش ، حق به جانبی ، به وجود آمدن کینه وکدورت و...