مهمان گرامی، خوشآمدید! |
شما قبل از این که بتوانید در این انجمن مطلبی ارسال کنید باید ثبت نام کنید.
|
آمار انجمن |
» اعضا: 10,935
» آخرین عضو: محمدرضا معتاد
» موضوعات انجمن: 1,531
» ارسالهای انجمن: 14,209
آمار کامل
|
آخرین موضوعها |
سوال 5: آیا مواقعی در بهب...
انجمن: درست و غلط
آخرین ارسال توسط: Darush sistan
دیروز، ۱۱:۱۴ صبح
» پاسخ: 14
» بازدید: 10,885
|
سوال 1 : چرا انجام قدم ده...
انجمن: احساسات در مقابل اعمال
آخرین ارسال توسط: Darush sistan
دیروز، ۱۱:۰۹ صبح
» پاسخ: 13
» بازدید: 12,774
|
اعانه
انجمن: کلمه به کلمه
آخرین ارسال توسط: حبیب ۶۶۶
دیروز، ۰۸:۴۵ عصر
» پاسخ: 2
» بازدید: 370
|
ترازنامه ای از خودمان
انجمن: ترازنامه اي از خودمان
آخرین ارسال توسط: حبیب ۶۶۶
۱۴۰۳/۲/۱۰، ۱۲:۱۵ عصر
» پاسخ: 5
» بازدید: 1,128
|
مشارکت آزاد
انجمن: تبادل تجربه
آخرین ارسال توسط: محمدرضا مشهد
۱۴۰۳/۲/۱۰، ۰۳:۳۹ صبح
» پاسخ: 480
» بازدید: 177,589
|
نشریه خوانی
انجمن: تبادل تجربه
آخرین ارسال توسط: محمدرضا مشهد
۱۴۰۳/۲/۱۰، ۰۳:۲۹ صبح
» پاسخ: 990
» بازدید: 284,343
|
فهرست جبران خسارت
انجمن: حرکت به جلو
آخرین ارسال توسط: حبیب ۶۶۶
۱۴۰۳/۲/۹، ۰۸:۵۰ عصر
» پاسخ: 6
» بازدید: 1,432
|
سوال 13:چه چیز باعث حضور ...
انجمن: ما كوشيديم اين پيام را برسانيم
آخرین ارسال توسط: حبیب ۶۶۶
۱۴۰۳/۲/۹، ۰۶:۵۵ عصر
» پاسخ: 10
» بازدید: 6,471
|
سوال 23 : مفهوم مراقبت ب...
انجمن: سپردن (واگذاري)
آخرین ارسال توسط: محمدرضا مشهد
۱۴۰۳/۲/۹، ۰۱:۰۰ عصر
» پاسخ: 20
» بازدید: 23,323
|
مفاهیم 12 گانه معتادان گم...
انجمن: مفاهیم
آخرین ارسال توسط: ناظر14
۱۴۰۳/۲/۹، ۰۹:۳۳ صبح
» پاسخ: 0
» بازدید: 31
|
کار این کمیته چیست؟ چالش ...
انجمن: خدمات کمیته چیپ و سکه
آخرین ارسال توسط: محمدرضا مشهد
۱۴۰۳/۲/۹، ۰۷:۰۵ صبح
» پاسخ: 5
» بازدید: 1,811
|
سوال 1 : امروز من به چه چ...
انجمن: اميد
آخرین ارسال توسط: میثم نفیسی
۱۴۰۳/۲/۹، ۰۵:۱۲ صبح
» پاسخ: 47
» بازدید: 41,483
|
سوال 16: ارزش درمانی کمک ...
انجمن: به معتادان
آخرین ارسال توسط: حبیب ۶۶۶
۱۴۰۳/۲/۹، ۰۴:۴۱ صبح
» پاسخ: 9
» بازدید: 10,407
|
وفاداری
انجمن: اصول روحانی
آخرین ارسال توسط: rahman28
۱۴۰۳/۲/۸، ۱۲:۵۸ عصر
» پاسخ: 1
» بازدید: 1,709
|
سوال 10:فرق بین جاذبه وتب...
انجمن: ما كوشيديم اين پيام را برسانيم
آخرین ارسال توسط: حبیب ۶۶۶
۱۴۰۳/۲/۸، ۰۵:۲۸ صبح
» پاسخ: 10
» بازدید: 6,777
|
چرا می مانیم
انجمن: فصل اول پاک زیستن
آخرین ارسال توسط: حبیب ۶۶۶
۱۴۰۳/۲/۸، ۰۵:۱۸ صبح
» پاسخ: 13
» بازدید: 3,987
|
دورنمای امید
انجمن: فصل اول پاک زیستن
آخرین ارسال توسط: Vahid@beigi
۱۴۰۳/۲/۷، ۰۸:۰۲ صبح
» پاسخ: 10
» بازدید: 3,588
|
برداشت شخصی از فصل اول
انجمن: فصل اول پاک زیستن
آخرین ارسال توسط: .مهدی۲۱
۱۴۰۳/۲/۵، ۱۰:۲۴ عصر
» پاسخ: 10
» بازدید: 3,825
|
سوال 12: به چه صورت اعتیا...
انجمن: انكار
آخرین ارسال توسط: ابراهیم ت
۱۴۰۳/۲/۵، ۰۸:۲۸ صبح
» پاسخ: 36
» بازدید: 37,168
|
سوال 1: مفهوم بیماری اعتی...
انجمن: بیماری اعتیاد
آخرین ارسال توسط: حبیب ۶۶۶
۱۴۰۳/۲/۴، ۰۸:۲۳ صبح
» پاسخ: 129
» بازدید: 101,454
|
|
|
خود خوشنودی |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۱، ۱۲:۱۰ عصر - انجمن: فصل هفتم سفر ادامه دارد
- پاسخ (4)
|
|
خود خوشنودی
خودخوشنودی واژه ایست که همه مان باید مراقب آن باشیم. این حالت خود را به طرقی مختلف و درزمان هایی متفاوت نشان می دهد. مهمتر از همه, آنچه که ما راجع به خودخوشنودی می دانیم آن است که به ندرت متوجه می شویم بدان دچار شده ایم .به عبارتی, تا زمانی که خودمان خودخوشنودی را تجربه نکرده ایم ,هرگونه صحبتی راجع به آن بیهوده خواهد بود چرا که ما همیشه فکر می کنیم دچار آن نخواهیم شد. اکثر ما متوجه خودخوشنودی خود نخواهیم شد مگر تا زمانی که دچار آن گشته و بواسطۀ آن درد بکشیم. ممکن است تازمانیکه با دست آویز خود دست بگریبان نشده ایم, حتی از داشتن آن آگاه نباشیم. دست آویز می تواند باعث تعجب ما گردد و اصلأ مانند آنچه که انتظارش را داشتیم, نباشد. برخی از ما با کارکرد دوازده قدم دچار احساس غرور و خودخوشنودی می شویم. بعضی دیگر از ما تحت شرایط دشوار امید خود را ازدست می دهیم. برخی از ما طی مشارکت مان اذعان کردیم که با خوب بودن شرایط مان زندگی برایمان دشوارگشت .زندگی هایمان بهتر می شوند و ما فکر می کنیم, " خیلی خوب من دیگر بهبود پیدا کردم". خودخوشنودی چیزی بین احساس درماندگی و شورواشتیاق است و با داشتنش نه تنها خطر آن وجود دارد که آنچه را که داریم ازدست بدهیم ,بلکه فرصت بهتر شدن را نیز ازدست می دهیم. با ندیدن امیدی که پیش روی ما قراردارد, ترسی را که درپشت مان می پلکد نیز نمی بینیم. به جای اینکه از درماندگی به سمت شورو اشتیاق حرکت کنیم, ازدرماندگی به سمت خودخوشنودی حرکت می کنیم. این ممکن است از آنچه که داشتیم بهتر باشد اما ما هنوز داریم درحق خودمان کوتاهی می کنیم .
داستان های خودخوشنودی ما مشابه یکدیگر هستند. خود را درکار یا عبادت یا فعالیت دیگری غرق می کنیم, تصور می کنیم NA به نوعی از رشدمان جلوگیری کرده و یا آن را محدود می نماید, یا اینکه ما فرای این بهبودی رشد کرده ایم. سپس راهنمای خود را ازدست می دهیم و یا محل زندگی خود را تغییر می دهیم و دیگر هرگز به برنامه وصل نمی شویم. برخی اوقات این فرایند به تدریج اتفاق می افتد: از دوستان خود فاصله می گیریم, دیگر به جلسه نمی رویم, به شدت درگیر کارمان می شویم یا شروع می کنیم به رنجش گرفتن ازدیگران. کم کم دیگر روی بهبودی مان وقت نمی گذاریم و اجازه می دهیم بیماریمان کنترل امور را به دست بگیرد. می توانیم به خاطر یک تصور باطل همه چیز را از دست بدهیم. تصور اینکه دیگر نیازی به مراقبت از بهبودیمان نداریم )حضور درجلسات, کارکرد قدمها یا ارتباط با راهنما و رهجو(, می تواند ما را به جاهایی قابل پیش بینی هدایت کند. یکی از اعضا چنین مشارکت کرد: " بواسطۀ شغلم دائمأ در سفر بودم و جلسه رفتن دیگر مسئلۀ مهمی به نظرنمی آمد". ما نمی توانیم ببینیم اعتیاد چطور بررویمان اثر می گذارد, بخصوص زمانی که تخریب هایمان ظاهری متفاوت نسبت به گذشته داشته باشند. امکان این وجود دارد که دراین برنامه خودمان را بخوابانیم اما فکر کنیم هنوز بیدارهستیم. آن ابزار زندگی که در بهبودی میاموزیم می توانند بخشی از ساختار انکارمان باشند .شاید هرکسی که دچار چنین شرایطی شد لغزش نکند اما به نظر می آید تقریبأ همۀ کسانی که بعد ازمدتی پاکی لغزش کرده اند ,چنین شرایطی را دربهبودی تجربه کرده اند.
|
|
|
گمنامی |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۱، ۱۲:۰۸ عصر - انجمن: فصل ششم راه جدیدی برای زندگی
- پاسخ (2)
|
|
گمنامی
اعتیادمان دیگر ما را از بقیه جدا نمی کند اما تصمیم گیری درمورد آشکارنمودن عضویت مان درNA , باید با احتیاط انجام گیرد . برخی اوقات ما می توانیم گمنامی خود را بیش از حد دست کم گرفته و سهل انگارباشیم. یک سوم نام انجمن مان بدون دلیل "گمنام" تعیین نشده است . هنوز هم معتاد بودن نوعی ننگ محسوب می شود و اقرار به معتاد بودن می تواند عواقبی به همراه داشته باشد. درعین حال بکارگیری احتیاط صرفأ به دلیل گمنامی توصیه نمی شود .
سنت دوازدهم می گوید گمنامی یکی از اصول روحانی مان است. گمنام بودن در NA بدین معنی است که ما واقعأ می توانیم با ازخود گذشتگی خدمت کنیم و برای کمک به دیگران, خواستار کسب اعتبار و یا تأیید نبوده و نیازی بدان نداریم .ما به دیگران کمک می کنیم تا زندگی خودمان را نجات دهیم. ترحم دیگران نسبت به بیماری مان, هیچ منفعتیبرایمان ندارد و بهایی که نهایتأ دراین رابطه پرداخت می کنیم, گزاف خواهد بود. درجلسات ما با یکدیگر برابریم وبیرون از جلسات با همکاران و همکلاسی ها و دیگران نیز برابریم.
قبل از اینکه واقعیت معتادبودنمان را با کسی مشارکت کنیم, انگیزه هایمان را بازبینی نموده و درمیابیم هروقت که بخواهیم حقایق مهمی را درمورد خود برملا کنیم ,باید ازخود سؤال کنیم آیا این خط مشی مناسبی خواهد بود یا خیر؟.
چند لحظه دعا کردن و نیات خود را بازبینی نمودن ما را رها می سازد تا از تجارب مان به عنوان ابزار و نه به عنوان سلاح استفاده کنیم. درنظر می گیریم که آیا نیت مان جلب توجه و خود را مهم جلوه دادن و یا رفتارمان را توجیه نمودن است, یا اینکه با استفاده از تجاربمان قادر به راهنمایی کسی خواهیم بود. شاید با شکستن گمنامی مان به کسی اجازه دهیم تا ما را بهتر بشناسد و بتواند درآینده با ما احساس همدردی کند. ما همچنین می خواهیم حدومرز خود را نیز درنظر داشته باشیم. آیا شخصی که می خواهیم با او مشارکت کنیم قابل اطمینان می باشد؟ آیا با مشارکت خودمان گمنامی شخصی دیگری را به خطر میاندازیم. آیا با مشارکت نکردن راجع به خودمان, برای رابطه مان محدودیت ایجاد می کنیم یا از آن حفاظت می کنیم؟ آیا اقدامات مان از محدودیت های سنت یازدهم فراتر می روند؟ چه در داخل جلسات و چه در بیرون از آن, ما چیزهای ارزشمندی برای مشارکت کردن داریم که به خودمان تعلق دارند و ما برای درمیان گذاشتن آنها حق انتخاب داریم.
|
|
|
شهامت اعتماد كردن |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۱، ۱۲:۰۷ عصر - انجمن: قسمت پنجم روابط
- پاسخ (4)
|
|
شهامت اعتماد كردن
راه درست یا غلطی برای تجربه نمودن عشق وجود ندارد. آنچه اهمیت دارد این است كه به خود اجازه دهیم این امتیاز ویژه را تجربه كنیم. ما آنهایی را که قراراست دوست داشته باشیم دوست داریم واین همیشه به نظر عقلانی نمیاید و ممکن است حتی ظاهر خوبی نیز نداشته باشد. یك زوج خوشبخت راجع به رابطه شان چنین میگویند: "طی هرروزی, چه یكدیگر را دوست داشته باشیم وچه نتوانیم همدیگر راتحمل كنیم، باز هم روزخوبی خواهیم داشت.
می توانیم با یكدیگر شوخی كنیم، بجنگیم، در كنار هم باشیم و از مصاحبت یكدیگر لذت ببریم .شاید از بیرون كمی مشكوك به نظر برسد اما ما از هر دقیقۀ بودن با یکدیگر لذت می بریم". شاید واقعاً شریك زندگی مان را پیدا كرده باشیم و شاید هم زمان فراگرفتن درسی جدید برایمان رسیده باشد. زمانی که دست ازکنترل برمی داریم و اجازه می دهیم دیگران خودشان باشند، میتوانیم کمی دست از احساس نا امنی کردن برداریم وراجع به اینكه خودمان چه كسی هستیم صادق باشیم .برای انجام این کار لازم است جدی باشیم ولی آن را سخت نگیریم: می توانیم شوخ طبع وبازیگوش باشیم ،مهربان باشیم و لطافت به خرج بدهیم و بترسیم یا غمگین باشیم. بالاخره می توانیم از این احساس وحشتناك كه آنچه هستیم كافی نیست آزاد شویم، یا از شر این احساس که اگر هویت واقعی ما را بفهمند تركمان میكنند راحت شویم.
|
|
|
این نیز یک رابطه است |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۱، ۱۲:۰۶ عصر - انجمن: فصل چهارم جسم مان
- پاسخ (2)
|
|
این نیز یک رابطه است
رابطه ای که با جسم خود برقرار می کنیم, فرقی با روابط دیگرمان ندارد. این رابطه می تواند یا سالم بوده و منجر به پاداش شود و یا آزاردهنده و مخرب باشد. البته اکثراوقات رابطه مان در جایی بین این دو قرار می گیرد. ما زندگی و رشد می کنیم, بهتر و یا بدتر می شویم و متوجه می شویم که این فرایند به ندرت یک خط مستقیم بوده و تنها در یک جهت بخصوص حرکت نمی کند. این رابطه ,مانند هر رابطۀ دیگری نیاز به ارتباط دو جانبه و حس مسئولیت پذیری دارد. بنابراین ما می توانیم به جسم مان توجه کنیم و چیزهای مورد نیازش را فراهم کنیم, از آن مراقبت کنیم و درصورت نیاز از دیگران تقاضای کمک کنیم. برای اکثر ما چنین کارهایی به طور طبیعی اتفاق نمی افتد. یکی از اعضا چنین مشارکت کرد: "با جسم خود مانند یک دشمن برخورد می کردم و نیاز داشتم آن را تغییر دهم". تعداد کمی از ما با تحصیلات و تجاربی مفید, وارد NA می شویم و حتی اگر آگاهی بیشتری داشتیم, زندگی در اعتیاد فعال باعث شده بود که برای مدت های طولانی به جسم مان خسارت وارد نموده واز آن سوءاستفاده کنیم .
رابطۀ ما با جسم مان توأم با مشکل بوده است وما مدت های زیادی را صرف گریز از آن نموده ایم. با مصرف همزما ن مواد مختلف, مصرف بیش از حد و یا جایگزین نمودن یک مادۀ مصرفی با ماده ای دیگر, جسم مان را بیشتر و بیشتر تحت فشار قرار دادیم .این تنها راهی نبود که از طری ق آن به خود خسارت وارد می کردیم. روزها و شب های متوالی بیدار مانده و تقریبأ معاد ل همان زمان را درخواب به سر می بردیم, غذا نمی خوردیم و یا بی موقع آن را صرف می کردیم و چیزهای ناسالم می خوردیم, خودفروشی می کردیم و یا درگیرفعالیت های جنسی و توأم با ریسک می شدیم, درفعالیت های خشونت آمیز شرکت می کردیم یا خودمان را درمعرض آنها قرارمی دادیم .بیماری مان تشنۀ دستیابی به لذت های آنی است اما طول می کشد تا یادبگیریم چگونه از جسم مان مراقبت نموده و التیام پیدا کنیم.
ممکن است بخواهیم بلافاصله پس از شروع از کارمان نتیجه بگیریم اما نتایج کار اکثرأ به تدریج بدست میایند.
|
|
|
بیدارشدن درمقابل روحانیت مان |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۱، ۱۲:۰۵ عصر - انجمن: فصل سوم یک مسیر روحانی
- پاسخ (3)
|
|
بیدارشدن درمقابل روحانیت مان
ما نه تنها افرادی هستیم که به بیداری روحانی می رسیم بلکه نوع بخصوص دیگری از بیداری روحانی را بواسطۀ کارکرد قدم ها تجربه می کنیم : طی پیمودن این فرایند ,چشمانمان به روحانیت مان باز می گردند و به تدریج متوجه دنیای اطراف خود می شویم. درعین حال ,واضح تر دیده و احساسات شدیدتری را تجربه می کنیم – که این خود همیشه توأم با راحتی نیست. برخی از اعضای انجمن باور دارند مهمترین بیداری روحانی زمانی اتفاق می افتد که ما وارد جلسات انجمن معتادان گمنام شده و طی بقیۀ دوران بهبودی خود سعی می کنیم بفهمیم چه اتفاقی برایمان افتاده است. برای بعضی دیگر از ما "بیداری" مانند بسیاری دیگر از جوانب بهبودی, به صورت لایه لایه اتفاق می افتد .یکی از اعضا چنین مشارکت می کند: "وقتی که لایۀ بیرونی مه از میان برداشته شد, تازه توانستم ببینم چقدر مهوجود دارد. هر دفعه که لایه ای محو شد, مقدار بیشتری مه را در افق دوردست می دیدم. اکنون تا حدی حجم مه موجود را درک می کنم و متوجه آنچه را که نمی توانم ببینم هستم. با کمی خوش اقبالی درطول زندگی ام بیشتر و بیشتر بیدار خواهم شد.
برخی از ما با تجربه نمودن احساس شدیدی نسبت به وجود یک نیروی برتر, به بیداری روحانی دست یافته ایم. برخی دیگر بدون اینکه الزامأ حس خاصی را نسبت به نیروی برتر تجربه کرده باشند, به کُ ندی, یک آگاهی روحانی را تجربه کرده و یا آن را درخود زنده یافته اند. کشف این مطلب که دیگران برای ما اهمیت قائل می شوند,خود می تواند یک بیداری روحانی باشد. برای بار اول درزندگی مان, متوجه می شویم که از اهمیت برخورداریم .زندگی برطبق اصول منجر به فروتنی مان می گردد – بدین معنی که آگاهی بیشتری از جایگاه مان در دنیا پیدا کرده و می توانیم راحت درآن زندگی کنیم. اغلب درجلسات چنین می شنویم: "مهمترین چیزی که باید راجع به یک نیروی برتر بدانیم این است که آن ما نیستیم". هرچیز که باعث شود متوجه شویم ما مرکز ثقل دنیا نیستیم, برایمان پرارزش است. درآن حد باهوش هستیم که خود را یک موجود مافوق انسان ندانیم اما بیماری خود محورمان هنوز به ما می گوید ما مسئول چیزهایی هستیم که به هیچ عنوان توانایی کنترل آنها را نداریم .
|
|
|
اصول روحانی |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۱، ۰۱:۲۸ صبح - انجمن: اصول روحانی
- پاسخ (7)
|
|
اصول روحانی
هر سنتی در برگیرنده اصول روحانی متنوعی است فهرست اصول و ارزش هایی که در زیر آمده است ممکن است در بکارگیری این سنت مفید واقع شود درباره آنها هنگام نوشتن یا گفت و گو با راهنما یا دیگر اعضای NA تحقیق کنید اگر اصول و ارزشهای دیگری هستند که در فهرست زیر نیامده اما به نظر شما کاربرد دارند میتوانید به این لیست اضافه کنید
*اتحاد * تسلیم. * پذیرش * تعهد * ایثار. * عشق. *گمنامی. * امنیت
* مهماننوازی. *همدلی. * نیت خیر
مثال اتحاد
زمانی که ما با گروه احساس اتحاد میکنیم به آن تعهد میگوییم زمانی که در درون خود احساس اتحاد کنیم با آن کمال میگوییم در هر صورت اتحاد با تسلیم آغاز می شود بهبودی شخصی با تسلیم قدم یک آغاز میشود و تسلیم در سنت یک ما را به این درک می رساند که جزئی از یک چیز بزرگتر از خود هستیم
|
|
|
کلمه به کلمه |
ارسال کننده: admin.a - ۱۳۹۸/۱۰/۲۱، ۰۱:۲۵ صبح - انجمن: کلمه به کلمه
- پاسخ (13)
|
|
کلمه به کلمه
کلمات و عبارات این سنت را تک به تک یا به صورت پیوسته و در ارتباط با یکدیگر بسط و توضیح دهید یا تعریف کنید تا از آن جهت نوشتن یا بحث و گفتگو با راهنمای خود و دیگر اعضای NA استفاده کنید
مثال : منافع مشترک
منافع مشترک عبارتی است که بیشتر درباره آن حرف میزنیم به جای اینکه واقعاً آن را درک کنیم منافع مشترک بیشتر به معنی سلامتی خوشی آرامش و رفاه است بعضی اوقات نیز به معنی امنیت و شادی است وقتی که در سنت یک پیشنهاد میشود که منافع مشترک که ما بایست در راس قرار گیرد به این معنی است که خیر و صلاح گروه مهمتر از خواستههای افراد است همگی ما هم به عنوان یک انجمن دارای مسئولیتی مشترک در برابر یکدیگر و در برابر انجمن هستیم که بهبودی شخصی ما را ممکن می سازد
|
|
|
|