17.    عملِ ترجیح ِ اصول به شخصیتها، چگونه به من کمک می کند اتحاد را بیرون ازNA تجربه کنم؟ آیا می توانم اصلِ گمنامی را در محلِ کار، خانواده یا در جامعه به طرقی که اتحاد را پرورش دهد، تمرین کنم؟

18.    ترجیح  شخصیت ها به اصول، در روابط شخصی، محلِ کار، محلِ تحصیل یا در سازمانهایی که به جِامعه خدمت می کنند، چه ریسک هایی را دربردارد؟ در رابطه با محل های قید شده ،چگونه و درچه زمانی باید اصول را به شخصیت ها ترجیح دهم؟

19.    وقتی دربیرون از انجمن بابتِ دستاوردهایم از من تقدیر می شود، آیا مشکل می توانم آن را بپذیرم؟ درمکانها و تحتِ شرایطی که دریافتِ اعتبار و تقدیر شایسته و به جاست، چگونه دربکارگیریِ اصول مان، تعادل به خرج می دهم؟

20.    در بخشهایی از زندگی ام در بیرون ازNA که همه یکسان و برابر محسوب نمی گردند ،چگونه می توانم اصول این سنت را به کار بگیرم؟

21.    آیا اوقاتی درزندگی ام بیرون ازNA وجود دارند که بخواهم اشتباهاتِ کسی را با لحنی مخرب یا رنج آور، به او یادآوری کنم؟ سنت دوازدهم چطور می تواند به من کمک کند از کنارِ عصبانیت یا مجادله عبور کنم؟

22.    چه بخشهای دیگری از زندگی ام ممکن است از به کارگیریِ "ازخودگذشتگی" بهره برد؟ اگر رویکردم نسبت به روابطم با روحیۀ گمنامی باشد، چه تغییراتی در روابطم بوجود خواهد آمد؟ 23. فروتنی، گمنامی و اتحاد چگونه باهم و به صورتِ تک تک، در زندگی ام کار می کنند؟ این اصول را از چه راه هایی تمرین می کنم؟ وقتی از روی اتحاد و گمنامی به چیزها می نگرم و رفتار می کنم، تجربه ام از دنیا چگونه تغییر می کند؟

1.    چند تفاوت بینِ گمنامیِ شخصیِ سنت یازدهم و اصلِ گمنامی، آنطور که درسنت دوازدهم بیان شده را توضیح دهید؟

3.    درجلسات، از چه راه هایی اصولِ را به شخصیت ها ترجیح می دهم؟ وقتی با راهنمایم صحبت می کنم چطور؟ وقتی با رهجوهایم صحبت می کنم چطور؟ وقتی با تازه واردین صحبت           می کنم چطور؟ وقتی با اعضای دیگر صحبت می کنم چطور؟

3.    وقتی نسبت به شخصِ دیگری احساسِ شدیدی دارم، چه خوب و چه بد، چگونه ترجیحِ اصول به شخصیت ها را تمرین می کنم؟

4.    آیا بعضی اوقات ،تمایلم برای احترام گذاشتن به اعضای قدیمی تر ،برروی چگونگی تمرینِ اصلِ گمنامی، تأثیر می گذارد؟ آیا اعضایی که خدمت می کنند یا خدمت کرده اند از دیگر اعضا مهمتر به نظر میایند؟ آیا اعضای انجمن را در قالبِ  نوعی سلسله مراتب می بینم؟